https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱۴ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

امیدوارم عرفۀ بسیار خوب و روح بخشی نصیبتون بشه و به انجام آعمال آن موفق باشید...

یک اینفوگرافی نغز و پر مغز هم هدیه به شما از:

وبلاگ محجبه

 

پ.ن: التماس دعا... اگر یادتان بود و باران گرفت دعایی به حال بیابان کنید.

۰ نظر موافقین ۲ ۰ ۲۸ تیر ۰۰ ، ۲۲:۴۸
مرآت

 

مگر بیماری آلزایمر بگیرم وگرنه دروغگویی ها و فرومایگی های حسن روحانی را از یاد نخواهم برد... به قول دیپلمات های اطوکشیده، «مایلم» از همین تریبون نارسا، به عنوان یک شهروند دردمند، آبرومند و آرزومند، رسماً اعلام کنم که از خیانت ها و رفتارهای فریبکارانه شیخ حسن نخواهم گذشت و حکایت نیرنگ ها و تدلیس های ابلیسانه اش را در سطر سطر خاطراتم خواهم نوشت...

۳ نظر موافقین ۴ ۰ ۲۷ تیر ۰۰ ، ۲۲:۱۹
مرآت

دوستانی دارم که چند سالی در آمریکا درس خوانده یا زندگی کرده اند. دوستان دیگری هم دارم که یک یا چند دوره در کشورهای انگلیس، فرانسه و اتریش سفیر یا رایزن فرهنگی بوده اند. دوستان دیگری هم دارم که در وزارت خارجه خودمون کارشناس مسائل آمریکا و اروپا هستند.

من تقریبا با هریک از این دوستان در بارۀ قوانین انضباطی حاکم بر دانشگاه های آمریکا و اروپا صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که تمام دانشگاه های معتبر آمریکا و اروپا برای لباس و نوع پوشش دانشجویان خود قوانین خاصی را اعمال می کنند.

مثلاً دانشگاه هاردین سیمونز آمریکا برای پوشش لباس دانشجویان دختر و پسر محدودیت هایی را اعلام کرده که به هیچ وجه از آن ها عدول نمی کند و همه دانشچویان با هر فرهنگ و مرامی که باشند، ملزم به رعایت قوانین آن هستند:

به عنوان مثال: حضور دانشجویان پسر و دختر در دانشگاه با تیشرت و زیر پیراهن ممنوع است. لباس های ورزشی و شلوارک برای آقایون، دامن شلواری و دامن های کوتاه برای خانم ها ممنوع است. جوراب شلواری و شلوارهای بسیار تنگ برای خانم ها و شلوارهای زیر برای آقایون مجاز نیست. علاوه بر این، در بیشتر دانشگاه های معروف انگلیس، فرانسه و آلمان، رابطۀ شخصی استاد با دانشجو ممنوع و پوشیدن جوراب برای خانم ها و آقایون در کلاس درس الزامی است... در  دانشگاه آدام استفاده از عینک‌دودی، آدامس و تنباکو ممنوع است. در  دانشگاه لایبرتی نیز تظاهر با موی دم‌اسبی و هرگونه پوشش تنگ و مخالف عفت ممنوع است.

خلاصه این که در هیچ یک از دانشگاه های مطرح دنیا، آرایش و نوع پوشش، یک مسئلۀ شخصی و اختیاری نیست و هر دانشگاهی به اعتبار سطح علمی و الزامات فرهنگی و اجتماعی خود، قوانین خاصی را لازم الاجرا می داند.

۰ نظر موافقین ۷ ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۱
مرآت

عملیات‌روانی، نوعی تهاجم هدفمند و سازمان یافته است، که به بهانۀ اطلاع رسانی، با ابزار رسانه ای، با شیوه های تبلیغی نرم و با دست مایۀ دروغ، شایعه، شبهه سازی، تهییج افکار عمومی، تخریب ارزش های دینی و تغییر باورهای مردمی؛ پرمصرف ترین کارکرد ارتباطی را به خود اختصاص داده است.

