https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۰، ۰۸:۳۹ ب.ظ

تیغ سانسور حسن روحانی!

 

...به امامت هیچ عمامه به سری از جنسِ روحانی! نماز نمی خوانم مگر آن که آخوند باشد. یعنی عالم و فاضل باشد و اهل فقاهت و دیانت باشد. یعنی سیاست را با نور قال الباقر و قال الصادق بجوید. یعنی آموخته های دینی اش بر آموزه های انگلیسی اش بچربد...

 

 

 

پ.ن:

  1. در ماه های پایانی دولت روحانی کتابی در 168 صفحه با این عنوان داده بودم برای چاپ. بعد از دوماه به خاطر گزارۀ بالا و دو گزارۀ مشابه دیگر، مجوز انتشار ندادند. گفتند این سه عبارت را که به اندازۀ نیم صفحه بود، حذف کنم تا مجوز انتشار بدهند. من هم قبول نکردم.
  2. در دولت جدید هم موضوع را پیگیری کردم. گفتند اگر برای کتاب عنوان جدید انتخاب کنی و ناشر دیگری درخواست مجوز کند، اجازۀ چاپ داده می شود. اما هنوز به تصمیم نرسیده ام...

 

نظرات  (۱۸)

حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی اش گفته بود: پناه بر خدا از بستن دهان مردم. اما عملاً اجازه کمترین نقد را به منتقدین نداد. مع الاسف خودش و دولت فاسدش بزرگترین دروغ ها را به جای راستگویی به خورد مردم دادند. 

به نظر من خیانت و دزدی و ویرانی و نابسامانی اقتصادی و افزایش فقر و بیکاری، از ثمرات و تبعات دولت فرتوت و بی غیرت ایشان بود...

۲۹ مهر ۰۰ ، ۲۱:۰۴ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

جناب مرآت سلام

حکمت آن چیزی‌ست که انسان با آن علاوه بر دانش از مقصد و مقصود هم سر در می‌آورد. من البته این را از آثار علامه طباطبایی به یاد دارم اگر البته درست تعبیر کرده باشم. کم‌کم حکمت آشنایی با مرآت بر من در حال آشکارشدن است. خدا را برین نعمت شکر که آینه‌ی فضیلت‌های یک ناشناخته را به من نشان داده. خیلی‌خیلی برافروخته شدم وقتی نقش آن جناب را در تدوین و تبیین یک اثر دیدم. چه عنوان بامسمایی و چه جمله‌ی حقی. از نظر من زیّ طلبگی همان است که مرحوم علامه محمدرضا حکیمی در کتاب صنف روحانی برشمردند. بنابرین هر کس به جای قال‌الباقر و قال‌الصادق -علیهماالسلام- بخواهد تلفظات بیگانگان را نشخوار کند که مثلاً میزان دانشش را به رخ کشد، او آخوند نیست، تقلّباً لباس پوشیده نه تقرّباً. امید می‌برم کتاب شما به زیور چاپ رود و لباس نشر پوشد. خرسندتر شدم ازین درگاه تبادل دیدگاه.

 

متنم را ویرایش نکردم، فرصت بازبینی نداشتم، اگر تایپی نادرست بود، پوزشم را پذیرا باشید.

پاسخ:
سلام بر شما جناب دارابی عزیز،
ممنون و سپاس از ابراز لطف و محبت حضرتعالی.
متن های شما همیشه عالی است و صحیح.

