https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

بایگانی
آخرین مطالب
سه شنبه, ۵ آذر ۱۴۰۴، ۰۹:۳۹ ب.ظ

تلخ و گزنده (6)

چند گزارۀ جدید:

 

اشتباه بزرگ یا خیانت؛

شاید بشود گفت خسارت‌بارترین اشتباه طلاب جوان و روحانیون در مقطع بعد از انقلاب این بود که به بهانۀ خدمت، درس و بحث حوزه را رها کردند و به‌عنوان کارمند در نهادهای دولتی استخدام شدند. البته عکس این قضیه هم صادق است. یعنی بزرگترین اشتباه دولت‌ها هم این بود که طلاب و روحانیون را از حوزه علمیه منفک کردند و بدون نیازسنجی، آن‌ها را به خدمت دولتی پذیرفتند. در این باره اگر نگوییم خیانتی در کار بوده، حتماً و حکماً بی‌تدبیری و بی‌دقتی مسئولان بوده که منجر به تصمیم غلط شده است و حالا معتقدم که هرچه زودتر باید جلوی این اقدام خسارت‌بار گرفته شود.

آمار تلخ؛

براساس اطلاعات ثبت شده در مرکز آمار و اطلاعات حوزه علمیه، بالغ بر 157 هزار طلبه به صورت رسمی جذب نهادهای دولتی شده و در مشاغل حکومتی اشتغال دارند. این درحالی‌ست که متولیان حوزه معتقدند که با کمبود طلبه مواجه هستند.

استخدام سفارشی

با ضرس قاطع می‌شود گفت که غیر از نمایندگان مجلس و شاغلین دفاتر نمایندگی ولی فقیه، 95 درصد روحانیون شاغل در نهادهای دولتی به صورت سفارشی یا رابطه‌ای، استخدام شده و مراحل آزمون استخدامی و گزینش را به صورت واقعی طی نکرده‌‌اند. هرکسی هم باور ندارد، می‌تواند نمونه ارائه دهد و خلاف ادعای بنده را ثابت کند.

شیفتۀ خدمت یا شهوت قدرت؟

جمعیت قابل توجهی از روحانیون تشنۀ قدرت نیز بعد از اتمام دورۀ نمایندگی مجلس (با صلاحدید جناح‌های سیاسی) به نهادهای حاکمیتی منتقل و به‌عنوان شیفتگان خدمت به سِمَت معاون، مدیر یا مشاور منصوب شده و کماکان مواجب‌بگیر دولت هستند و یا بازنشسته شده و حقوق بازنشستگی دریافت می‌کنند!!

سهمیه، شهریه و اوضاع مالیه؛

اکثر قریب به‌اتفاق روحانیون شاغل در ادارات، علاوه بر حقوق دولت، هنوز شهریه‌بگیر حوزه هستند. که البته چرایی این مسئله، برمی‌گردد به نقص قانون یا اشکال مدیریتی و سیاستگذاری غلط که با توجیهات به‌ظاهر شرعی، راه گرفتن شهریه را برای طلاب شاغل باز گذاشته و حضرات طلاب هم که بحمدالله توجیه‌پذیر خوبی هستند، شهریه را می‌پذیرند. این درحالیست که طلاب و روحانیون غیر شاغل در قم و مشهد و اصفهان با وجود تأهل و داشتن چند فرزند، شهریۀ بسیار ناچیز دریافت می‌کنند. (حدود 30درصد کمتر از حقوق پایۀ کارگری)

 

***   ***   ***   ***

توصیه‌های رهبری:

امروز بیش از هر روز، تاثیرگذاری روحانی، به زهد و پارسایی او وابسته است. جامعه، به روحانی‌ای که تعلق به مظاهر دنیا، درزندگی و عمل او جلوه‌گری می‌کند، دل نمی‌بندد و دریچه روح و جان خود را به سوی او باز نمی‌کند ممکن است سر به تعظیم خم کند و به ظاهر، ادب و حرمت نگه دارد؛ اما در دل، واژه‌ای به تکریم و تجلیل او نمی‌سراید و هیچ علقه‌ای به او احساس نمی‌کند.

