https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

در نظام اسلامی،

  1. اگر مسلمانان نماز نخوانند،
  2.  اگر روزه نگیرند،
  3. اگر خمس ندهند،
  4. اگر زکات نپردازند،
  5. اگر به حج نروند،
  6. اگر جهاد نکنند،
  7. اگر بی خیال امر به معروف و نهی از منکر شوند،
  8. و اگر تولی و تبری نداشته باشند،

به نظر شما چه اتفاقی برای مردم می افتد؟

هریک از این موارد هشتگانه به لحاظ فقهی حکمش معلوم است و آثار فردی و اجتماعی مترتب بر ترک آنها نیز تا حدودی مشخص است.

اما گزینه‌های 1، 4 ، 5 ، 6 و 7  از سه جهت نسبت به بقیه متفاوت‌تر هستند: 1- از نظر ماهیت عمل 2- از نظر تأکید و تصریح در قرآن و حدیث 3- از نظر نتیجه و اثر.

خداوند در سوره حج، بعد از تصریح بر مناسک حج، به چهار ویژگی اصلی جامعه اسلامی اشاره دارد: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (چنین برداشت می‌شود که تقرب به خدا، محرومیت‌زدایی از جامعه، ترویج ارزش‌ها و جلوگیرى از زشتی‌ها چهار وظیفۀ تفکیک ناپذیر محسوب می‌شوند) -41 سوره حج

و اما تر این که مورد پنجم و هفتم آن‌قدر مهم هستند که مولود کعبه علی علیه السلام نسبت به آنها توجه جدی‌تری مبذول داشته و در بارۀ ترک آن‌ها قاطعانه خبر می‌دهد و حتی مجازات ناشی از ترک این دو واجب را به صورت مشخص بازگو می‌فرماید. کجا؟

آن جا که در آخرین وصیت خود به امام حسن مجتبی و امام حسین سلام اﷲ علیهما بعد از سفارش به تقوا و نظم، چند حکم واجب و امر مهم اجتماعی را وصیت فرموده است:

«ایجاد صلح و آشتی بین اقوام و خویشاوندان- رسیدگی به حقوق یتیمان- رعایت حق همسایگان- عمل به قرآن- اقامۀ نماز- برگزاری مراسم حج و حفظ رونق کعبه- جهاد با مال و جان و زبان- وحدت، دوستی و پرهیز از اختلاف- اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر»

حالا اگر به اصل سند مراجعه کنید، ملاحظه می فرمایید که امیر کلام، به مورد 5 و 7 اشارۀ عجیب‌تری دارد و صراحتاً نتیجه ترک آن‌ها را بیان می فرماید: 1- بی توجهی به حج 2- عدم امر به معروف و نهی از منکر. 

برای حج می فرماید: اگر کعبه خلوت شود، مهلت نخواهید یافت!!

و برای امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: اگر این فریضه را ترک کنید، اشرار و پلیدها بر شما مسلط می‌شوند و آنگاه شما هرچه دعا کنید و هرچه خدا را بخوانید، دعای شما مستجاب نخواهد شد...!!

 

۱ نظر ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۰۷:۰۶
مرآت

امسال بازدید از غرفه‌های نیجریه، اوگاندا، هند و افغانستان در بخش بین‌الملل نمایشگاه قرآن برای من خیلی اثرگذار بود و به اندازۀ یک سفر تحقیقاتی پرهزینه برایم آموزندگی و دستاورد داشت. اما بازدید ازغرفه فلسطین، غم سنگینی روی قلبم گذاشت.

حقیقت این است که برای بازدید از غرفۀ فلسطین خیلی آماده نبودم. یعنی به لحاظ روحی شرایط مناسبی نداشتم. به همین دلیل قصد داشتم زود از کنار غرفه فلسطین عبور کنم. اما ناخودآگاه مسئول غرفه که جوان حدوداً 25 ساله ای بود جلو آمد و گفت اجازه می‌دین همکارم 10 دقیقه روایت داشته باشند برای شما؟

نمی دانم چرا، اما ناخودآگاه بهش گفتم: به شرطی که فراتر از یک روایت کلیشه‌ای توضیح بدهد. لبخندی زد و پرسید یعنی چه جوری باشه؟ گفتم یعنی اگر لابلای توضیحات راوی سئوالی پرسیدم نگوید نمیدونم! طفلکی جا خورد. اما گفت باشه بفرمایید. بهش گفتم یک شرط دیگه هم دارم. پرسید چه شرطی؟ گفتمش راوی باید با من عهد ببندد! پرسید چه عهدی؟ گفتم یک عهد خوب و مشترک به نفع آرمان فلسطین! آقای راوی که خودش کنار مسئول غرفه ایستاده بود، این حرف رو شنید و بی چون و چرا قبول کرد!!