اما نقل است که سیدبن طاووس از فرزندش پرسید دوست داری به چه رتبه ای از علم و دانش برسی؟ گفت: دوست دارم به مقام علمی شما برسم. پدر گفت: مطمئنم به این درجه از علم نخواهی رسید. پسر پرسید چرا؟ پدر گفت من که آرزو داشتم به مقام علمی امام صادق علیه السلام برسم تازه شده ام سیدبن طاووس، تو که میخواهی همانند من شوی مطمئن باش که به جایی نخواهی رسید. (البته نقل به مضمون کردم) 
حالا گمانم به همین دلیل بوده که گفته اند: همت بلند دار که مردان بزرگ از همت عالی به جایی برسیدند... دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

البته برای من حقیر هم همکلامی و همصدایی با عزیزانی همچون شما مایۀ شادمانی و افتخار است. اما بر این باورم که مرآت به دلیل مستعار بودنش آن جور نیست که می نمایاند. پس زیبنده تر آن است که برای قضاوتِ هویت و ماهیت مرآت، قرار بر سکوی صبوری را کمی بیشتر تحمل فرمایید. چون بیم آن دارم که به زودی آن روی سکۀ مرآت آشکار شود و خدای ناکرده اشتیاق زودهنگام جنابتان را به یأس و پشیمانی بدل نماید... :))

امیدوارم  متن پشت جلد را هم ملاحظه فرموده باشید.

سه عبارت نه، یه عبارت مشابه درمورد اقای رییسی بنویسید و الان ببرید برای چاپ. اگه چاپ شد من از این به بعد به سمت ایشون سجده میکنم

پاسخ:
لطفاً کامنت اول همین پست را مطالعه بفرمایید.

شما هم بهتر است به غیر از خدا برای هیچ احدالناسی به سجده نیفتید. همین که به اسم ناشناس نظر می گذارید برای سنجش شجاعت شما کافیست.
۲۹ مهر ۰۰ ، ۲۲:۰۴ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

سلام دوباره

بله مشتاقانه عکس را در حجم اصلی باز کرده بودم و متن پشت جلد را خوانده بودم و جذب واژگان و مفاهیم زیبای آن شده بودم. از یاد برده بودم در کامنت بالا ذکر کنم. عصاره‌ی متن بود آن چند جمله که بنده هم با آن طرز نگرش موافقم. از پاسخ شما در بند بالا بسیار متشکرم. فروتنی شما ستودن دارد. اخلاق ستوده‌ی انسان جاذب است. درود وافر.

پاسخ:
سلامی به زیبایی بهشت بر شما.
ممنون و سپاسگزارم از توجه و ژرف اندیشی و نظرات شوق برانگیز شما.

ان شاءالله در گذر زمان آن چه خیر است خدایمان برای ما مقدر فرماید.
۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۳:۳۳ سارا سماواتی منفرد

سلام

مشکل نقد و نقد شدن و صدای مخالف را شنیدن هم مشکل دیروز است و هم مشکل امروز و حتی مشکل فردا ما هرکدام در وجود خود دیکتاتوری تمام عیار هستیم.

 

امیدوارم کتابتان چاپ شود و دیگر بخوانند و نقدش کنند.

پاسخ:
سلام بر شما.

فطعاً چنین بوده و چنین خواهد بود. بقول شاعر:

عهد کردم که دگر می به خلوت نخورم

جز همین امشب و فرداشب و شب های دگر :)


ولی بالاخره صاحب منصبان اجرایی از آن جهت که منتخب مردم هستند، باید ظرفیت نقد پذیری بیشتری داشته باشند. مخصوصاً کسانی که شعار آزادی بیان می دهند و خود را نقد پذیر وانمود می کنند.

کتاب من چون با این عنوان در سیستم ارزیابی وزارت ارشاد ثبت شده، ده بار دیگر هم که ارزیابی شود، تأیید نمی شود. مگر آنکه با عنوان دیگری و با یک سری تغییرات ظاهری در مقدمه و فهرست و طرح روی جلد، دوباره وارد سیستم ارزیابی ارشاد شود.
۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۳:۵۹ سارا سماواتی منفرد

چه شعر زیبایی ... ممنون

 

حداقل وقتی در مسیر راه سنگی هست و راه دور زدنش هم وجود دارد به جای تلاش برای جا به جا کردن آن سنگ بهترنیست دورش بزنیم.

 

مهم متن و جوهره کتابتون هست و حیف است که قربانی شکل آن شود.

