صمیمانه با خدا
این روزها، روزنۀ دلم با خنکایی که از نسیم سحر میوزد، مأنوستر است. این روزها دستهای نوازشگر خدا را صمیمانهتر حس میکنم و ترنّم مهرش را عاشقانهتر میشنوم.
این روزها حال و هوای دلم گواهی میدهد که فاصلهای بین زمین و آسمان نیست و حس میکنم کسی هست که دارد تمام دلشورههای غربتم و سایۀ وحشتم را تا ساحل آرامش و نجات همراهی میکند. این روزها چتر حمایت خدا را آشکارتر میشود دید.
اَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فیهِ اَبْوابَ الْجِنانِ وَاَغْلِقْ عَنّى فیهِ اَبْوابَ النّیرانِ وَوَفِّقْنى فیهِ لِتِلاوَةِ الْقُرْانِ یا مُنْزِلَ السَّکینَةِ فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنینَ.
ترجمه: پروردگارا، ای عطا کنندۀ سکینَت و وقار، ای تسکین دهندۀ صاحبان دل های بیقرار، در این روز از ماه رمضان، باغستانهای بهشتِ حُسن و روضۀ رضایتِ رضوانت را به روی من بگشا و دروازههای دوزخ و جهنم را در بَربَند و توفیق تلاوت قرآن را بر من ارزانی بفرما.
+ انشاءالله قدرها را قدر بدانیم و از خدای مُهیمن و عزیز، بیشترینها و بهترینها را بخواهیم. بیاییم با دلهای شکسته، خدا را بخوانیم و از خدا، خدا را بخواهیم...
پ.ن: دعای روز بیستم با ترجمۀ ادبی از خودم.
عنوان پست کاملا متناسب با حسی هست که با خوندن متن منتقل میشه به مخاطب. ممنون از شما به خاطر این حس خوب.
از خدا، خدا را بخواهیم... چه خوب گفتید. ان شاء الله بتونیم در واقع همین طور باشیم.
سلامت باشید و عاقبت بخیر.