رفتیم داخل تا براساس چند تصویر نصب شده بر دیوار، روایت فلسطین را بشنویم...

راوی محترم طبق معمول، توضیحاتش را شروع کرد. ابتدا موقعیت جغرافیایی فلسطین، سبک زندگی مردم و شهرک نشین ها، وضع اقتصاد، معیشت مردم، حاصلخیز بودن سرزمین های اشعالی و استعداد کشاورزی آن منطقه را توضیح داد. بعدهم از نوار غزه گفت و از چگونگی شهادت محمد الدره (کودک فلسطینی) شیرین ابوعاقله (خبرنگار فلسطینی آمریکایی)، عدی التمیمی (جوان مبارز فلسطینی معروف به کابوس صهیونیست ها) خبر داد... اما روایت 15 دقیقه‌ای فلسطین با چالش‌های اضافی بنده به یک بحث جدی و کاربردی تبدیل شد و ما قریب یک ساعت در حال گفت و شنود با راوی بودیم. بعضی قسمت‌های ماجرای فلسطین و غزه هم آن‌قدر غم‌انگیز و جانگزا است که حتی راوی جوان هم حاضر به شنیدن و گفتنش نبود... :(

و حالا من از اون شب تا امروز، وقت و بی وقت فکر و ذهنم مشغول فلسطین است. همش خودم را توی کوچه‌ پس‌کوچه‌ها و کنار مرد و زن و کودکان غزه و رفح و الخلیل احساس می کنم. به همین دلیل، امسال هفتۀ منتهی به روز قدس، خیلی خیلی پریشان بودم و هنوز هم منقلب و ناآرامم. طوری که گاه و بی‌گاه صحنه‌های عزم و رزم و شکنجه و شهادت فلسطینی ها بی‌قرارم می‌کند.

اما این روزها دارم به وضوح می بینم که پویش «سنفطر فی‌القدس» دیگر برای ملت فلسطین یک شعار جدید و یک آرزوی دست نیافتنی نیست. سنفطر فی‌القدس یک برنامۀ برخاسته از ارادۀ مقاومت فلسطین است که بیست و چهار شب مدام زیر هجوم صهیونیست‌ها دارد تکرار می‌شود و من هم، هست و نیستم را در سبد حمایت از مظلومان رفح و الخلیل و غزه گذاشته ام و هرغروب با چشم‌های اشک‌آلود، روزه‌ام را با مقلوبه‌های دستپخت زنان فلسظینی‌ در کنار مسجدالاقصی افطار می‌کنم...

و امسال راهپیمایی روز قدس هم، برای من حس و حال عجیبی داشت. امسال میدان فلسطین تهران مملو از جمعیتی بود که نسبت به سال‌های قبل از کرونا، حال و هوای بهتری داشتند و شور و حماسه و غیرت اسلامی مردم، فریادها را رساتر کرده بود. زن و مرد سایر کشورهای عربی هم بحمدالله حضور منسجم‌تر و متراکم‌تری در مراسم داشتند و غیرتی‌تر از گذشته می‌درخشیدند. این شور و حال را وقتی فهمیدم که در صف نماز جمعه، با اتباع غیر ایرانی به گفت وگو نشسته بودم...

۵ نظر ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۵۶
مرآت

اوصاف متقین در خطبۀ هَمّام بسی خواندنی‌ست. اما، خطبۀ جهاد، بسیار دردآور و سند تنهایی علی علیه السلام در کوفۀ بی‌کفایت‌هاست. وقتی آوای روح نواز علی علیه‌السلام را در آن خطبه و فریاد مظلومیت حضرتش را در این خطبه می‌خوانم، می‌فهمم که از هر دوسو 1400 سال به اسلام علوی بدهکارم. مولای من؛ آیا می‌شود با این واماندگی و شرمندگی بازهم از منتظران ظهور باشم؟

 

پ.ن: چه قدر ناگوار است طعم همزیستی با جماعتی جاهل و کاهل که علی علیه‌السلام را در مقام پیشوای الهی و فرمانروای عادل، تنها می‌گذارند. اما، معاویۀ غدّار و مکّار را بی چون و چرا می‌ستایند و بر آستان اطاعتش سرِ تسلیم می‌سایند!

