https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

سه شنبه, ۶ دی ۱۴۰۱، ۱۱:۴۵ ب.ظ

خشک ابری که بود ز آب تهی!

از این 11 وبلاگ، 4 نفر آقا و هفت نفر خانم هستند. از بین این خانم ها 5 نفر معلم هستند، یک نفر پزشک مبتدی و یک نفر هم پرستار مهد کودک است.

غیر از آقایون که چیزی از شرایط روحی و خانوادگی خود را بروز نداده اند، بقیه خانم ها مطابق نوشته های خودشان هرکدام به نوعی درگیر عارضۀ روحی و اخلاقی و خانوادگی هستند. مثلاً یکی از آن ها با مادرش دائماً سر جنگ دارد و بگو مگو های تند مادر دختری را به اشتراک می گذارد. او جدا از مادر است و مادرش با پرستار زندگی می کند. دیگری دچار ناراحتی اعصاب است به حدی که داروهای تخصصی دوز بالا هم او را آرام نمی کند. آن یکی با همسر عقدکرده اش مشکل دارد و به درد بی خوابی گرفتار شده،  چهارمی بسیار بددهن و پرخاشگر است که برادر و خواهرش هم او را طرد کرده اند و چون پدر و مادر ندارد، نزدیک خانۀ عمه اش به صورت مجردی زندگی می کند. پنجمی دچار استرس و اضطراب شدید است که از روند درمانش راضی نیست و پدر و مادرش را در این زمینه مقصر می داند. ششمی با این که نگارش قلمی اش به نظر من از بقیه بهتر است، اما به دلیل قبول نشدن در کنکور، از خانواده و فامیل بریده و خود را منزوی کرده و فقط در فضای وب پرسه می زند! و اما نفر هفتم، به دلیل بدرفتاری با یک کودک در محل کار (یا بی احتیاطی در نگهداری او) موقتاً از کار معلق شده و تکلیفش بعد از رأی قانون مشخص می شود...

اما یک نکته و یک سئوال:

نکته این که: خدا را شاکرم که مثل اکثر انسان ها، غم دیگران را غم خودم می دانم و نمی توانم در گرفتاری هیچ کس بی تفاوت باشم و حتی نمی توانم برای آنها غصه نخورم. در این ماجرا هم اگرچه کاری از من برای آن ها ساخته نیست، اما باور کنید بابت این هفت خانم نویسنده، هم ناراحتم و هم نگران! و دعا می کنم نه فقط این ها، بلکه همۀ ملت ما سرحال باشند و زندگی باصفا و امیدوارانه ای داشته باشند.

اما سئوال: در کنار این مسئله دارم به این فکر می کنم که این شورشی های اهل قلم، با این شرایط روحی و ذهنی که حتی با پدر و مادرشون، با همسرشون، با خواهر و برادرشون و با همکار مدرسه و مهدکودک خودشون نمی توانند هم دلی و تفاهم داشته باشند، چه طور ممکن است در مسیر انقلاب هشتگی روحیۀ صبر و ایثار و مقاومت داشته باشند؟ و سئوال جدی تر این است که بر فرض محال اگر انقلاب عقیم شدۀ این جماعت پیروز می شد، واقعاً این آدم ها با این روحیۀ خراب و داغون بعد از پیروزی چگونه می توانستند با یکدیگر کنار بیایند و با مدیریت سالم، زندگی ساز دیگران باشند؟! به قول جناب جامی:

خشک ابری که بوَد ز آب تهی

ناید از وی صفت آب دهی

شکل محترمانه تر سئوال این است: این ها که از درمان زندگی خود درمانده اند، چگونه ممکن است شفابخش زندگی دیگران باشند.

 

پ.ن: من از مفصّل این نکته مُجملی گفتم // تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل

 

نظرات  (۹)

سلام علیکم

گویا هنوز هم برخی ساده‌دلانه تصور می‌کنند می‌شود از راه ترکستان به کعبه رسید، در حالی که بی‌شک «گندم از گندم بروید، جو ز جو».

