تلخ و گزنده (9)
چند روز قبل در جمع بعضی اهالی تحقیق و تبلیغ، پارهای بحثهای جدی مطرح شد که مدتها جزو معظلات منتسب به بعضی حضرات مسئلهساز است. طبیعتاً از باب آسیبشناسی، حرفهایی بهمیان آمد که اگرچه برای بعضیها تلخ و گزنده بود. اما در مجموع مقبول افتاد و شد سرفصل یک رنجنامه برای ارائه.
جان کلام این بود:
- از وقتی حوزههای علمیۀ خلقالساعه با مدیریت مستقیم و غیرمستقیم فلان روحانی منصبدار دولتی یا با تولیت مستقیم فلان آیتالله اخلاقینما و فلان روحانی ناآزموده و سادهاندیش یکی پس از دیگری تأسیس شدند؛
- از وقتی انواع و اقسام مؤسسات تحقیقی، تبلیغی و دینپژوهی با عنوان ترویج یا احیاء فلان الگوی دینی-مذهبی با مدیریت فلان عالم و روحانی یکی پس از دیگری متولد شدند و با بودجههای دولتی و اختیارات شخصی بهصورت بیضابطه، صاحب دفتر و دستک و ساختمانهای شیک و مجلل و پرهزینه شدند،
- از وقتی پای شرکتهای تجاری و پای مؤسسات سرمایهگذاری به این قبیل حوزههای بدلی باز شد،
- از وقتی منافع برخی طرحهای اقتصادی خرد و کلان و درآمدهای تکلیفی و مساعدتهای تبصرهای را به شهریه طلاب حوزههای لاکچری و بالاشهری تزریق کردند،
- از وقتی که برکت موقوفات و نذورات و وجوهات و کمکهای مردمی از سفرۀ سیادت و سادگی طلاب جوان و باانگیزه حوزهها رخت بر بست؛
از همان موقع تولیتهای تعلیم و تربیت درحوزههای دینی خلق الساعه، آلوده به آفت شد و رفته رفته اساتید بی مایه و مدیریتهای بی پایه، در فرایند درس و بحث و اخلاق، دقت را فدای سرعت، متن را قربانی حاشیه و تهذیب را فدای مواجب نوترکیب کردند! بعد هم برملا شدن آثارتخریبی و فسادهای مالی جورواجور و حرفهای دشمنپسند و حضورهای بیتأثیر و توجیهات شاذ و بعضی چیزهای بیربط دیگر که بیانش بسی ناگوار و تأسفبار است...
و از همانوقت بود که پدیدۀ تکبر، تبختر، تجمّل، ظاهربینی، ابزارانگاری دینی و توهّم همهچیزدانی دربرخی اساتیدِ خودحقپندار رواج یافت و قرابۀ زهدشان شکست و دیوار پارساییشان فرو ریخت و دیگر زیِّ طلبگی برازندۀ شأن و منزلت آنها نبود!
خدا نگذرد از آنهایی که نمک حمایت مردم و نظام اسلامی را خوردند و نمکدان اعتماد آنها را شکستند...
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.