استخفاف فکر و استضعاف خِرَد،
دو ویژگی بودند و دو امتیاز، در روزگار قحطی اندیشه - در عصر جاهلیت انسان!
و زخم مأیوس زمان با نگاه سرخ انتظار، تنها رونده ای بود که در جست و جوی جرعه ای نجابت و اجابت،
زمین را می نَوردید و وادیه ها را می کاوید!
اما کمی آن سوتر، در صحرای خشک حجاز - در جبل النور،
چشمه ای از زلال ایمان بود که می جوشید و می تراوید.
و آنجا، کاروانسالار بعثت - سرمست از بادۀ الست،
سروش جاودانۀ بیداری و خیزش را بر بلندای سقف عطش می سرود!
آن روز، در عصر حاکمیت تیغ و توحّش و جهل، بی هماننده ترین اشارت سبز رسول نور؛ محمد -صلی الله علیه و آله-
در اولین کلام، خواندن بود و آموختن،
و دیدند و دیدیم که در ضرب آهنگِ کلام وحی،
برای رهایی انسان در همۀ عصرها و نسل ها، کلامی نهفته بود از جنس خورشید...که فرمود:
بخوان...! خدا را بخوان...! همیشه بخوان...!
بخوان و بخوان و بخوان: اقرأ بسم ربک الذی خلق
عرض تبریک و شادباش بر پیروان محمد و محبان آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین
پ.ن: دل نوشته