پاسخ:
سلام جناب برادر،
دقیقاً.
البته ساده لوحی اگر با چاشنی توهم همراه باشه احتمالاً سر از آلبانی در می آورد :)

سلام 

جالب بود برام، با اینکه سرتون شلوغه با چه دقتی بقیه رو رصد میکنید و چند وبلاگ رو دنبال میکنید که فقط ۱۱ تاشون جز این دسته اند :)) 

پاسخ:
سلام بر شما.
291 وبلاگ رو دنبال می کنم. (تیکش را باز کردم. سمت چپ وبلاگ می تونید ببینید)
جالب این است که  هیچ وبلاگی را دوست ندارم به صورت خاموش دنبال کنم...
و جالب تر این که همۀ دنبال شده ها را می خونم :)

تعداد این وبلاگ ها 13 تا بود که دوتاشون بستند و رفتند و اتفاقاً یکی از همون رفته ها هم خانم دکتر بود که یکی درمیان توی یادداشت هایش از ناراحتی های روحی و روانی اش مطلب می نوشت. اما من ایشون رو جزو آمار نیاوردم...
۰۷ دی ۰۱ ، ۰۶:۱۰ سیاه مست

چه مشت جالبی برای نمونه گیری بدون غرض از خروار

تامل برانگیز است مداقه و صرف وقتتان می تواند راهگشایی یک مطالعه میدانی را داشته باشد

همسرم می گوید در دانشگاه ما هم پر شورترین شورشی ها هم پرونده در مرکز مشاوره داشته اند هم در کمیسیون موارد خاص ...مشروطی و عدم توفیق در دانشگاه هم در میانشان زیاد بوده

پاسخ:
واقعاً نمونۀ قابل استنادی می تواند باشد :)


آفتاب آمد دلیل آفتاب.
ممنونم از مهر تصدیق شما.
۰۷ دی ۰۱ ، ۰۹:۵۹ یک مسلمان ...

 تزویر به شما امان میدهد تا مقاومتتان را بشکند. پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.

 

توی همین یکی دو ماه دیدیم آنچه باید میدیدیم. نشون دادن که با کسانی گه شبیه اونا فکر نمی کنن و نمی خوان فکر کنن چه برخوردی دارن. وای به حال روزی که قدرت هم دستشون باشه. اگه توی جمهوری اسلامی مخالفین جمهوری اسلامی هم امنیت داشتن، تو حکومت بعد از جمهوری اسلامی، مخالفین جایی ندارن.

البته حکومتِ بعد از جمهوری اسلامی شوخیه! :)

پاسخ:
شدیداً موافقم.
مطمئنم اگر این جماعت مجال پیدا کنند، به صغیر و کبیر کسی رحم نخواهند کرد. حیف که توهم زدگان داخلی ما این حقیقت را نمی فهمند...
ممنون از افزودۀ شما.
۰۷ دی ۰۱ ، ۱۱:۴۱ لیلا خدایار

سلام و خدا قوت

خدا به داد دانش آموزایی برسه که قراره  زیر دست این معلم های روان پریش تعلیم و تربیت بشن! 

_جمله ای زیباتر از همون بیت در وصفشون نیافتم.

پاسخ:
سلام و سپاس.
طفلکی نسل جدید!

البته معتقدم اونهایی که اهل هدایت هستند، اگر درون صخره سیاه هم باشند، خدا مسیر هدایت را به رویشان باز می کند!

سلام. از اون‌جایی که شما نظر قبلی من رو تایید نکردید و خودم هم دیگه علاقه‌ای به بحث در این باره ندارم، نمی‌خواستم چیزی بنویسم ولی نوع نگاهی که به آدم‌ها در این پست دارید، ناراحتم می‌کنه. 

اولا آدم‌های متفاوت با شما به کاربرین اندک بیان محدود نمی‌شن و اصلا به نظر من افرادی که به وبلاگ نویسی مشغول میشن، اخلاق ویژه‌ای دارن مشابه همین خلق و خویی که به چشم شما اومده و نمی‌شه تعمیمش داد به همه مخالفین‌تون.