پاسخ:
ممنون از شما.

فرمایشتون را قبول دارم. قطعاً دور می زنم اونها رو. هزینۀ طراحی و صفحه آرایی هم برام مهم نیست. برای طرح روی جلد هم خیلی اصرار ندارم. طرح بهتر از این هم میشود پیدا کرد. فقط نام کتاب برایم مهم است که اون هم باید یه فکری برایش بکنم...
۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۵:۳۱ عاطفه. کشاورزی

سلام،متنتون خوندم ولی هیچی نفهمیدم در واقع😅منظور درباره کتابتون...ولی قسمت کامنتها خیلی جالب بود مخصوصا اینکه با یه نویسنده و کسیکه ادبیات بلده حرف بزنی خیلی جالبه ولی خوب در حد افرادی مثل شما ک ادبیاتشون بیسته نیستم تا بتونم خوب حرف بزنم و... 

در کل خیلی جالب و خوب بود برام،ان شاءالله کتابتون صلاح بود چاپ بشه

پاسخ:
سلام بر شما
متن خیلی ساده است، منظور این است که افرادی از جنس حسن روحانی را قبول ندارم. هرچند لباس حوزه بر تن دارد و مردم هم به این افراد معمولاً روحانی می گویند. به همین دلیل معادل آن یعنی واژۀ آخوند را به کار بردم که تفاوتی باشد بین افراد واقعاً باسواد حوزه با فردی مثل ایشان که متأسفانه سواد حوزوی ندارد و دکترایش هم قلابی است. ضمن اینکه به لحاظ تفکر سیاسی هم غربزده محسوب میشود...
۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۸:۴۲ عاطفه. کشاورزی

اها ممنون از پاسخگوییتون...منکه کلا اهل سیاست نیستم و دخالت نمیکنم کلا

پاسخ:
خواهش میکنم.
گاهی وقت ها خوب است که اهل سیاست نباشید. جز ناراحتی اعصاب نتیجه ای ندارد :)
۳۰ مهر ۰۰ ، ۱۸:۵۷ عاطفه. کشاورزی

دقیقا همینطوره 

پاسخ:
++
۰۱ آبان ۰۰ ، ۱۱:۱۹ حسین عبداللهی

سلام

حرف درستیه

شرایط امام جماعت که تو رساله نوشته

 

پاسخ:
سلام بر شما.
ممنون که خواندید.
۰۱ آبان ۰۰ ، ۱۴:۳۱ لیلا خدایار

سلام 

عجب فقط به خاطر یه نقد منصفانه و بیان حقیقت...!!

کتابهای دیگه هم اگه دارین لطفا معرفی کنید.

پاسخ:
سلام بر شما
بله فقط برای همین.

ولاع همین یک کتاب کلی هزینه روی دستمون گذاشت که هنوزم روی هواست. اما یک کتاب هست به نام «ترنمی از رمضان الکریم» که شرحی است بر ادعیه ماه مبارک رمضان. این کتاب توسط دکتر محمود ربیعی گردآوری و تدوین شده. اما در اون کتاب ترجمۀ دعاهایش از حقیر است که به شیوۀ ادبی و نسبتاً سنگین نوشته ام و این ترجمه در نوع خودش کم نظیره.
۰۱ آبان ۰۰ ، ۱۶:۴۹ لیلا خدایار

ممنون از شما.

موفق باشید.

پاسخ:
و تشکر از شما.
معزز باشید.
۰۲ آبان ۰۰ ، ۱۵:۰۶ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

جناب مرآت سلام

مجدد آمدم که عرض کنم در پاسخ به کامنت کاربر محترمه‌ای در دو کامنت بالاتر ازین، مرقوم فرمودید کار برگردان «ترنمی از ...» را به شیوه‌نامه‌ی ادبی انجام داده‌اید، شائقم رایحه‌ای از آن را عطر جان کنم اگر گزارشی از آن آشکار فرمایید. درود.

