https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۶۸ مطلب با موضوع «دین، اخلاق، معنویت» ثبت شده است

در نظام اسلامی،

  1. اگر مسلمانان نماز نخوانند،
  2.  اگر روزه نگیرند،
  3. اگر خمس ندهند،
  4. اگر زکات نپردازند،
  5. اگر به حج نروند،
  6. اگر جهاد نکنند،
  7. اگر بی خیال امر به معروف و نهی از منکر شوند،
  8. و اگر تولی و تبری نداشته باشند،

به نظر شما چه اتفاقی برای مردم می افتد؟

هریک از این موارد هشتگانه به لحاظ فقهی حکمش معلوم است و آثار فردی و اجتماعی مترتب بر ترک آنها نیز تا حدودی مشخص است.

اما گزینه‌های 1، 4 ، 5 ، 6 و 7  از سه جهت نسبت به بقیه متفاوت‌تر هستند: 1- از نظر ماهیت عمل 2- از نظر تأکید و تصریح در قرآن و حدیث 3- از نظر نتیجه و اثر.

خداوند در سوره حج، بعد از تصریح بر مناسک حج، به چهار ویژگی اصلی جامعه اسلامی اشاره دارد: الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (چنین برداشت می‌شود که تقرب به خدا، محرومیت‌زدایی از جامعه، ترویج ارزش‌ها و جلوگیرى از زشتی‌ها چهار وظیفۀ تفکیک ناپذیر محسوب می‌شوند) -41 سوره حج

و اما تر این که مورد پنجم و هفتم آن‌قدر مهم هستند که مولود کعبه علی علیه السلام نسبت به آنها توجه جدی‌تری مبذول داشته و در بارۀ ترک آن‌ها قاطعانه خبر می‌دهد و حتی مجازات ناشی از ترک این دو واجب را به صورت مشخص بازگو می‌فرماید. کجا؟

آن جا که در آخرین وصیت خود به امام حسن مجتبی و امام حسین سلام اﷲ علیهما بعد از سفارش به تقوا و نظم، چند حکم واجب و امر مهم اجتماعی را وصیت فرموده است:

«ایجاد صلح و آشتی بین اقوام و خویشاوندان- رسیدگی به حقوق یتیمان- رعایت حق همسایگان- عمل به قرآن- اقامۀ نماز- برگزاری مراسم حج و حفظ رونق کعبه- جهاد با مال و جان و زبان- وحدت، دوستی و پرهیز از اختلاف- اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر»

حالا اگر به اصل سند مراجعه کنید، ملاحظه می فرمایید که امیر کلام، به مورد 5 و 7 اشارۀ عجیب‌تری دارد و صراحتاً نتیجه ترک آن‌ها را بیان می فرماید: 1- بی توجهی به حج 2- عدم امر به معروف و نهی از منکر. 

برای حج می فرماید: اگر کعبه خلوت شود، مهلت نخواهید یافت!!

و برای امر به معروف و نهی از منکر می‌فرماید: اگر این فریضه را ترک کنید، اشرار و پلیدها بر شما مسلط می‌شوند و آنگاه شما هرچه دعا کنید و هرچه خدا را بخوانید، دعای شما مستجاب نخواهد شد...!!

 

۱ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۳۰ فروردين ۰۲ ، ۰۷:۰۶
مرآت

آن شب که شبستان سحر آذین شد 

سرچشمۀ عاشقی به خون رنگین شد

تا سجده و محراب علی در خون خفت 

تاوان پرستش خدا سنگین شد.

.

.

مرحبا بر شکسته دلان سحرگاهی و خوشا بر احوال آن‌ها که قدرها را قدر می‌دانند و در چراغستان شب‌های تهجّد و استغاثه، روزنۀ دل را بر نسیم رحمت دوست می‌گشایند و در خلوتِ تنهایی خویش با محبوب یگانه، حلقۀ انس می‌آرایند. (به یاد آخرین شب حیات پدر)

 

+ در شب شهادت امیر مؤمنان و مولای عارفان، به یاد همراهان عزیز وبلاگی هستم و از شما هم امید دعا دارم...

 

پ.ن: رباعی از خودم.

 

۴ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۲۲ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۲۸
مرآت

این روزها، روزنۀ دلم با خنکایی که از نسیم سحر می‌وزد، مأنوس‌تر است. این روزها دست‌های نوازشگر خدا را صمیمانه‌تر حس می‌کنم و ترنّم مهرش را عاشقانه‌تر می‌شنوم.

