تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
خیلی تلاش کردم که روزهای پایانی قرن 14 یعنی در روز نیمۀ شعبان زائر کربلا باشم. اما تقدیر خدا به بهانۀ معدودی کارهای غیرمنتظره و بعضی اتفاقات غیر مترقبه قرار و مدار ما را بهم زد و تمام هوش و حواس ما را برد به سمت خودش! تدبیر کند بنده و تقدیر نداند// تدبیر به تقدیر خداوند چه ماند.
ما هم راضی به رضای خدا هستیم و باور داریم که عنان تقدیر و توفیق بندگان به دست اوست. وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ ...
و حالا با چندروز تأخیر، ان شاءالله فردا صبح عازم کربلا هستیم و اگر لایق بدانید نایب الزیاره و دعاگوی همه همراهان وبلاگی خواهم بود،
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
جناب آقای مرآت سلام
دلم از مقدمهی قشنگی که چیدید و سرانجام حالیمان کردی عازم قطعهی قشنگی از بهشتید، طوری شد و پر کشید. از اعماق قلبم آرزو دارم نائبالزیارهی ما هم باشی؛ اگر یادت بود برای والدین مرحومم و اخویام که اخیراً به رحمت خدا رفت، ذکری و زیارتی و سلامی عرضه بدارید. درود. انشاءالله با توشهای پربار برگردید.