پاسخ:
سلام.
منظورتون ترجمۀ دعاهای روزهای ماه رمضان است؟

اگر این باشد، اسم کتاب را سرچ کنید خواهید یافت.
۱۷ آذر ۰۰ ، ۲۰:۳۵ شاگرد بنّا

آقای قنادیان خیلی در نوشتن این نظر تردید داشتم چون نوشتنش ممکنه جسارت تلقی شه که حاشا و کلا، بنده خدمت شما ارادت دارم و شما رو بزرگتر خودم می دونم،

اما نهایت نوشتم فقط و فقط سر همین ارادتی که به شما دارم چون دوست دارم کمکی کرده باشم برای کیفیت بهتر کتاب تون.

 از نظر مشغله ی ویراستاریم فکر می کنم ظاهرا کمی در بحث علایم سجاوندی و بحثای ویرایشی کتاب تون تجدید نظر می طلبه. البته براساس چیزی که اول این پست نوشتید میگم و چه بسا اصل کتاب رعایت شده موارد و این نگارش وبلاگه که به خاطر راحتی از دست همه مون قواعد در میره.

خلاصه جسارتی تلقی نشه و اگر صلاح دونستید نیازی هم به تایید این نظر نیست.

بازم میگم از نشرش ناامید نشید و بازم اقدام کنین.

عاقبتتون بخیر.

التماس دعا

پاسخ:
درود بر شما
و ممنونم از هر گونه نقدی که می فرمایید، به قول مولوی هرچه می خواهد دل تنگت بگو :)
منظورتون رو دقیقاً می فهمم این ایراد را دوست دیگری هم در وبلاگ قبلی ام گفته بود. اما راستش در نوشته های خودم اصرار دارم که سلیقۀ خودم را اِعمال کنم. حتی در نگارش برخی کلمات، قواعد فرهنگستان را اصلاً رعایت نمی کنم یعنی قبول ندارم ولی برخی استانداردهایش را قبول دارم... 
ضمن این که من خودم مدتی برای یک انتشاراتی معتبر با معرفی دکتر حسن انوری (چهرۀ ماندگار) کار ویراستاری انجام می دادم آن هم در لول بالا و با  نرخ بالا. 
البته برای کسانی که خودشون روی بعضی موارد تأکید می کردند طبق سلیقۀ اونها رفتار می کردم ولی اگر تأکیدی نداشتند با سلیقۀ خودم انجام می دادم... با این وجود کتاب خودم را (طبق رسم مؤلفین) دادم به یکی از ویراستارهای خوب که برای آخرین بار ویراستاری کند اما متأسفانه یا خوشبختانه هیچ تغییری در آن دیده نشد! :(

شاید اشکال کار این جاست که صفحۀ کیبورد ویرگول و نقطه و علامت های نگارشی زیاد داره و منم در استفاده از اونها خست به خرج نمی دهم :))
برای نشر کتاب در حال رایزنی هستم تا حتی المقدور بتونم با همان عنوان به چاپ برسه. شده پارتی بازی هم کنم می کنم این کار را.
۱۷ آذر ۰۰ ، ۲۳:۰۹ شاگرد بنّا

بحث فرهنگستان متفاوته از موارد ویراستاری. شما می تونید در ساخت واژه سلیقه ی شخصی داشته باشید (البته اونم با رعایت چارچوب هایی و اگر نه شکست میخورید چون اصل در کار نوشتن، مخاطبه!) مثل رضا امیرخانی که واقعا اوستای واژه سازی و خلق بدیعه.

اما مباحث ویراستاری روی خوانش و بازتاب متون موثره، بحثش زیرشاخه ی ادبیات نیست که منعطفه، زیرشاخه ی دستور زبانه که قاعده منده.