این روزها حال و هوای دلم گواهی می‌دهد که فاصله‌ای بین زمین و آسمان نیست و حس می‌کنم کسی هست که دارد تمام دلشوره‌های غربتم و سایۀ وحشتم را تا ساحل آرامش و نجات همراهی می‌کند. این روزها چتر حمایت خدا را آشکارتر می‌شود دید.

 

 اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.

ترجمه: پروردگارا، ای عطا کنندۀ سکینَت و وقار، ای تسکین دهندۀ صاحبان دل های بیقرار، در این روز از ماه رمضان، باغستان‌های بهشتِ حُسن و روضۀ رضایتِ رضوانت را به روی من بگشا و دروازه‌های دوزخ و جهنم را در بَربَند و توفیق تلاوت قرآن را بر من ارزانی بفرما.

 

+ ان‌شاءالله قدرها را قدر بدانیم و از خدای مُهیمن و عزیز، بیشترین‌ها و بهترین‌ها را بخواهیم. بیاییم با دلهای شکسته، خدا را بخوانیم و از خدا، خدا را بخواهیم...

 

پ.ن: دعای روز بیستم با ترجمۀ ادبی از خودم.

۲ نظر موافقین ۶ ۰ ۲۱ فروردين ۰۲ ، ۲۱:۱۲
مرآت

هر انسانی در روند دائمی مرگ و حیات، لاینقطع در حال سیرورت و صیرورت است. اما فلسفه این آمد و شدِ غیر اختیاری این است که انسان بتواند با عمل و عقیده‌اش، چگونه‌بودن و چگونه‌شدن را مشخص و بلکه بر چگونه‌سازی حیات و مرگ جامعه‌اش ایفای نقش نماید...

با این وصف، انسان ها در صیرورت حیاتشان، یا در برابر جریان حق می‌ایستند یا در تأیید و تقویت جریان حق گام بر می‌دارند. که نمونه های مثبت و منفی آن فراوان است. اما از بین تمام نحله‌های فکری تاریخ، خداوند، فقط چهار زن را در دوجبهه متفاوت و متضاد، به صورت ویژه و استثنایی معرفی فرموده و آن‌ها را برای جهانیان مثال زده است. که دو مورد آن در جبهۀ حق و دو مورد دیگرش در جبهۀ غیر حق هستند: (10- 11- 12 سوره تحریم)

در جبهه غیر حق: همسر نوح نبی و همسر جناب لوط هستند که شوهرانشان هردو پیامبر خدا بودند

اما در جبهۀ حق: اول جناب آسیه همسر فرعون مصر بود. دوم جناب مریم مادر حضرت عیسی علیه السلام است که از بدو تولد یتیم بود و بدون همسر زندگی کرد....

جالب این‌جاست که همسر جناب نوح و همسر جناب لوط هردو در کانون وحی و در مرکز رهنمود خداوند بودند و تمام شرایط زندگی مؤمنانه و هدایت برای‌شان فراهم بود، اما آن‌ها حق را نپذیرفتند و گمراهی را تا آخر ادامه دادند.

آن سوی قصه نیز، آسیه همسر فرعون بود. همان فرعون که در عصیان و طغیان تا قبل از اسلام شهرۀ تاریخ بود. و آسیه در دل عقیده و آرمان چنین فرمانروایی می زیست، آسیه تمام گنج‌های زندگی و همۀ شرایط کفرورزی و حق‌ستیزی را در اختیار داشت و همۀ مشوق های گمراهی برای او فراهم بود، اما نه تنها ذره ای لغزش از خود نشان نداد، بلکه آرمانش این بود که خداوند او را نزد خود حیات بهشتی ببخشد و او را از شر عقیده و عملِ فرعون و ستمکاران فرعونی نجات دهد.

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ.

اما حضرت مریم، مادر عیسی علیه‌السلام که مشهور شرق و غرب عالم است، این بانوی برگزیده در مسیر زندگی‌ با چالش های زیادی مواجه بود. مصیبت ها، تهمت‌ها، بی مهری‌ها، شکنجه‌های روحی، طرد شدن‌ها و تنهایی های زیادی را تحمل کرد، اما از مرام و عقیده و آرمان الهی‌ عقب نشینی نکرد و در طول حیات طیبه‌اش حتی یک حرف شکایت آمیز هم بر زبان نیاورد...