از این‌رو، روحانی باید بین «تنعّم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی» یکی را برگزیند. او نمی‌تواند با یک دست، هر دو را بردارد و بر یک قامت هر دو لباس را بپوشاند.

برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه می‌کنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد که به زخارف دنیا بی‌اعتناست و آن حرصی که بر دل‌های دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. (در دیدار با روحانیون و وعاظ)

 

نظرات  (۵)

۰۵ آذر ۰۴ ، ۲۲:۰۹ حاج خانوم 

سلام علیکم 

مجبور شدم یه کاربری بسازم که بتونم حرف بزنم بزرگوار

شما خودتون روحانی هستین یا صرفاً دارین از بیرون نقد می‌کنید؟!

پاسخ:

سلام بر شما.

احتمالاً مطلب براتون خیلی مهم شده که مجبور شدید:) 

خیر باشد ان‌شاءالله.


در قسمت (2) توضیح دادم.

۰۶ آذر ۰۴ ، ۰۱:۰۱ نـــرگــــس ⠀

سلام

صرفا جهت اطلاع، وزارت آموزش و پرورش هم نهاد دولتی محسوب میشه! 

این صد و اندی هزار طلبه مطمئن باشید بخش زیادی شون‌ جذب آ پ شدند. وگرنه مگر بدنه بوروکراتیک دولت چقدر گنجایش دارد؟ 

ضمنا تعجب کردم که در بخش استخدام سفارشی شما ادعا کردید و شما باید ادله ارائه کنید! نه اینکه ما برای رد حرف بی‌سند و مدرک تقلا کنیم :) مغالطه نکنید بزرگوار. 

پاسخ:

و سلام بر شما 

بله، قبول دارم. آموزش و پرورش دولتی محسوب می‌شه.

سال 402 حدود 25 هزار نفر از طلاب در آموزش و پرورش (به‌قول شما آ.پ)جذب شدند.

البته کامل کنم که آمار شاغلین دولتی مربوط به کل سال‌های بعد از انقلابه که احتمالاً خیلی‌هاشون بازنشسته شدند ولی آمارشون هنوز از سیستم حذف نشده.

باور کنید مغالطه نیست 😊 چرا؟ چون اصولاً «عدم» قابل نمایاندن نیست. مثلاً بنده میگم امروز فلان آقا را ندیدم. چگونه باید سند ارائه بدهم که شما باور کنید؟

این قضیه هم حکم عدم را دارد. لذا شما باید فیلم یا عکس یا صوت یا شاهد ارائه دهید تا دروغ من را ثابت کنید.

۰۶ آذر ۰۴ ، ۰۱:۰۵ نـــرگــــس ⠀

و نیز.. ارجاع شما به سخنان رهبری عالی قدر، بی‌نسبت با این صحبت‌های شماست.

رهبری فرمودند طلبه از حرص به مادیات و تجمل دور باشه. 

 

نمی‌فهمم چطور واضح نیست برای شما که گذران زندگی با شهریه طلبگی ممکن نیست در این دوره زمانه. شهریه ناچیز طلبگی چه نسبتی با حرص به دنیا داره؟ مخصوصاً وقتی مجوز شرعیش از جانب مراجع شهریه دهنده وجود داره!

پاسخ:

کجاش بی نسبته؟ فکر می‌کنید تعلق به دنیا و شیفتگی به تجملات برای آدم‌ها یک شبه اتفاق می‌افتد؟

به نظرم کم‌توجهی به تحصیل علم و گرایش به حقوق دولتی برای طلاب مقدمه‌ای هست برای شروع تجمل‌خواهی!


