یک آقای وکیل که دوست بنده و جزو سینه چاکان جریان ز.ز.آ است؛ امروز به عنوان طرفدار آقای پزشکیان با من وارد بحث شد.
اول از هرچیز افتخار میکرد که نامزد انتخاباتیاش پیروز شده و مثلاً جلیلی و طرفدارانش شکست خوردهاند!! بعدهم خوشحال بود که با واسطه یک آقای نمایندۀ مجلس، مورد توجه آقای پزشکیان است. دوم این که به صورت خیلی جدی داد سخن میداد که آدمهای آقای پزشکیان همه کاربلد و کارکشته و کارشناس و دنیافهم و دنیا دیدهاند. بعدهم کلی بلوفهای اندیشمندانه از این دست که تیم آقای ظریف با روشهای ساختارمند در تکاپوی استقرار دولت قوی و کارآمد هستند و قطعاً اداره حکومت را در مسیر ترقی و پیشرفت ادامه خواهند داد!
نکته دیگر این بود که آقای وکیل با ضرس قاطع میگفت آقای رئیس جمهور (منتخب) کار مملکت را به آدمهای نخبه، متخصص و چشم و دل سیر میسپارد که رهآوردش یک رضایتمندی تمام عیار اجتماعی است که به دنبالش بساط تحریم و امنیتی کردن روابط داخلی و خارجی ایران برای همیشه برچیده خواهد شد!!
این آقای دوست البته در کنار حرفهای متوهمانه، گاهی متلک و تیکه پرانیهای مغرورانه هم داشت و صدالبته انتظارش این بود که خالیبندیها و خیالپردازیهایش را باور کنم.
وقتی خوب حرفش را زد، ازش پرسیدم، شما هم احتمال دارد در دولت آقای پزشکیان پست و مقام و موقعیتی داشته باشی؟
گفت آقای فلانی که از دوستان نزدیک آقای پزشکیان است، به من پیشنهادهایی داده، اما هنوز معلوم نیست!
گفتمش تصمیم خودت چیه؟ گفت اگر موقعیت مناسبی باشه قبول میکنم!
بهش گفتم، به نظر شما آقای رئیس جمهور منتخب اولویتهای کشور را میشناسد؟ فرق قومیت گرایی و شایسته سالاری و ظریف سالاری را میداند؟ آیا به آنچه در شعارهای انتخاباتی وعده داده باور دارد؟ آیا میداند که نباید به تفکر رقیب بیاحترامی کند؟ آیا قبول دارد که نباید به بهانۀ اصلاح روندها از معاون و مدیرکل تا آبدارچی و نظافتچی و راننده را بیرون بریزد و به جای آنها دوست و آشنا و همسایه و فامیل و همشهری را بر گردۀ مردم سوار کند؟ شما فکر میکنی آقای پزشکیان میپذیرد که اختیار مملکت را به دست افراد دغلباز و هوسباز و برانداز بسپارد؟!
در حالی که مشغول خوردن کلوچه لاهیجان بودیم، بلندگو اسمش را صدا زد. اما قبل از این که از هم جدا بشیم بهش گفتم آقای وکیل! شما که خودت تا دیروز با سلطنت طلبها و منافقین و تجزیه طلبان همصدایی میکردی، چطور میخواهی مجری قانون و مجری سیاستهای نظام جمهوری اسلامی باشی؟ یعنی واقعاً میپسندی که آقای پزشکیان افرادی خودباخته و ناپخته را میداندار حکومت کند؟ حالا 14میلیون طرفداران نامزد رقیب به کنار، وجداناً خودت قبول داری که آدمهایی مثل خودت بر کشور حاکم شوند؟ اونوقت تو به ریش نداشتۀ خودت نمیخندی؟!
و جمله دیگرم این بود که گفتم آقای وکیل! خوب میدانی که این لقمه برای دهان امثال شما بزرگ است. آقای پزشکیان هم اگر میخواهد توفیقی داشته باشد، باید حواسش جمع باشد که اولاً حمایت جماعت رقیب را از دست ندهد. ثانیاً باید از دسیسههای جماعت فتنه برحذر باشد. چون از نیرنگ طایفۀ هزار رنگ ظریف و خاتمی و روحانی جز خیانت و آشوب نتیجهای عاید کشور نخواهد شد.
اما کلام آخر این که اگر قرار است آقای پزشکیان عاقبت به شرّ نشود، راهی ندارد جز این که ارکان نظام را بپذیرد، با عقاید مذهبی مردم و با آرمانهای اصلی انقلاب بازی نکند و دور آدمهای هوسباز و دین فروش و وطن فروش را خط بکشد.
وقت تمام شد و بحث ما ناتمام ماند.