عملیات روانی ابعاد و اهداف گوناگونی دارد که برخی از اهداف آن، مستقیم و غیرمستقیم، مبانی دینی، فرهنگ عمومی، امنیت اجتماعی و حتی امنیت ملی کشور را هدف می گیرد و تهدیدی جدی علیه منافع ملی محسوب می شود. اما اقداماتی که دولت ها و مسئولان حکومتی برای مقابله و غلبه بر عملیات روانی بیگانه می توانند انجام دهند، ایجاد و مقاوم سازی سازوکارهایی است که به برخی از آنها اشاره می شود:

  • ارتقاء فرهنگ دینی و اخلاقِ رفتارى جامعه.
  • افزایش اعتماد عمومی جامعه با توزیع عدالت اجتماعی.
  • توسعه فناوری ارتباطات و افزایش قدرت روایت گری روانشناسانه در برابر پدیده های وارداتی
  • شبهه‌زُدایی، نشاط آفرینی و مصون سازی جامعه در برابر شایعات مخرب و القائات مأیوس کننده.
  • اشتغال زایی و میدان دادن به گروه های  مبتکر و محقق،
  • جبران عقب‌ماندگى صنعتی و اقتصادی کشور.
  • شجاعت و درایت مسؤولان و تصمیم‌گیران کشور
  • افزایش مشوق ها و جلب رضایتمندی مردم برای حضور در صحنه.
  • همگرایىِ عمومى بین مسئولان و مردم.
  • نفی روحیۀ بیگانه پرستی و افزایش جلوه های خودباوری

پ.ن: عملیات روانی، از کم هزینه ترین جنگهایی است که در صورت موفقیت، قادر است مخرب ترین نتیجه را بر حریف تحمیل نماید.

۰ نظر موافقین ۴ ۰ ۲۴ تیر ۰۰ ، ۲۲:۱۶
مرآت

این روزها، اخبار مربوط به خروج نیروهای آمریکایی و انگلیسی از افغانستان و پیشروی طالبان، نظر خیلی از ایرانی ها را به خود جلب کرده و این مسئله را در صدر اخبار رسانه ها قرار داده است...

اما در این باره و در خصوص خروج عجولانۀ نیروهای آمریکایی از افغانستان و تسلط طالبان بر استان های غربی دو نظریه وجود دارد که بطور خلاصه و شفاف به آن اشاره می کنم:

نظریه اول این است که گفته می شود اقدام طالبان در تصرف استان های غربی افغانستان با هماهنگی مشروط جمهوری اسلامی ایران و برای تأمین امنیت مرزهای کشورمان صورت گرفته است.

نظریه دوم می گوید که طالبان با اشغال بخش های غربی افغانستان و قطع راه های ارتباطی ایران با نیروهای جهادی در جبهۀ شمال، قصد دارند جنگ فرسایشی موجود را به جنگ تمام عیار تبدیل کنند و تمام نقاط مقاومت را از کنترل نیروهای جهادی خارج و آنها را از بین ببرند و مآلاً افغانستان را به تسلط کامل خود در آورند.

+ چنان چه نظریه دوم صحیح باشد، باید بپذیریم که تهدید طالبان در مرزهای شرقی کشور برای ما می تواند جدی باشد.

++ طالبانی های امروز با طالبان قدیم قابل مقایسه نیستند. طالبان امروز در چهار دسته تعریف می شوند:

  1. طالبانی های معتدل (خواستار حکومت اسلامی و اجرای قوانین دینی)
  2. طالبانی های تندرو (پیرو عربستان) 
  3. داعشی های سرخورده از آمریکا (متمایل به قطر)
  4.  طالبانی های رنج کشیده و طرفدار مردم افغانستان (خواستار حکومت و آرامش)

+++ قدر نیروهای مسلح سپاه و ارتش را بدانیم و برایشان دعا کنیم...