این‌ها نمونه‌های قبل از بعثت بود، اما سه نمونۀ بی نظیر هم در تاریخ اسلام داریم که نقش آن‌ها بسی عمیق‌تر و بی بدیل‌تر از نمونه‌های قبل است. هرسه در پایه‌گذاری شریعت، در صیانت از ارکان هدایت، و در جهانی‌سازی دین خدا، نقشی اساسی و  ماندگار از خود باقی گذاشتند و یک جهان را مدیون خود کردند. ===> حضرت خدیجۀ کبری، حضرت فاطمۀ زهرا، حضرت زینب، پیام‌آور کربلا...

و حالا یک سئوال: چرا خداوند، مثال‌ها و نمونه‌های برجستۀ انسانی در هردو جبهه را فقط از بین زنان انتخاب کرده است؟ آیا مردان نمونه در تاریخ برای مثال زدن نداشتیم و یا کم داشتیم؟ واقعاً چرا؟  

به نظر من اگر در این باره خوب تأمل کنیم، قطعاً به اهمیت مقام زن در سرنوشت جوامع انسانی پی خواهیم برد و تصدیق خواهیم کرد که زن در تحولات مثبت یا منفی جوامع بشری، همیشه نسبت به مردان نقش برجسته تر و تأثیرگذارتری داشته است...

 

+ شاید به اقتضای نظرات این پست برخی ویژگی های سه بانوی اول جهان قابل تبیین باشد...

۱۲ نظر موافقین ۶ ۰ ۱۵ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۲۵
مرآت
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۴۱
مرآت

چندسالی هست که بازار خوداجتهادیِ بعضی سیگاری‌های تازه به دوران رسیده در ماه رمضان داغ‌تر شده است. سیگاری‌های ضعیف‌النفسی که با دود سیگار پیوندی ممدود دارند و روزه را به شرطی می‌گیرندکه به نشئۀ ناشی از سیگارشان خدشه‌ای وارد نشود. اما باشد که خدایشان پذیرا باشد...

 

+ در باب مبطلات روزه، هرچه توضیح المسائل فقها را ورق زدم و استفتائات جدید را مرور کردم، از استثنای دود سیگار خبری نبود و ندیدم که حضرات مجتهدین حاضر و غیر حاضر، سیگارکشیدن را مبطل روزه ندانند! اما پناه برخدا از خوداجتهادی بعضی نواندیشان دینی...

 

++ پدیدۀ اجتهاد بازی و مجتهد‌سازی یکی از ابتلائات نامبارکِ جامعۀ ماست که در بستر فضای مجازی تجویز می‌شود و متأسفانه در بین زنان و دختران جامعه، بیش از جماعتِ مردان خریدار دارد! و این یعنی تزریق فتواهای شاذّ از شبکه های دین‌ستیز بر اندام تبدار نسل مسئولیت گریز...

 

۶ نظر موافقین ۹ ۰ ۰۸ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۰۵
مرآت

چکیده: ویروس کرونا اگر برای خیلی ها دلیل بیماری و بیکاری و بیقراری شد و خاکساری و گرفتاری و شرمساری را برای‌شان رقم زد؛ اما برای عده ای موجب رستگاری و پرهیزکاری شد و مآلاً بیداری و دینداری را برای آن‌ها به ارمغان آورد...

******

پردۀ اول: امشب افطاری جایی دعوت بودم. یه جایی که اگر برخی دوستانم می‌دانستند، با پیشاپیش تکفیرم می‌کردند و یا نصیحتم می‌فرمودند که از رفتن به این مهمانی صرف‌نظر کنم. تا مبادا به پرستیز مذهبی‌ام خدشه ای وارد شود!