و البته اینا توضیحاتی صرف بحث علایم سجاوندی بود، و اگر نه در نهایت شما پدر اون کلماتی و صاحب اختیار :)

امیدوارم اسمی به ذهنتون برسه که هم دل شما راضی باشه و هم منع موجود حل شه و نشر بدید پاره ی روحتون و این اندوه پشت این کلمات جاش و به سرور بده.

ان شالله شیرینی نشر کتابتون و به زودی از شما بگیریم. حق دارید بابت این مسایل دلخور باشید ولی ناامید نشید. روی اسم بیشتر فکر کنید.

پاسخ:
ممنون از توجه و دقنت و نقد جنابعالی.
قبول میکنم فرمایشتون رو. اما مشرو ط به این که جند تا نمونه از داخل یادداشت های خودم برام مشخص بفرمایید تا با ایراد های مورد نظر جناب شما آشنا بشم. بعد هم نتیجه و نظر خودم رو خدمتتون اعلام میکنم. 
البته در بحث ویراستاری تا حدودی اختلاف نظر بین افراد وجود دارد که طبیعیه اما در باب اشکال و ایراد شما به نظرم دو احتمال وجود داره اول اینکه در این مورد و مصادیق مشخص آن با هم اختلاف نطر علمی داشته باشیم، دوم اینکه ممکنه دستور زبان فارسی تحول جدیدی در این زمینه پیدا کرده که بنده از آن بی اطلاعم.

با این وجود، از آنجایی که تجربۀ حجیمی در بخش ویراستاری با ناشران معتبر داشتم و بعنوان ویراستار برتر هم در بین جند ناشر معتبر معرفی شده بودم. حق بدید که کمی به خودم و دانش ویراستاری ام اعتماد داشته باشم. اما کماکان دنبال یادگیری و دانش افزایی هستم.

در مورد کتاب خودمم عرض کرده بودم که برابر رسم مؤلفان و ناشران، حتی اگر نویسنده خودش ویراستار باشه لزوماً بایستی کتابش را حداقل در مرحله آخر به ویراستار دیگری بسپارد که من این کار را کردم و در کامنت قبلی هم عرض کردم که متأسفانه یا خوشبختانه هیچ تغییری در آن ایجاد نشده بود.
در خدمتتون هستم و منتظر ارائه نمونه های شما.  لطفاٌ دریغ نفرمایید. با تشکر مجدد.
۲۰ آذر ۰۰ ، ۱۴:۲۶ شاگرد بنّا

چرا تو پیام قبلی عکس پروفایلم نیست؟ :)

 

اختلاف نظر کلا در مباحث شغلی ما نقل محافلمونه و چقدر این به شخصه من و عذاب میده... کلا طرفدار هر بحث قاعده مندیم... ولی نه رشته م قاعده داشت... نه شغلم :/

چند تا مثال کوچولوی دم دستی بگم (چون فرمودید وگرنه نگرانم جسارت تلقی شه):

مثلا پست جدیدتون یا اباصالح المهدی مناداست، منادا علامت تعجب میخواد. این جزو قواعد ثابته و هم در فرهنگستان و هم در کتب ویرایش و نگارش در تموم دوره ها بی تغییر بوده، اما شما با نقطه ویرگول نوشتین که اصلا مال این شبه جمله نیست!

یا رعایت نیم فاصله از بدیهیات کار ویراستاریه و برای کسی که دستش به ویرایشه معمول همیشگیه... (اما چون خودم فقط وقتی با لپ تاپ تایپ می کنم می تونم نیم فاصله بذارم احتمال میدم شما پستاتون و با گوشی می نویسید و مثل من گوشی تون کیبورد مجهز نداره)

اتصالات "آن" رو گاهی داشتید که دستورات اخیر فرهنگستان می گه بهتره به آن چیزی نچسبه و آنچه و آنکه و ... با نیم فاصله باشه.

یا تو پست استفهام انکاری، آخرش نوشتید بیت از جناب صائب.

نقطه گذاشتید. در صورتی که اینجا با یه تعبیر دو نقطه می طلبه و با تعبیر ادبی تری نقطه ویرگول.