۴ نظر ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۴۶
مرآت

آن شب که شبستان سحر آذین شد 

سرچشمۀ عاشقی به خون رنگین شد

تا سجده و محراب علی در خون خفت 

تاوان پرستش خدا سنگین شد.

.

.

مرحبا بر شکسته دلان سحرگاهی و خوشا بر احوال آن‌ها که قدرها را قدر می‌دانند و در چراغستان شب‌های تهجّد و استغاثه، روزنۀ دل را بر نسیم رحمت دوست می‌گشایند و در خلوتِ تنهایی خویش با محبوب یگانه، حلقۀ انس می‌آرایند. (به یاد آخرین شب حیات پدر)

 

+ در شب شهادت امیر مؤمنان و مولای عارفان، به یاد همراهان عزیز وبلاگی هستم و از شما هم امید دعا دارم...

 

پ.ن: رباعی از خودم.

 

۴ نظر ۲۲ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۲۸
مرآت

این روزها، روزنۀ دلم با خنکایی که از نسیم سحر می‌وزد، مأنوس‌تر است. این روزها دست‌های نوازشگر خدا را صمیمانه‌تر حس می‌کنم و ترنّم مهرش را عاشقانه‌تر می‌شنوم.

این روزها حال و هوای دلم گواهی می‌دهد که فاصله‌ای بین زمین و آسمان نیست و حس می‌کنم کسی هست که دارد تمام دلشوره‌های غربتم و سایۀ وحشتم را تا ساحل آرامش و نجات همراهی می‌کند. این روزها چتر حمایت خدا را آشکارتر می‌شود دید.

 

 اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.

ترجمه: پروردگارا، ای عطا کنندۀ سکینَت و وقار، ای تسکین دهندۀ صاحبان دل های بیقرار، در این روز از ماه رمضان، باغستان‌های بهشتِ حُسن و روضۀ رضایتِ رضوانت را به روی من بگشا و دروازه‌های دوزخ و جهنم را در بَربَند و توفیق تلاوت قرآن را بر من ارزانی بفرما.

 

+ ان‌شاءالله قدرها را قدر بدانیم و از خدای مُهیمن و عزیز، بیشترین‌ها و بهترین‌ها را بخواهیم. بیاییم با دلهای شکسته، خدا را بخوانیم و از خدا، خدا را بخواهیم...

 

پ.ن: دعای روز بیستم با ترجمۀ ادبی از خودم.

۲ نظر ۲۱ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۱۲
مرآت

اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ وَنَوِّرْ فیهِ قَلْبى بِضیآءِ اَنْوارِهِ وَخُذْ بِکُلِّ اَعْضآئى اِلى اتِّباعِ اثارِهِ بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ.

 

ترجمه: بارالها، ای روشنی‌بخش دل‌های عارفان و خداجویان؛ به نورانیّتِ ذاتِ اقدس خویش؛ مرا در این روزِ رمضان، برای درکِ برکاتِ سحرگاهان، بیداری و بلوغ عنایت فرما و آیینۀ جانم را در پرتو درخشش انوار سحر، آکنده از نورِ معرفت فرما و تمام اعضاء و جوارحِ وجودم را برای تبعیّت از تجلّیاتِ سحر، در تسخیرِ قدرت و ارادۀ خویش نگه‌دار.

 

+ در آنات حسن‌انگیز شب‌های قدر و در لحظه‌های پر برکتِ سحرگاهان، برای سلامتی و فرج مولایمان حتماً دعا کنیم و از خدا بخواهیم پیروزی همۀ مسلمانان، شیعیان، مظلومان و بدریّونِ جبهه‌های فلسطین و غزه و لبنان و یمن و بحرین و عراق و سوریه و عربستان و افغانستان را.

 

پ.ن: دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان با ترجمۀ ادبی از خودم.