دوماً، چرا توقع دارید آدم‌ها بدون عیب باشن؟ آدمی که عیب در اخلاق، رفتار و منطق و فکرش نداشته باشه، قطعا معصومه. والا انقلابی‌ها هم مشکلاتی در روابط‌ شون دارن و طبیعیه که داشته باشن چون انسانن و در حال رشد.

پاسخ:
سلام بر شما.
نمی دانم کدام نظر را می فرمایید. اما من یک نظر از شما را علیرغم شیوۀ اعلامی خودم، تأیید کردم و پاسخ هم دادم...
در مورد این نظر هم معنقدم که:
اولاً به نظرم میاد که مطلب را با دقت مطالعه نفرمودید و یا احتمالاً با ذهنیت سیاسی خواندید. چون من مدعی نیستم که تعداد آدم های متفاوت با من همین تعداد افرادی هستند که در بیان می نویسند. خیر، من چنین نتیجه ای در نوشته ام نداشتم. 

دوماً، من کجا گفتم که آدم ها باید بدون عیب باشن؟ یعنی شما از کجای نوشته ام این توقع را استباط کردید؟؟ شما لطف بفرمایید یک بار دیگر متن پست را با دقت بخوانید، اگر چنین مطلبی را یافتید، حاضرم رسماً و کتباً عذرخواهی کنم...

اما خانم ریحانه عزیز، خدمت شما عارضم که شخصاً هیچ ابایی ار نظرات مخالفین ندارم. چون خودم اگر بیشتر از شما مخالف بعضی عملکردهای مسئولان نباشم، یقیناً کمتر از شما هم نخواهم بود. اما معتقدم که چالش و مجادله به ویژه در مسائل سیاسی، اولاً پایان ناپذیر است ثانیاً دیر اقناعی است ثالثاً نیاز به دسته بندی و چارچوب بندی دارد. رابعاً باید مستند و مستدل و مبتنی بر کلان نگری باشد. و آخر این که برخی مباحث و انتقادات باید متناسب با شرایط روز و حساسیت های کشور باشد. در غیر این صورت چالش های سیاسی نه تنها نتیجه ندارد، بلکه آسیب زا و مخرب هم خواهد بود.
اینکه من بیش از سه ماه است دارم در دفاع از نظام و تمامیت ارضی کشور و علیه آشوبگران می نویسم، به این معنا نیست که مملکت را و حکومت را گل و بلبل می دانم و هیچ نقصی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ نمی بینم. خیر، بلکه به این دلیل است که امنیت و یک پارچگی کشور را در خطر می بینم و متناسب همین شرایط می نویسم. که اگر این احساس خطر نبود، بنده حتماً جزو اولین معترضین سیاسی و اقتصادی بودم که البته قبلاً در پاسخ به بعضی کامنت ها گفته بودم که اعتراض هم برای خودش اصول و قاعده ای دارد و بنده اعتراض به هر شکل و با هر نتیجه ای را نمی پسندم.
با این وجود اگر شما با آدرس وبلاگی خودتون نظر بنویسید، در همین چارچوب مورد به مورد همراه شما و پاسخگوی شما خواهم بود. 

این را هم بگم که متن نظرات شما و ادبیات کلامی شما نشان می دهد که آدم منصف و دغدغه مندی هستید. لذا، از این جهت چالش با شما را برای خودم و برای سایر کاربران مفید و ارزشمند می دانم. پس شما هم دریغ نکنید و پیشنهاد بنده را پذیرا باشید.

با عرض پوزش، متن کامنت شما را پاراگرف بندی کردم که مشخص تر پاسخش را بنویسم.
ممنون از شما.

اوه ۲۹۱ ... خدا به وقتتون برکت بده. 

