دوشنبه, ۳ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۴۶ ب.ظ
هفت بند.
- از این که هنوز بر و بچههای مقاومت در سهم سفرۀ کوچک خانه ما سهیم هستند بسیار خوشحالم و خدا را شاکرم. انشاءالله اگر خدا توفیق دهد. این روند را همچنان ادامه خواهم داد.
- در چندروز گذشته با تعدادی از مردان مقاومت و سیاسیون قدیم و جدید و با دو سه تفر از اونهایی دغدغههای بیشتری در باره سوریه و لبنان و یمن دارند به گپ و گفت نشسته بودم. خیلی چیزها گفتیم و شنیدیم که برایم لازم و مفید بود.
- نسبت به آنچه که در سوریه اتفاق افتاده ناراحتم اما امیدوارم این تلخکامی بتواند ما را به خود بیاورد، بتواند ما را از بعضی ندانمکاریها و خرابکاریها برهاند و منشاء بیداری و هوشیاری و پرکاری مسئولین حاشیهساز و خیالپرداز ما شود.
- به احتمال زیاد، امتحانهای سختتری پیش رو خواهیم داشت. دارم به خودم تمرین میدهم که خدای ناکرده در حوادث احتمالی آینده، منفعل و واداده و بی خاصیت نباشم.
- اگرچه عاشقانههای زندگی ما در تقویم ماه و سال نمیگنجد، اما دیروز، اولین تقارن جشن تولد من با روز زن تجربه قشنگی برایم بود. هم من به همسربانو تبریک گفتم و با یک بیت عاشقانه هدیه روز زن را تقدیمش کردم. هم ایشون تولدم را تبریک گفت و به من هدیه داد. فقط تفاوتش این بود که من از تاریخ تولد خودم یادم نبود و سورپرایز شدم 😊😊
- با کمی تأخیر میلاد صدیقۀ کبرا، ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به خانمهای محترم و مادران عزیز وبلاگی تبریک میگم و برای همهشون آرزوی سعادت و سلامتی و سرافرازی دارم.
- این روزها به علت مشغلۀ زیاد فرصت وبگردی و وبنویسیام متأسفانه خیلی محدود شده. اما خوشحالم که هرجور شده مطالب جدید وبلاگهای دنبال شده را میخوانم.
پ.ن - بیت از جناب حافظ:
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم
سلام
با تأخیر مبارک باشه هم تولد حضرت فاطمه سلام الله علیها هم تولدتون. ان شاءالله سلامت باشید و عاقبت بخیر و دعاهاتون مستجاب.
+ فراموش کردن تولد عجیبه! ولی به نظرم جالبه آدم یادش بره و عزیزانش یادشون باشه! غافلگیری خوشایندی باید باشه.