افطاری امشب مهمان کسانی بودم که اهل چاپ و نشر و رسانه و سینما هستند، کسانی که در حرفۀ خودشون محلی از اِعراب دارند و در حوزۀ فرهنگ و رسانه، خود را صاحب نظر می دانند. امشب مهمان سفرۀ کسانی بودم که در نقد حکومت دینی و رد شریعت، مدت‌ها با من کل‌کل داشتند. جوری که نه اونها با عقاید من کنار می‌آمدند و نه من با افکار اونها همراهی می کردم. فقط بنا به اقتضائات فرهنگی و تعاملات اجتماعی با هم مراوده و حشر و نشر داشتیم و همدیگر را می‌پذیرفتیم. بی آن‌که نسبت به هم توهین، خصومت یا بی احترامی داشته باشیم. به همین دلیل، امشب تصورم از سفرۀ افطاری این بود که دارم به یک مهمانی شام دوستانه و سلیبریتی می روم. با این وجود، تلاش کردم تا خودم را به موقع و تا قبل از اذان مغرب به آدرسی که داده بودند برسانم و البته با چند دقیقه تأخیر رسیدم...

ورودی محل مهمانی را با شرشره و چراغ های رنگی و با آیه و حدیث و دعا آذین بسته بودند، هردو میزبان و آقا پسرهایشان لباس‌های بزم بر تن داشتند، گل و گلاب و شیرینی و شربت هم فراهم بود و خیلی چیزهای دیگر. گویی که مجلس را برای جشن و سرور آماده کرده بودند!

تقریباً جزو نفرات آخر این مهمانی دوستانه بودم که وارد مجلس شدم. موقع ورود، هردو میزبان به استقبال آمدند، اما استقبال‌شان مثل یک مهمانی معمولی نبود. مثل یک عزاخانه بود با اشک و احساس، بلاتشبیه مثل مراسم ترحیم بود که انگار دونفر داغدیده همدیگر را بغل کرده و دارند با گریه نسبت به هم ابراز احساسات می کنند! جوری که اگر اون چراغانی‌ و آذین بندی ها نبود، شخصاً از تعجب دچارسکته می‌شدم و چراغ این وبلاگ برای همیشه خاموش می شد! :))

پردۀ دوم: اوایل بهمن سال قبل، یک نفر از دو میزبان به علت کرونای شدید تا مرز مرگ پیش رفته بود. ایشان هنوز بهبود نیافته بود که نفر دوم در اتاق دیگری از همان بخش بستری شد. او نیز تا حد مرگ پیش رفت. اکسیژن خون هردو نفر در چندنوبت تا حد نزدیک به صفر پایین آمده بود و هردو قریب دوهفته با ونتیلاتور اکسیژن می‌گرفتند.

قبل از این‌که حال نفر اول در بیمارستان وخیم شود، علیرغم قرنطینه بودن، به عیادتش رفتم. او در شرایطی نبود که بتواند حرف بزند، اما من در حد چند جمله سلام و احوالپرسی با او حرف زدم و برایش آرزوی سلامتی‌کردم و بهش گفتم که روند درمانش دارد به خوبی پیش می رود و ان شاءالله به زودی مرخص خواهد شد... عیادت که تمام شد دیگر او را ندیدم تا روزی که ایشون با همسر و برادر زاده‌اش درحال ترخیص بود و من داخل بیمارستان داشتم برای عیادت نفر دوم چک و چونه می زدم و ایشون همون وقت بود که فهمید دوستش (نفر دوم) در همان بخش بستری است. او آن روز مرخص شد و رفت، اما بیماری نفر دوم تازه داشت وخیم‌تر می‌شد که من متأسفانه موفق به عیادتش نشدم. فقط از دور دیدمش و برای سلامتی‌اش دعا کردم...

پردۀ سوم: نمی دانم چرا، اما برخلاف گذشته که هیچ‌وقت نسبت به این دو نفر احساس دلتنگی نمی‌کردم، بعد از ترخیص این دو عزیز از بیمارستان، واقعاً دلتنگشان می‌شدم و دوست داشتم بیشتر ببینمشون. اما شاید به دلیل مشغله های پایان سال فقط یک بار در دورۀ نقاهت به دیدارشان رفتم و تعارف کردم که اگر کاری دارند برای‌شان انجام بدهم. بعد هم تا قبل از افطاری امشب فقط دوسه نوبت با احوالپرسی تلفنی مزاحمشون شدم...

و حالا امشب مهمان کسانی بودم که تا چند هفتۀ اخیر با اصول اعتقادی من مشکل داشتند، با نماز و روزه و مناسک دینی بیگانه بودند، به احکام شرعی تقید نداشتند و با احکام سیاسی و حکومتی اسلام هم که از اساس مخالف بودند... اما نمی‌دانم کرونا با آن‌ها چه کرد و آن‌ها در روزهای بیماری چه دیدند که به شکرانۀ سلامت و تغییر عقایدشان نذری افطاری داده بودند و به رسم شادی سفرۀ پذیرایی آراسته بودند !!