من کلا ۳۸ تا وبلاگ رو دنبال میکنم که تازه ۹ تاشون هم خداحافظی کردن. تازه این ۳۸ تا جدیدت به این تعداد رسیده قبلش خیلی کمتر بود 

پاسخ:
معلوم شد که مستحق دعا هستم :)

من حتی در خودم می دیدم که تعدادی وبلاگ های جلف رو هم دنبال کنم. اما چون دوست نداشتم آواتار وبلاگم در این وبلاگ ها دیده بشه منصرف شدم. 
خاموش دنبال کردن را هم که اساساً صلاح نمیدانم...
۰۷ دی ۰۱ ، ۲۲:۰۱ شاگرد بنّا

هفت وبلاگ رو دنبال می‌کنم :) (فقط اونایی که به من چیزی اضافه می‌کنن)

اتفاقا شش تا رو خاموش :) (چون شک دارم همیشه بتونم ازشون چیزی یاد بگیرم، تا شک به یقین بدل نشه، روشن دنبال نمی‌کنم)

 

شما کارت درسته که این حجم از ورودی داری به ذهن، من نگرانِ سرِ سوزن ایمانمم، کنترل ورودی ِ وسواس‌گونه دارم :)

موبایل و گروه‌ها و کانال‌هامم همینه :) اگه بگم باور نمی‌کنین چقد سبکه ورودی‌های موبایلیم :)

 

 

+ یکی_دو تا از آنفالوهام در این سه ماه بود. وبلاگ‌هایی که عقبۀ فکریِ خوبی داشتن، اما این سه ماه سکوت کردن! ینی طرف رو ریلِ مستقیمه... اما این سه ماه سکوت کرد و پست‌های روزمره گذاشت! خیلی خیلی خیلی برام مهم بود کی این ایام روشن می‌شه...! سکوت در جنگِ حق و باطل معنایی نداره! یا حسینی... یا یزیدی. والسلام. 

 

پاسخ:
واقعاً هفت تا؟؟
خوش به حالت. البته این نشون از زیرکی و هوشمندی شما دارد.
حالا چرا خاموش؟ خب روشن دنبال کنید و هروقت مایل نبودید نخوانید مطلبش رو :)

خدا به فریاد من بینوا برسد با این حجم از ورودی های پالایش نشده!! :(

بحمدالله در زمینه موبایل و کانال ها تا حدودی با همیم. منم مهمترین اخبار و حوادث رو از طریق تعدادی از دوستان که صاحب دسترسی هستند تقریباً آنلاین می گیرم و همین منو کاملاَ بی نیاز می کند...

حالا خواستی منو آنفالو کنی بکن، اما دعا کن جزو ساکتین نباشم...
۰۷ دی ۰۱ ، ۲۳:۱۱ شاگرد بنّا

شما حسینی ای برادر

حسینی!

بیا سخت دعا کنیم عاقبت بخیر شیم که این سه ماه نشون داد شیخ صنعان شدن فقط یه نفس کشیدنه......

از فردای خودم که نه... از همین یک ساعت بعد ِ خودم چنان می ترسم که خدا می دونه... آرمانِ عزیز فصل الخطاب بود... بُرد! 

اگه در حرمی، هیئتی، مزار شهیدی، حالِ خوشِ عبادتی یادتون افتادم، برای خودم و خانوادم فقط عاقبت بخیری بخواید و روسفیدی پیش امام زمان ارواحنا فداه... فقط!

منم همین و براتون تقدیم می کنم به دلگرمیِ دعای دوست در حق دوست...

یا علی علیه السلام

پاسخ:

ان شاءالله حسینی باشیم و حسینی بمانیم.

موافقم دعا کردن رو و چی بهتر از این؟ چون به قول حضرت حافظ:

حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است

کس ندانست که آخر به چه حالت برود...

پس عهد ما این است که مرآت از این به بعد به نام شاگرد بنا و خانوادۀ ارجمندش درود و دعا می فرستد و متقابلاً به دعای خیر شما امید می بندد. باشد که لطف حضرت حق دستگیرمان باشد.

باز هم به قول حافظ:

چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدیست

آن به که کار خود به عنایت رها کنیم. (کنند) 

حبّ علی پشت و پناهت.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">