- از این که هنوز بر و بچههای مقاومت در سهم سفرۀ کوچک خانه ما سهیم هستند بسیار خوشحالم و خدا را شاکرم. انشاءالله اگر خدا توفیق دهد. این روند را همچنان ادامه خواهم داد.
- در چندروز گذشته با تعدادی از مردان مقاومت و سیاسیون قدیم و جدید و با دو سه تفر از اونهایی دغدغههای بیشتری در باره سوریه و لبنان و یمن دارند به گپ و گفت نشسته بودم. خیلی چیزها گفتیم و شنیدیم که برایم لازم و مفید بود.
- نسبت به آنچه که در سوریه اتفاق افتاده ناراحتم اما امیدوارم این تلخکامی بتواند ما را به خود بیاورد، بتواند ما را از بعضی ندانمکاریها و خرابکاریها برهاند و منشاء بیداری و هوشیاری و پرکاری مسئولین حاشیهساز و خیالپرداز ما شود.
- به احتمال زیاد، امتحانهای سختتری پیش رو خواهیم داشت. دارم به خودم تمرین میدهم که خدای ناکرده در حوادث احتمالی آینده، منفعل و واداده و بی خاصیت نباشم.
- اگرچه عاشقانههای زندگی ما در تقویم ماه و سال نمیگنجد، اما دیروز، اولین تقارن جشن تولد من با روز زن تجربه قشنگی برایم بود. هم من به همسربانو تبریک گفتم و با یک بیت عاشقانه هدیه روز زن را تقدیمش کردم. هم ایشون تولدم را تبریک گفت و به من هدیه داد. فقط تفاوتش این بود که من از تاریخ تولد خودم یادم نبود و سورپرایز شدم 😊😊
- با کمی تأخیر میلاد صدیقۀ کبرا، ام ابیها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به خانمهای محترم و مادران عزیز وبلاگی تبریک میگم و برای همهشون آرزوی سعادت و سلامتی و سرافرازی دارم.
- این روزها به علت مشغلۀ زیاد فرصت وبگردی و وبنویسیام متأسفانه خیلی محدود شده. اما خوشحالم که هرجور شده مطالب جدید وبلاگهای دنبال شده را میخوانم.
پ.ن - بیت از جناب حافظ:
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طرّه را تاب مده تا ندهی بر بادم