در مورد بقیه نظرتون چند نکته:

  1. برای من واضح است که گذران زندگی با شهریۀ ناچیز طلبگی سخت است، صعب است و زجرآور است. اما محال و غیرممکن نیست.
  2. حرف این است که شغل کارمندی و کارمند دولت بودن، دون شأن طلبه و روحانی است. چون طلبه حقوق‌بگیر باید مجری تصمیم‌های مافوق خود و مدافع سیاست‌های دولت باشد. اگرهم تصمیم‌های دولت را اجرا نکند، اشتغال در آن پست برای او محل اشکال است.
  3. نکته بعدی، من مخالف خوب زندگی کردن طلاب نیستم. فقط می‌گم اگر طلبه‌ای مشکل معیشت و زندگی دارد، بسم‌الله. طلبگی را رها کند و فقط کارمند باشد. (مَثَل طلاب، شبیه برخی مشاغل است که برابر قانون از داشتن شغل دوم محروم هستند. مثل نیروهای امنیتی و بعضی حفاظتی‌ها که اجازه ندارند در دوران اشتغال، شغل دوم داشته باشند)
  4. نکته دیگر این که راه درآمدزایی و کمک معیشت برای طلاب مسدود نیست، راه‌های بهتر، پاکیزه‌تر و مناسب‌تر هم وجود دارد که هم دچار عقب‌ماندگی تحصیلی نشوند و هم اعتبار علمی و حرمت‌ آن‌ها نزد مردم حفظ شود.
  5. نکتۀ آخر این که، خانواده‌ها باید نقش حامی را برای طلاب ایفا کنند. حتی معتقدم که دایرۀ حامیان نباید محدود به خانواده باشد... اما گناه شرایط امروز باشد گردن اون عمامه به‌سرهایی که به خاطر تخلفات خودشون و خانوادهاشون و فرزندانشون، ذهنیت مردم را خراب کردند و نگرش‌ها را نسبت به این صنف محترم تغییر دادند وگرنه امروز این همه مسئله نداشتیم.

فتوای همه مراجع برای اخذ شهریه طلاب شاغل یکسان نیست. مقام معظم رهبری، آیت‌الله سیستانی، آیت‌الله وحید و آیت‌الله مکارم و.. شرط و شروط گذاشته‌اند. حتی بعضی‌هاشون با سختگیری بیشتر.


از آماری که نقل کردین شگفت زده شدم. سازمان ما هفتصد کارمند داره از اقشار مختلف درصدی هم به بهزیستی و توان یابان اختصاص داده اند ولی جز امام جماعت سازمان که مسئول بسیج و نهاد هم هست کسی روحانی و طلبه نیست

برادرم با اینکه از طریق لیسانس مهندسی برقش امکان جذب در وزارت دفاع  داشت نرفت و نشد جون دغدغه علمی داشت ولی اگر شده بود لابد جزو آمار طلاب بی تخصص و کارمند شده محسوب میشد و این واقعا جفا بود

 

شایدم آمار مال قدیمی هاست الان طلاب اکثرا اول رفته ان لیسانس گرفته ان توی رشته های آب  و نون دار دانشگاهی هم رفته ان و بعد به خاطر رسالت اجتماعی سر از حوزه در آورده ان

و لی زندگی اصلا حتی به زهد هم نمی گذره با ترتیبات حوزه

پاسخ:

بله، باورش یه‌کم سخته...

خوش به حالتون...

و خوش به حال برادر عزیزتون. من عاشق طلبه‌های درس‌خوانم. ان‌شاءالله موفق باشد.

بعضی بزرگان حوزه، در مورد سطح علمی و معنوی طلاب، تعابیر عجیبی دارند که من حتی جرأت نقل اون را هم ندارم. 

ان‌شاءالله شرایط عوض شود...


۰۶ آذر ۰۴ ، ۲۳:۴۱ نـــرگــــس ⠀

سلام مجدد 

برام جالبه که در مورد تک تک نکاتی که می‌فرمایید من ملاحظاتی دارم که باعث میشه آش اون طور که شما میگید شور نباشه. 