و من امشب در این مهمانی، با یک تحول عمیق اعتقادی و سیاسی مواجه بودم. بازگشت به فطرت و بازگشت به عقلانیت را دیدم. در مهمانی امشب چگونگی رویش را حس کردم و به عیان دیدم که اگر کسی اهل خصومت و کینه و نفاق نباشد و ناهمسازی‌ اعتقادی‌اش را با گستاخی و بی ادبی آلوده نکند، خداوند درهای هدایت را حتی اگر از دل کرونای مرگبار باشد برایش فراهم می سازد... گوارایشان باد.

۸ نظر موافقین ۱۳ ۰ ۰۷ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۱۹
مرآت

از چه رو این همه تو واله و سرگردانی

تا به کی دل به تمنّای دل ویرانی؟

 

خواب از چهره بیفشان و دمی با ما باش

تا ببینی به عیان راز شب بارانی

 

دیگر از سُخره مگو روزن شب تاریک است

کز همین راه شود چشم دلت نورانی

 

بی گمان هست در آغوش بهاران خوشتر

گفت و گوی من و تو با غزل عرفانی

 

یاد آن روز که استاد غزل می‌فرمود

بُعد منزل نبود در سفر روحانی

 

روح و ریحان بدَرَد پردۀ غم از دل ها

شادمان باش در این گلکدۀ سبحانی

 

یا به پرواز درآ باز به آواز نماز

یا در این خانۀ غم باز بمان زندانی

 

ساز امّید بر آن نغمۀ دلشاد زند

هرکه بیرون شود از برزخ سرگردانی

 

 

+ غیر حرفه‌ای و از سر تفنن بود.

 

پ.ن: در ماه مهمانی خدا، کتاب خدا را فراموش نکنیم. حتی اگر در حد روخوانی و روانخوانی باشد...

 

۲ نظر موافقین ۷ ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۲۱
مرآت

 دیشب، در ثانیه‌های خالی از هیاهو

زیر باران تلواسه و تپش،

دست به دامان سپیده دم، زدم

و گفتم:

خدا کند در تجارت جهانی،

بازارِ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَ ...» بی فروغ باشد

و مغازه‌های انتهای بازار، شلوغ!

                     «... وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ *»

 

* آیه 155 سوره بقره:

وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِالصَّابِرِینَ  

و قطعا شما را به چیزى همچون ترس و گرسنگى و نقصان دارایی و جان‌هایتان و کمبود محصولات زراعی مى‌‏آزماییم و به شکیبایان مژده و بشارت بده. 

 

پ.ن: به قول جناب مولوی:

هین که هنگام صابران آمد //  وقت سختی و امتحان آمد

این چنین وقت، عهدها شکنند // کارد چون سوی استخوان آمد

 

۳ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۱۵ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۲۵
مرآت

 

عید میلاد با سعادت حضرت فاطمۀ اطهر سلام الله علیها و روز مادر، بر مادران طهارت و عفاف و بر زنان پاکی آفرین مبارک باد.

 

****   ****   ****

با قاطعیت می گویم: هرکس دوست دارد، سعادت و عاقبت بخیری را از آنِ خود کند، باید هرچه ادب و احترام دارد به پای فرشتۀ مادر بریزد و هیچ گاه از خدمت به مادر مضایقه نکند...

 

در باره شخصیت وجودی حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها، هرچه  گشتم و هرچه بررسی کردم، در بین عالمان عصر غیبت، ندیدم کسی مانند امام خمینی رحمةالله علیه، مقام حضرتش را توصیف کرده باشد...

پس به عنوان تبریک روز زن و هدیه به خانم های محترم، متن سخنان امام را در ادامۀ مطلب آورده ام و قسمت های مهم آن را برجسته کرده ام تا اگر فرصت خواندن متن کامل را ندارید اذیت نشوید. لینک را هم در پایان مطلب دسترسی دادم برای شما که اگر نیاز داشتید مراجعه بفرمایید. پس بخوانید بخشی از اوصاف و مقام  عصمت کبرا و انسیۀ حورا را و لذت ببرید. 

۱ نظر موافقین ۵ ۰ ۲۳ دی ۰۱ ، ۱۰:۲۶
مرآت