https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

جمعه, ۱۸ آذر ۱۴۰۱، ۰۸:۴۶ ب.ظ

چرا این گونه است؟

 

  • کشتن یک جوان رعنا به دست یک جانیِ شرورِ خودفروخته بلامانع است!
  • کشتن یک همسر، کشتن یک پدر خانواده و کشتن یک فرد رهگذر به دست اراذل و اوباش، اصلاً عیب نیست!
  • سوراخ سوراخ کردن گلوی یک طلبه بی گناه و بریدن نفس یک بسیجی مظلوم، یک امر خوشایند است و داغ محسوب نمی شود!
  • آتش زدن یک حافظ امنیت و زنده زنده سوزاندن او در آتش، یک شوخی دوستانه است و نباید برایش ناراحت باشیم!
  • داغ یتیمی و بی سرپرست شدن بازماندگان حادثۀ شاهچراغ هم که اساساً دروغ است و هیچ ربطی به ما ندارد!

چرا؟ شاید دلیلش این است که هیچ کدام از این ها جنایت نیست، جرم نیست، ضد امنیت نیست، خلاف قانون نیست! بلکه این ها فقط یک هیجان جوانی است، یک تفریح سالم و نشاط انگیز است که نباید موجب تکدر خاطر شود. چون اصولاً این ها در شناسنامه هایشان خانواده نداشتند، فرزند نداشتند، پدر و مادر نداشتند! چون توی خونه هیچ چشمی منتظر این ها نبود، هیچ دختربچه‌‌ای دلتنگی بابایش را نداشت و هیچ طفل معصومی انتظار آغوش محبتشان را نمی‌کشید!

اما وقتی دستگاه قضایی کشور، یک قاتل، یک جانی، یک قمه‌کش، یک شرور مسلح، یک زورگیر و یک آدم کش وحشی را به قانون مجازات می‌سپارد، فوری اشک محبت بعضی‌ها می‌جوشد، دل سنگشان لبریز از عاطفه می‌شود! فریاد انسان دوستی‌شان گل می‌کند و مثل دایۀ مهربان‌تر از مادر، هواخواه قاتل می‌شوند و های‌های برایش می‌گریند! به نظر شما چرا این گونه است؟!

 

پ.ن: پیشنهاد می‌کنم وبلاگ‌نویس های لوچ و احول که به خاطر یک قاتل بی‌رحم، فاز ترحم می‌دهند، فقط برای دو روز، وی پی ان را کنار بگذارند، تا دنیایی از حقیقت را ببینند. مطمئنم این جوری خیلی زود از بیماری دوبینی رها می‌شوند...

 

نظرات  (۸)

نزاریم ببرنمون تو انفعال

پاسخ:
نذاریم انفعال بیاد به سراغمون :)

بعضی نوشته‌ها رو میخونم 

واقعا میمونم این حجم از دقت و ظرافت تو بهم بافتن راست و دروغ بخاطر اینه که خودش هم گول خورده و تحت تاثیره یا واقعا عمدیه؟! 

هعیییییی

پاسخ:
شاید یک دلیلش اینه که برای خون انسان ها استاندارد دوگانه قائلند...
دلیل دیگرش شاید اینه که دچار خود تحقیری هستند در برابر مرغ همسایه!!
۱۹ آذر ۰۱ ، ۰۰:۰۷ شاگرد بنّا

فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.......

 

 

 

 

+ اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

پاسخ:
بلاگر خانمی را می شناسم که خیر سرش معلمه،  اما در زندگی شخصی و در خانواده اش حتی نسبت به مادر و پدر زنده و مرده اش هم ذره ای عاطفه نشون نمیده، این خانم معلم بلاگر به حدی در افکار و رفتارش دگم و مغرور و بی رحمه که همکاران دبیرستانی اش هم او را طرد کردند، اما امروز دیدم تو وبلاگش آنچنان برای اعدام این شرور دل سوزونده که انگار بمب عاطفه است.
جالبه که این خانم، به خاطر تندخویی و دگم بودن و بی مهری اش حتی در بین فامیل هم جایگاهی نداره. جالب تر اینکه با خانواده هر خواستگاری هم که براش میاد دعوای لفظی پیدا می کنه،
۱۹ آذر ۰۱ ، ۰۰:۴۱ شاگرد بنّا

وَ شهیدانِ ما همه نقطۀ عطفِ محبتِ جاری ِ خانواده و دوست و آشنا... همه منبعِ احساس و لطافتِ هر محیطی که بودن... با پرپر شدنِ هر کدوم، دلِ خونواده‌هاشون شرحه‌شرحه شد چون منبعِ جاریِ احساسشون از دنیا رفت... 

شهدای انقلاب؛ خانواده‌دوست‌های خانواده‌فهمِ خانواده‌عطف...

پاسخ:
احسنت، انصافاً همین جوره.
هنیئاً لهم الجنهٔ.

راستی فراموش کردم در پاسخ قبلی به خاطر نوشتن پست جهادی ات تشکر کنم. خیلی محظوظ شدم از خوندنش. من اسمش را گذاشتم: «منشور جهادی» یا به قول امروزی ها «مرامنامه جهادی»
وفقکم الله.
ان شاء الله ذخیره دنیا و آخرتتون باشه.
۱۹ آذر ۰۱ ، ۰۱:۰۴ شاگرد بنّا

چوب کاری نکن برادر

پیش شما درس پس میدیم :)

منم این پستای زندان رفتن شما رو دوست تر دارم، تقریبا هر شب چک می کنم ببینم بازم گذاشتین یا نه :)

محمدعلی جعفری مشابهش و داشت اگه جستجو کنین ولی یهو متوقفش کرد!

 

یه قنوت نماز واجبت ما رو دعا کنین... تو همین فاطمیه... محتاجیم...

پاسخ:
حقیقتاً به جهادی بودنت غبطه می خورم.
آخه خودمم چندسالی جهادی بودم و خوب درک میکنم شما رو.
مأجور باشید ان شاء الله.

:)
راستش از بس حوادث خیلی سریع میاد و میره، آدم وقت کم میاره. به همین دلیل فکر میکنم درجا زدن توی یه موضوع شاید به صلاح نباشه. یعنی احساس میکنم دارم از زمان عقب می افتم.
۲۱ آذر ۰۱ ، ۱۴:۵۷ دامنه | دارابی

مرآت بزرگوار برادر ارجمندم سلام

همین یک کلمه‌ی «احوَل» در ادبیات شما کار خودش کرد. واقعاً هم کج‌بین هستند. متشکرم از روشنگرانی‌ها.

پاسخ:
و علیک السلام یا اخی العزیز،

ممنونم که می خوانید سیاهه های کج و کوله بنده را.... :))
۳۱ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۴۲ سوسن جعفری

درباره پینوشت، مهرماه سال گذشته این را نوشته بودم دوست/وقت داشتید بخوانید:

 https://havaars.ir/1401/07/vr/

پاسخ:
خوندم. عالی بود.

چه خوب که لینک مطلب رو گذاشتین، 
کار را راحت کردین...
۳۱ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۴۵ سوسن جعفری

من مثل شما نبودم قشنگ با ذکر منبع وبلاگها درباره نوشته‌هایشان حاشیه می‌زدم و می‌زنم. شاید چون به قدری ناراحت بودم و هستم که نمی‌شود محافظه کاری کنم. از ۸۸ دردناکتر بود...

پاسخ:
من از این جهت اسم وبلاگ‌ها را ننوشتم که برای اونها کلاً اصالتی قائل نیستم. 
مخصوصاً که اسم بردن از آنها، موجب معرفی آنها می‌شود!!

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">