بیشتر علایم سجاوندی رو نابجا دیدم تو متناتون، برای همین برام جای سواله چون جزو ادبیات نیست که سلیقه ی نویسنده رو به دوش بکشه. یا پست خواستم ضدانقلاب بشم(.،) این نقطه و ویرگول با هم خب خطای فاحشیه ولی من فکر می کنم وبلاگ و همه مون رها می نویسیم و این چیزا طبیعیه و کتابتون آراسته است.

چون خودمم وبلاگ راحتم :)))

 

ممنون از شما که حوصله مرور درسای دانشگاه مون و دارید و روزای خوش دانشجویی رو یادم آوردید ... (فارغ از این پایان نامه ی بووووق) :)

پاسخ:
سلام بر حضرت شما
ممنونم که اجابت فرمودید. احتمال میدادم که اختلاف نظر علمی داشته باشیم. چند نمونه را عجالتاً از این سایت خدمتتون تقدیم میکنم هرچند که روی بعضی هاش ان قلت هایی وجود داره. لینک

الف. نام و شکل علامت نقطه (.)
وظیفه: درنگ کامل
موارد کاربرد:
1. در پایان جمله هاى کامل خبرى یا انشایى. (بیت از جناب صائب. = بیت از جناب صائب است. اگر فقط عبارت «جناب صائب» بود، باید دو نقطه می گذاشتم)
جمله هاى خبرى حاوى سؤال نیز همین گونه اند.
2. پس از نشانه هاى اختصارى.مثال:دکتر.ر
3. پس از شماره ردیف رقمى یا حرفى.مثال:1.
نکته: در میان جمله هاى مرکّب، هرگز نباید نقطه را به عنوان نشانه مکث کامل نهاد.

ب. نام و شکل علامت نقطه بند، نقطه ویرگول، (؛)
وظیفه: درنگ متوسّط
موارد کاربرد:
1. جدا کردن بخش هاى مستقلّ یک جمله طولانى.
2. پس از مناداى ادامه دار. (یا اباصالح المهدی؛)

در پست خواستم ضد انقلاب بشم، حق با شماست. بی دقتی شده و باید اصلاحش کنم.

در مورد نیم فاصله کلاً مخالفم مگر موقع صفحه آرایی کتاب آن هم در صورتی که کلمه ای در آخر سطر قرار بگیره و بخواهد بخشی از آن به سطر بعد منتقل بشه لذا برای جلوگیری از این اتفاق از نیم فاصله استفاده می کنم. 
(در خصوص نیم فاصله با کمیسیون مربوطه در فرهنگستان جلسه گذاشتیم و با توجه به قابلیت ها و ایرادات نرم افزار ورد، مجابشان کردم که نیم فاصله در کل صفحات نه تنها زیبا نیست بلکه معایبی دارد که نمونه هایش را نشان دادم و خوشبختانه مورد قبول واقع شد. اما متأسفانه اعلام عمومی نکردند)

در خصوص جدا نویسی فقط برای بعضی کلمات موافقم. در همه جا موافق نیستم و به همین دلیل هم رعایت نمی کنم. دلیل موجهی هم دارم. این را هم با فرهنگستان در میان گذاشتم و مجاب شدند.
بنابراین، غیر از پست ضد انقلاب که اشتباه از من بود، بقیه اش اختلاف نظر علمی و سلیقۀ شخصیه :) این را هم صادقانه عرض کنم که توی هر صدتا پست شاید یکی دوتا را با گوشی کار کنم. بقیه اش رو با لپ تاپ انجام میدهم. مگر پاسخ به کامنت ها رو.

البته در فضای مجازی چیزهایی رایج است که به قاعدۀ هیچ عطاری جور در نمی آید. منجمله خودم که گاهی از روی عجله بی خیال برخی قواعد میشم، گاهی برای جلب توجه مخاطب است و بعضی هم عمداً خلاف قاعده می نویسم. تنها دقت و حساسیتی که من در وبلاگ دارم این است که هیچ کلمه ای را اشتباه تایپ نکنم و غلط املایی هم نداشته باشم.