۱ نظر موافقین ۲ ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۱
مرآت

زادگاهش تهران بود. سال 1336 در خانواده ای مسلمان و مقید به احکام دین تولد یافت. خانواده ای با توان مالی پایین تر از حد متوسط و نزدیک به خط فقر...

به خاطر مشکلات مالی از ادامه تحصیل در دانشگاه باز ماند. اما در یک کارگاه ساختمانی به کار مشغول شد تا بخشی از هزینه های زندگی خانواده را بر عهده بگیرد... مدتی بعد پایش آسیب دید و کارش را از دست داد... سال 56 در کرمان به خدمت سربازی رفت...

او مقلد امام خمینی بود و به همین دلیل در خط مبارزه قرار گرفت... به ورزش کوهنوردی علاقه داشت. اما به دلیل ناهمخوانی فکری با اعضای کانون کوهنوردی تهران از آنها فاصله گرفت و این ورزش را به تنهایی ادامه داد...

بعد از انقلاب، به صورت تکلیف محور فعالیت می کرد. با شروع جنگ تحمیلی، پای ثابت جبهه ها بود و در عملیات های متعدد شرکت داشت... سرانجام در تاریخ دهم تیرماه 65 در منطقۀ عملیاتی مهران با جامه ای خونرنگ به خیل شهیدان پیوست و در حجلۀ شهادت آرام گرفت.

یادش گرامی و نامش جاودانه باد.

۱ نظر موافقین ۴ ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۵:۲۳
مرآت

شاید برای شما هم این پرسش مطرح شده باشد که عامل تاب آوری بعضی آدم ها چیست و مهارت تاب آوری چگونه به دست می آید؟

به نظر من میزان تاب آوری افراد با نحوۀ استدلال و نگرش آن ها در مواجهه با شرایط ناگوار رابطۀ مستقیم دارد. به عبارت دیگر، آدم های مقاوم به جای فاجعه ساختن از مشکلات و گرفتاری ها، بیشتر از هرچیز به توانایی های خود می اندیشند و بر ضعف های خود غلبه می کنند.

مثلاً آدم های تاب آور به جای انفعال و ناامید شدن، از یک موقعیت پرمخاطره برای خود یک فرصت می سازند و در دشواری ها و ناملایمات زندگی، به جای چه کنم چه کنم، به آینده ای روشن می نگرند و نتیجه ای امید بخش را برای خود پیش بینی می کنند.

+ به قول یک ضرب المثل قدیمی: مرد باید در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد.

پ.ن: نمی دانم حرف روان شناسان حیطۀ خلاقیت تا چه اندازه درست است که می گویند: «هر عمل خلاقانه ای متضمن ویرانی وضعیت پیشین است.»

۰ نظر موافقین ۴ ۰ ۱۹ تیر ۰۰ ، ۱۷:۲۰
مرآت

تو با شکستگی پا قدم به راه بگذار

  که ما به جاذبه، امداد می کنیم تو را

 *** * ***

چه قدر نشاط انگیز است وقتی بی هوا، کسی هوایت را داشته باشد.

بیاید کنارت بنشیند و با برق چشمانش،

با زیبایی کلامش

و با بیان اشاره اش،

گذرگاه وَهم و فهمت را ستاره باران کند.

 

چه قدر نسیمانه است لبخند رضایت کسی که در مسیر آرزوهایت غنچه های امید می کارد...

 و چه قدر زیباست وقتی که دعایت به چلۀ اجابت می نشیند...

+ دعایتان همیشه مستجاب باد.

 

۱ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۱:۴۶
مرآت

تخصصی شدن علوم در حوزه‌های علمیه و تربیت علمای صاحب نظر در رشته‌های مختلف، از دغدغه‌های چندین سالۀ بسیاری از فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ بوده است، بر همین اساس مؤسسات متعددی هم با همین هدف درحوزه‌ها شکل گرفته و کارهایی نیز به صورت آزمایشی و مقدماتی موفق و ناموفق انجام داده اند. اما هنوز نگرانی‌ها و ابهاماتی (1) در برآیند تخصص‌گرایی وجود دارد که مانع جدی در ارادۀ حوزه، برای اجرای صد درصد این تصمیم شده است...  

