https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

شنبه, ۸ آبان ۱۴۰۰، ۰۸:۴۹ ب.ظ

در توفان قضا و قدر


سه سال قبل، بابای دوستم در بیمارستان شیراز بستری بود. حال بسیار ناخوشی داشت و نفس های آخر را می کشید. اما این دوست عزیز که تک پسر خانواده و عاشق باباش بود به خاطر ایام امتحانات دانشگاه امکان رسیدگی به پدر را نداشت. برایم پیامک زد و مشورت خواست که بر سر دوراهی پدر و دانشگاه چه کند؟ برایش نوشتم:

 

یقیناً، دقت ناقص من به قامت بلند مشق عشق شما قد نمی دهد! و گوشِ هوشِ من صدای سکوت نفس های جا مانده در سینۀ پدر را نمی شنود! اما می دانم که کشتیِ مُرادِ مردانِ روزگار، در توفانِ قضا و قدر، جز بر ساحل رضایت پدر پهلو نمی گیرد! سعادتمند باشی و سرافراز و از نگاه رضایت او بهره مند...

 

نظرات  (۶)

۰۸ آبان ۰۰ ، ۲۲:۰۹ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

جناب مرآت سلام
استعارات و تشبیهات دلکشی دیده می‌شود در اندرزتان به دوست‌تان. قامت ... قد نمی‌دهد / گوشِ هوش... نمی‌شنود. / کِشتی مراد.... پهلو نمی‌گیرد، همگی کشش دارد. درود. بیفزایم در اواخر دهه‌ی چهل یا اوائل دهه‌ی پنجاه چشم ابوی آقای خامنه‌ای -که در قم بودند- نابینا شد و لذا بی‌درنگ حوزه‌ی قم را به قصد رسیدگی پدر به سمت مشهد ترک گفتند و مدت‌ها خود را وقف درمان پدر ساختند و گویا چند سال قبل رهبری در جایی فرمودند آن خدمت به پدر، ثمرات عجیبی برای ایشان داشت. بلی درست توصیه کرده‌بودند به دوست شیرازی خودتان. خدمت به مادر و پدر چنان مهم است که در قرآن پس از توحید، احسان به والدین در کنار توحید آمده است.

پاسخ:
سلام و درود بر جنابعالی
متشکرم از پسندتون و خوشحالم که متون ادبی را می پسندی.
بله، خاطره مقام معظم رهبری را شخصاً به نقل از آقای محمد حسین بهجتی (شفق) که بعنوان اولین شاعر انقلاب لقب گرفتند و امام جمعۀ اردکان هم بودند، شنیدم که گویا با حضرت آقا هم حجره بودند. در تکمیل و تأیید فرمایشتون ایشان گفتند که در مرحلۀ حساسی از درس بودند که عزیمت ایشان به مشهد کلی باعث عقب ماندگی تحصیلی شان می شد که در آن زمان خسارت بزرگی محسوب می شد. اما ایشان فرموده بودند که فرض کنید من ماندم، درس را ادامه دادم و به حد اجتهاد و مرجعیت هم رسیدم، این را برای چی میخواهم؟ می خواهم که به دیگران بگویم حقوق والدین را رعایت کنند. پس خودم به آنچه می خواهم بیاموزم و توصیه کنم. اولی تر هستم.
بعد آقای بهجتی این جور نتیجه گیری کرد: و ما دیدیم که ایشان به خاطر کمک به پدر و مادر هم به مرجعیت رسیدند و هم سکان رهبری انقلاب را به عهده گرفتند..

از اشارات قرآنی شما هم سپاسگزارم.

سلام

به نظرم اصلا سوال نداشته و اساسا دو راهی نبوده ...

 

نعمت پدر نعمت عجیبیه ... سایه پدر نعمت بزرگیه...

 

خدا همه پدران رو ببخشه و بیامرزه و خشنود کنه

پاسخ:
سلام بر جناب این جانب.
بله حق با شماست.
اما بالاخره با مشکل مواجه بوده و احساس کرده نیاز به مشورت داره.
الهی آمین.
۰۹ آبان ۰۰ ، ۰۹:۲۳ منتظر غریب

سلام و احترام

بسیار زیبا به دوستتون پاسخ دادین. 

یقینا دعای والدین در زندگی بسیار اثر دارد.

یا حق التماس دعای فرج

پاسخ:
سلام و ادب خدمت شما
متشکرم.
ان شاءالله رضایت پدر و مادر ذخیره زندگی ات باشد.

چه قشنگ بود:)

پاسخ:
متشکرم.
قشنگ خواندید.
۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۹:۵۵ سارا سماواتی منفرد

سلام

وقتی آدم جوان و خام و بی تجربه باشد شاید بعضی مواقع بدون قصد و غرض خاصی تصمیماتی اشتباهی بگیرد و شما واقعا زیبا راهنمایشون کردید.

پاسخ:
سلام بر شما.
بله همینطوره. و او هم واقعاً قبول کرد و از کل امتحانات ترم افتاد. هرچند که باباش هم به رحمت خدا رفت. 
 
بعداً به من گفت اگر همراه بابام نمی موندم، تا آخر عمر عذاب وجدان می گرفتم.
۱۰ آبان ۰۰ ، ۱۳:۲۹ ابراهیم طالبی دارابی دامنه

جناب مرآت سلام

خرسندم که در پاسخ بنده، نقل قول روشنگرانه‌ای در قضیه‌ی رهبر انقلاب در رسیدگی به ابوی‌شان مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای بیان فرموده‌اید. جالب و تکمیل‌کننده بود.

پاسخ:
و سلام و درود خدمت حضرتعالی
مممنونم‌ از لطف شما.
بضاعت اندکی است که گاهی تقدیم می شود.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">