وفقک الله.


۲۰ آذر ۰۰ ، ۱۷:۳۶ شاگرد بنّا

چقدر سلیقه ای عمل می کنین و قواعد و دور میریزین پس! به قول دکتر فتوحی نویسنده ی هردمبیل!

 من ویراستاری که نیم فاصله رو رعایت نکنه خونش و حلال می دونم :)) و دقیقا معتقدم ابدا متن و زیبا نمی کنه، کلنم میگم با نوع نوشتار وبلاگ شما سر علایم سجاوندی خیلی اذیتم، ادبیات واژگان قوی ولی با لباس تا به تا :)

لینکی هم که دادید خب سایته و اعتبار علمی چندانی نداره، من ملاک و معیارم استادان دانشگاه فردوسی خصوصا استاد یاحقی هستن که قطب زبان فارسی ایرانه. سر کلاسای مرحوم استاد وحیدیان کامیار با ویراستاری قاعده مند آشنا شدم که هر سلیقه ای تو کتم نمیره :)))

 

و من الله توفیق

پاسخ:
ما اینیم آقا :)
برخلاف شما من برام نیم فاصله به غیر از همون مورد که گفتم اصلاً مهم نیست ولی با کسی هم که نیم فاصله رو رعایت کنه هیچ مشکلی ندارم... با این وجود حاضرم اولین جانباخته من باشم و اولین خون ریز هم شما باشید :)
لینک هم که می فرمایی یک سایته و قبولش نداری :)) 

حالا از شوخی گذشته، زبان و ادبیات فارسی متأسفانه خیلی سیال است و هر چند سال یک بار ظاهراً قواعدش تغییر می کنه. مثلاً دستور زبان فارسی طی چهاردهه اخیر پنج بار اصلاح شده و هربار با تغییراتی، بعضی ها این تغییر را تحول زبان فارسی می دانند، بعضی ها هم معتقدند که تحت تأثیر گویش ها و فرهنگ های بیگانه ناگزیر از تغییره.
ضمن اینکه اختلاف نظر بین اساتید فن در این زمینه آن قدر زیاده که آدم می مونه حرف و نظر کدامشون درسته. با این همه من دکتر حسن انوری را بیشتر از بقیه قبول دارم. ایشون عضو گروه علمی دستور زبان و ادبیات در فرهنگستان است. بعلاوه اینکه در انتشارات سخن صاحب سهم است. (در ضمن ایشون بانی، مؤلف، سرپرست و سرویراستار فرهنگ بزرگ 8 جلدی سخن نیز هست) یک دوره هشت جلدی از همون فرهنگ رو سال 82 که دانشجویش بودم به من هدیه داد! کار ویراستاری را هم با تشویق ایشان از همون انتشاراتی شروع کردم.

خلاصه ختم کلام اینکه بنده دوستدار شما، دکتر یاحقی، دکتر کزازی، دکتر انوری و همۀ دلسوزان فرهنگ و ادب این سرزمین هستم و خدمتشون احترام می گذارم. یک خاطره خوب هم از دکتر کزازی دارم که حتماً در یک پست جداگانه خواهم نوشت فقط با قواعد سجاوندی خودم... 
۲۰ آذر ۰۰ ، ۲۱:۰۵ شاگرد بنّا

من هم ارادتمند و دوست‌دارِ شما هستم؛ بلاشک :) 

بحثِ خوبی بود. خدا قوت. مشتاقِ پست‌تون دربارۀ دکتر کزازی هستم و حتما استفاده می‌کنم. 

 

پاسخ:
ان شاءالله همیشه خوب و خوش و خرم و خندان باشی.
منم مشعوف شدم از چالش عالمانۀ شما. 

با یاری خدا به زودی می نویسم.
عزت زیاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">