ببینید من خودم نسبت به کارمند شدن در دولت نظر مساعدی ندارم. همسرم هم طلبه هستم حتمالاً می‌دونید و ما هرگز به ذب بدنه دولت شدن فکر نمی‌کنیم. چه خودم چه همسرم. به عنوان افرادی که در حوزه درس خوندند.

با این حال این حرف شما که حبت رهبری رو دقیقاً اون طور تفسیر می‌کنید که صحبت‌هاتون رو توجیه کنه برام قابل قبول نیست با احترام :)

اتفاقا اگر کسی به فکر تجمل باشه هیچ وقت سمت شغل دولتی نمیره مخصوصاً الان که دیگه نون توی شغل دولتی نیست! طلبه‌ای که عشق تجملات داشته باشه معلم بشه نمیره یه جا کارمند بشه! بله می‌تونید بگید به فکر راحت طلبی هست ولی از داخل شغل دولتی تجملات و زندگی لوکس در نمیاد! 

نکته دوم بنده این هست که شما میگید زندگی با شهریه طلبگی غیر ممکن نیست بله صحیحه، اما قابلیت این رو نداره که شامل افراد زیادی بشه و اگر هم به فرض بپذیریم که قابل تعمیم به همه طلاب هست، فشار زیادی رو نه خود طلبه، بلکه خانواده اش متحمل میشه. قبلاً هم در یک پیامی به شما در مورد شغل پدر یک طلبه وضعیت اقتصادی قبل از طلبگی افراد اشاره کردم. اینکه طلبه صاحبخونه باشه یا مستاجر، کجای شهر مستاجر باشه به تبع مکانی که می‌خواد اونجا تبلیغ بکنه، چقدر هزینه رفت و آمد داره چند سر عائله داره همه اینا در مجموع در کیفیت زندگی اثر داره.

یادمه خیلی وقت پیش در پاسخ یک نظری نوشتید آن شاالله سیستم گرمایشی تون ارتقا پیدا کنه و مثلاً داکت اسپلیت بشه (یادمه نمیاد دقیقا چی گفتید) ولی توجه دارید که تعداد قابل توجهی از طلاب در قم در زیر زمین‌های نمور و غیر استاندارد زندگی می‌کنند؟ چون پول ندارند خونه بهتری اجاره کنند!

ببینید؛ نکته بنده اینه که قضیه تجمل گرایی نیست، بلکه تامین حداقل استانداردهای یک زندگی معمولی برای طلبه است. 

نکته بعدی این هست که شما می‌گید خانواده‌ها حمایت کنند. بزرگوار بسیاری از طلبه‌ها از قشر یین و متوسط رو به پایین جذب طلبگی می‌شوند به خاطر دغدغه‌های دینی. اون آدم در پر قو بزرگ شده که دغدغه دین ندارد. 

آرمان علیوردی و روح الله عجمیان، این‌ها برآمده از کدوم سطح طبقاتی بودند؟

بعد شما می‌فرمایید اگر زندگی طلبگی سخت است رها کند و کارمند شوند فقط! 

خوب یک کارمندی که حرام و حلال سرش بشود بهتر است یا کارمندی که قال الصادق و قال الباقر نشنیده؟ این همه فارغ التحصیل از دانشگاه می‌روند در شغل‌های نامرتبط به رشته خودشان شاغل می‌شوند. ولی فرق طلبگی با بقیه رشته‌ها این است که در مشی ندگانی و دیدگاه افراد هم اثر می‌گذارد. آدمی که حوزه رفته باشد به احتمال زیاد دیگر آن آدم قبلی نمی‌شود.

بعد شما می‌فرمایید نه همین‌ها هم نیایند! برای من قابل هضم نیست.

کاش آن راه‌های پاکیزه‌تر و بهتر را زودتر بفرمایید که ما هم بفهمیم چی هستند بلکه به بقیه هم بگوییم. هر چند من در همین طلبه‌های فراوانی که در اطرافم دیدم، به جز یکی دو مورد که معلم شدند، کسی جذب سازمان دولتی نشده! 

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.