(1)- گروهی از فقهای صاحب نفوذ و صاحب نظران حوزه علمیه قم معتقدند که تخصصی شدن علوم، عامل بخشی نگری و رویکرد سطحی به علوم پایه ـ فقه و اصول ـ خواهد شد چیزی که  در  حوزه‌ ها از آن به بی سوادی تعبیر می شود.

پ.ن:

  1. حرف در باره حوزه های علمیه، شرایط پذیرش طلاب، برنامه های آموزشی، مدیریت حوزه، مدرک گرایی، و خروجی های حوزه بسیار است که اگر ضرورت باشد در حد ظرفیت وبلاگ تدریجاً به آن اشاره خواهد شد.
  2. به نظر من جامعیت و تسلط عمیق بر فقه و اصول از شاخصه های مهم در حوزه به شمار می رود. اما این ظرفیت عظیم برای فعلیت یافتن در عرصه اجرای سیاست های اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و روابط بین الملل نیازمند نگاه جدّی حوزه های علمیه است. کاری که متأسفانه تا کنون آن گونه که  شایسته است و جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد، تحقق نیافته است...

 

۰ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۷ تیر ۰۰ ، ۱۰:۰۲
مرآت

کتاب های تاریخ در رشتۀ علوم انسانی از سال دهم تا دوازدهم، به صورت زمان مند، روزگار باستان تا زمان حاضر را در حد قابل قبولی روایت می کند. مثلاً کتاب پایۀ دهم، تاریخ باستان را و کتاب تاریخ پایۀ یازدهم علوم انسانی وقایع اسلام و ایران را تا پایان سلسلۀ صفویه و نیز تاریخ جهان در عصر میانه و جدید را شرح داده و کتاب تاریخ پایۀ دوازدهم، تاریخ ایران و جهان معاصر از آغاز کار نادرشاه تا روزگار کنونی را به خوبی بررسی کرده است که هفته ای دو ساعت در مدارس تدریس می شود.

این شیوۀ تاریخ نگاری برای دانش آموزان تا حد قابل توجهی مفید و اثرگذار است و به آن ها می آموزد که تاریخ فقط بیان یک سلسله حوادث معمولی نیست که در بخشی از زمان اتفاق افتاده است.

اما در کتاب تاریخ پایۀ دوازدهم که به تاریخ انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی مربوط می شود، متأسفانه اینگونه روایت های چند وجهی دیده نمی شود و صرفاً به شیوۀ وقایع نگاری فهرست وار اکتفا کرده است. مثلاً از اوضاع سال های 1341 تا 1357 نسبت به ماجراهای بسیار مهمی همچون تصویب نامۀ انجمن های ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، مخالفت های امام خمینی (ره) با اقدامات رژیم شاهنشاهی، ماجرای کاپیتولاسیون، قیام پانزدۀ خرداد و کشتار چند ده هزار نفری مردم و تبعید امام به ترکیه و عراق، وقوع انقلاب اسلامی، ترورهای منافقین، غائله های شهری، آشوب های خیابانی، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس به صورت سطحی، گذرا و بسیار بی توجه و کم رنگ عبور کرده است.

طبیعی است که این گونه روایت گری مبهم و بی محتوا، توصیف چندانی از اوضاع تاریخ سیاسی کشور به دست نمی دهد و در نتیجه ذهن دانش آموزان را عملاً به سمت و سوی روایت های دیگری می برد که در شبکه های ماهواره ای و رسانه های بیگانه تولید می شود...

 

پ.ن: حتم دارم که این کار، یک تعمد سیاسی است که در راستای تعهدات دولت روحانی به سند 2030 در حال انجام است..

 

۳ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۵ تیر ۰۰ ، ۱۶:۲۲
مرآت