۳ نظر ۲۰ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۴۲
مرآت

به اتفاق حمیدآقا رفته بودیم پارک نزدیکِ خانه کمی قدم بزنیم و در بارۀ یک برنامۀ فرهنگی جدید چند دقیقه‌ای به گپ و گفت بنشینیم.

در نقطه‌ای از پارک، چند شازده نوجوانِ هفده هجده ساله زیر درخت لمیده بودند و دم به دم به سیگارهایشان پُک می‌زدند و به قول خودشون جوونی می‌کردند. همین که ما را دیدند، سیگارها توی دستشان پنهان شد و چشم در چشم ما شدند. گویا منتظر بودند که باب نصیحت مشفقانۀ ما گشوده شود تا چندتا «به توچـۀ» آبدار نثارمان کنند و به اصطلاح سنگِ روی یخمان بفرمایند. اما خوشبختانه ما اصلاً متعرّض آنها نشدیم و از ادای وظیفۀ مقدسِ امر به معروف و نهی از منکر کلیشه‌ای خودداری نمودیم! و صد البته که بی تفاوت هم نبودیم. پس فی‌الفور جلو رفتیم و با حربۀ لبخند و گلخند و با چند دُرواژۀ گل منگولی مثل قند، رفیقانه در جمعشان نشستیم! جوری که یکی‌یکی سیگارهایشان را انداختند و به نگاهمان دل باختند... :)

در این فرصتِ طلایی و کوتاه، شوخی شوخی تیکه هایی از کُنه درونشان گفتند که ما به گوش جان شنُفتیم. ما نیز نکته‌هایی از روزگار نوجوانیمان را بازگفتیم که آن ها شکفتند!

شازده‌های سیگاری تازه از سَرَک کشیدن ما شادمان شده بودند و مسرور که ما از ادامۀ خوش و بش با آن ها معذور! اما در وقت خداحافظی، تیر خلاص را به هدفِ هدایتِ شازده‌ها نشانه رفتیم و پندی نیکو به ارمغانشان دادیم. بدان امید که بر طاق رضایت حق بنشیند و بر سیبل اجابت، اصابت کند... (14 رمضان)

 

+ هدف‌گیری بعضی از نوجوان ها قلق خاص خودش را دارد که اگر کسی بلد نباشد، تیر هدایتش به خطا خواهد رفت.

 

++ پارک‌های تهران و کلان‌شهرها به نظرم بهترین مکان است برای اختلاط و گفت و شنود با بدحجاب‌ها، بی حجاب‌ها، سگ بازها و آدم‌هایی که بدون غرض و مرض قربانی جریان زن زندگی آزادی شده اند. پیشنهاد می کنم اونهایی که حال و حوصله و هنرش را دارند. از این فرصت مفت و مجانی برای امر به معروف‌های غیر کلیشه ای غافل نشوند...

۸ نظر ۱۸ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۲۶
مرآت

هر انسانی در روند دائمی مرگ و حیات، لاینقطع در حال سیرورت و صیرورت است. اما فلسفه این آمد و شدِ غیر اختیاری این است که انسان بتواند با عمل و عقیده‌اش، چگونه‌بودن و چگونه‌شدن را مشخص و بلکه بر چگونه‌سازی حیات و مرگ جامعه‌اش ایفای نقش نماید...

با این وصف، انسان ها در صیرورت حیاتشان، یا در برابر جریان حق می‌ایستند یا در تأیید و تقویت جریان حق گام بر می‌دارند. که نمونه های مثبت و منفی آن فراوان است. اما از بین تمام نحله‌های فکری تاریخ، خداوند، فقط چهار زن را در دوجبهه متفاوت و متضاد، به صورت ویژه و استثنایی معرفی فرموده و آن‌ها را برای جهانیان مثال زده است. که دو مورد آن در جبهۀ حق و دو مورد دیگرش در جبهۀ غیر حق هستند: (10- 11- 12 سوره تحریم)

در جبهه غیر حق: همسر نوح نبی و همسر جناب لوط هستند که شوهرانشان هردو پیامبر خدا بودند

اما در جبهۀ حق: اول جناب آسیه همسر فرعون مصر بود. دوم جناب مریم مادر حضرت عیسی علیه السلام است که از بدو تولد یتیم بود و بدون همسر زندگی کرد....

