تلخ و گزنده (5)
آفـت بـزرگ:
اینکه طلاب علوم دینی و روحانیون، شغل دولتی داشته باشند و یا بههر عنوان دیگری کارمند دولت محسوب شوند، به نظرم یک آفت بزرگ و یک ظلم فاحش است. آفت بزرگی که هم وزانت و وجاهت علمی روحانیت را آسیب پذیر میکند و هم عزت نفس و مردمیبودن آنها را از بین میبرد.
اصولاً اشتغال طلبه در مشاغل دولتی (چه مشاغل اداری و اجرایی باشد چه مشاغل سیاسی و قضایی) با هدف اصلی طلبگی مغایرت دارد. به چند دلیل:
- سرگرم شدن به کار اداری، رشد علمی آنها را به کندی و انحراف میکشاند و ادامۀ تعلیم و پژوهش و هدایتگری آنها را دشوار یا مسدود میکند.
-
وقتی یک طلبه یا روحانی وارد مشاغل دولتی میشود، دیگر نه طلبۀ بهدرد بخوری میتواند باشد و نه کارمند خوبی خواهد شد. چرا؟ به چند دلیل:
- اصولاً طلبهها بدون آزمون استخدامی و بدون توجه به مدرک تحصیلی، پذیرش میشوند و در غیر رشته تخصصی مشغول کار میشوند. از این جهت وقتی یک طلبه با لباس روحانی، کارمند دولت میشود، هم یک جایگاه شغلی را بدون صلاحیت تخصصی اشغال میکند و هم به دلیل کمکاری یا ناکارآمدیهایی که دارد، اعتبار و حیثیت لباسش را از بین میبرد.
- اکثر قریب به اتفاق طلاب شاغل، در رشتههای غیرمرتبط اداری مسئولیت دارند. به همین جهت، نه مهارت کافی دارند که مفید واقع شوند و نه شأن لباسشان اجازه میدهد که دنبال یادگیری و مهارتافزایی باشند. در نتیجه بازدهی کارشان مفید و رضایتبخش نیست.
- چنین کارمندی به دلیل عدم تخصص، کارآیی خوبی در محیط کار ندارد و بهدلیل فاصلهگرفتن از تحصیل، خیلی زود دچار افت علمی میشود. بعدهم یاد میگیرد که حامی و توجیه کنندۀ کجرویهای دولت باشد. درنتیجه گرفتار بعضی گرایشها و نگرشهای ناخالص میشود و نهایتاً بهدلیل حق و ناحقکردنهای خودآگاه و ناخودآگاه در محیط کار، مقبولیت و محبوبیت آنها آسیب میبیند و اثرگذاری آنها در جامعه و در بین کارکنان کاهش مییابد.
- مطابق یک سنت دیرینه یا قانون نانوشته و یا به هردلیل دیگر، حضرات روحانیون شاغل در ادارات (اعم از نهادهای دولتی و نیروهای مسلح) همیشه خود را بافتهای جداتافته از سایر کارکنان و مدیران میدانند. به همین جهت از مراجعین و همکاران خود، انتظار احترام و تبعیت بیشتری دارند. در نتیجه نوعی حس بدبینی و نفرت پنهانی نسبت به آنها در بین کارکنان و مراجعه کنندگان شکل میگیرد و رفتهرفته به خصومت و نارضایتی عمومی مبدل میشود.
- به دلایلی که گفته شد، هرگونه کمکاری یا ناکارآمدی یا بدقولی یا سوءرفتار و یا خطایی که خواسته و ناخواسته در محیط کار از ناحیۀ طلبۀ کارمند اتفاق میافتد، ارباب رجوع محترم، گناه آنرا بهحساب اسلام و روحانیت مینویسد...
من کاری با دیگران ندارم و برای کسی تعییین تکلیف هم نمیکنم. اما شخصاً پشت سر آخوند دولتی رغبتی به نمازخواندن ندارم. مگر اینکه هویت شغلی آنها را ندانم و یا از چند وچون کار و بارشان بی اطلاع باشم.
سه جملۀ کلیدی:
کسیکه هنر علمآموزی داشته باشد اصولاً دنبال کارمندی نمیرود.
مناصب اداری رویکردی اصلاحگرایانه به روابط جامعه و رشد معنویت مردم ندارد.
روحانی یا طلبهای که کارمند دولت باشد، نمیتواند مدافع مردم و منتقد دولت باشد.
وطیفهبگیران دولتی، بهویژه اگر طلبه و روحانی باشند در قلب و روح مردم نفوذ معنوی ندارند.
... ادامه دارد.
سلام ، ببخشید یه مسئله ای....
اگه قرار به تخصصه که به نظرم کمتر کارمندانی در دولت تخصص کار اداریشون رو دارن یا رشته دانشگاهیشون یکی از زیر رشته های علوم اداریه
بین مهندس کشاورزی متقاضی پست اداری و طلبه متقاضی پست اداری چه فرقی هست؟
هر دو تخصصی ندارن