جالب این‌جاست که همسر جناب نوح و همسر جناب لوط هردو در کانون وحی و در مرکز رهنمود خداوند بودند و تمام شرایط زندگی مؤمنانه و هدایت برای‌شان فراهم بود، اما آن‌ها حق را نپذیرفتند و گمراهی را تا آخر ادامه دادند.

آن سوی قصه نیز، آسیه همسر فرعون بود. همان فرعون که در عصیان و طغیان تا قبل از اسلام شهرۀ تاریخ بود. و آسیه در دل عقیده و آرمان چنین فرمانروایی می زیست، آسیه تمام گنج‌های زندگی و همۀ شرایط کفرورزی و حق‌ستیزی را در اختیار داشت و همۀ مشوق های گمراهی برای او فراهم بود، اما نه تنها ذره ای لغزش از خود نشان نداد، بلکه آرمانش این بود که خداوند او را نزد خود حیات بهشتی ببخشد و او را از شر عقیده و عملِ فرعون و ستمکاران فرعونی نجات دهد.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ.

اما حضرت مریم، مادر عیسی علیه‌السلام که مشهور شرق و غرب عالم است، این بانوی برگزیده در مسیر زندگی‌ با چالش های زیادی مواجه بود. مصیبت ها، تهمت‌ها، بی مهری‌ها، شکنجه‌های روحی، طرد شدن‌ها و تنهایی های زیادی را تحمل کرد، اما از مرام و عقیده و آرمان الهی‌ عقب نشینی نکرد و در طول حیات طیبه‌اش حتی یک حرف شکایت آمیز هم بر زبان نیاورد...

این‌ها نمونه‌های قبل از بعثت بود، اما سه نمونۀ بی نظیر هم در تاریخ اسلام داریم که نقش آن‌ها بسی عمیق‌تر و بی بدیل‌تر از نمونه‌های قبل است. هرسه در پایه‌گذاری شریعت، در صیانت از ارکان هدایت، و در جهانی‌سازی دین خدا، نقشی اساسی و  ماندگار از خود باقی گذاشتند و یک جهان را مدیون خود کردند. ===> حضرت خدیجۀ کبری، حضرت فاطمۀ زهرا، حضرت زینب، پیام‌آور کربلا...

و حالا یک سئوال: چرا خداوند، مثال‌ها و نمونه‌های برجستۀ انسانی در هردو جبهه را فقط از بین زنان انتخاب کرده است؟ آیا مردان نمونه در تاریخ برای مثال زدن نداشتیم و یا کم داشتیم؟ واقعاً چرا؟  

به نظر من اگر در این باره خوب تأمل کنیم، قطعاً به اهمیت مقام زن در سرنوشت جوامع انسانی پی خواهیم برد و تصدیق خواهیم کرد که زن در تحولات مثبت یا منفی جوامع بشری، همیشه نسبت به مردان نقش برجسته تر و تأثیرگذارتری داشته است...

 

+ شاید به اقتضای نظرات این پست برخی ویژگی های سه بانوی اول جهان قابل تبیین باشد...

۱۲ نظر ۱۵ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۲۵
مرآت
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۴۱
مرآت

چندسالی هست که بازار خوداجتهادیِ بعضی سیگاری‌های تازه به دوران رسیده در ماه رمضان داغ‌تر شده. سیگاری‌های ضعیف‌النفسی که با دود سیگار پیوندی ممدود دارند و روزه را به شرطی می‌گیرندکه به نشئۀ ناشی از سیگارشان خدشه‌ای وارد نشود. باشد که خدایشان پذیرا باشد...

 

+ در باب مبطلات روزه، هرچه توضیح المسائل فقها را ورق زدم و استفتائات جدید را مرور کردم، از استثنای دود سیگار خبری نبود و ندیدم که حضرات مجتهدین حاضر و غیر حاضر، سیگارکشیدن را مبطل روزه ندانند! اما پناه برخدا از خوداجتهادی بعضی نواندیشان دینی...

 

++ پدیدۀ اجتهاد بازی و مجتهد‌سازی یکی از ابتلائات نامبارکِ جامعۀ ماست که در بستر فضای مجازی تجویز می‌شود و متأسفانه در بین زنان و دختران جامعه، بیش از جماعتِ مردان خریدار دارد! و این یعنی تزریق فتواهای شاذّ از شبکه های دین‌ستیز بر اندام تبدار نسل مسئولیت گریز...

 

۶ نظر ۰۸ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۰۵
مرآت