https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

این روزها، اخبار مربوط به خروج نیروهای آمریکایی و انگلیسی از افغانستان و پیشروی طالبان، نظر خیلی از ایرانی ها را به خود جلب کرده و این مسئله را در صدر اخبار رسانه ها قرار داده است...

اما در این باره و در خصوص خروج عجولانۀ نیروهای آمریکایی از افغانستان و تسلط طالبان بر استان های غربی دو نظریه وجود دارد که بطور خلاصه و شفاف به آن اشاره می کنم:

نظریه اول این است که گفته می شود اقدام طالبان در تصرف استان های غربی افغانستان با هماهنگی مشروط جمهوری اسلامی ایران و برای تأمین امنیت مرزهای کشورمان صورت گرفته است.

نظریه دوم می گوید که طالبان با اشغال بخش های غربی افغانستان و قطع راه های ارتباطی ایران با نیروهای جهادی در جبهۀ شمال، قصد دارند جنگ فرسایشی موجود را به جنگ تمام عیار تبدیل کنند و تمام نقاط مقاومت را از کنترل نیروهای جهادی خارج و آنها را از بین ببرند و مآلاً افغانستان را به تسلط کامل خود در آورند.

+ چنان چه نظریه دوم صحیح باشد، باید بپذیریم که تهدید طالبان در مرزهای شرقی کشور برای ما می تواند جدی باشد.

++ طالبانی های امروز با طالبان قدیم قابل مقایسه نیستند. طالبان امروز در چهار دسته تعریف می شوند:

  1. طالبانی های معتدل (خواستار حکومت اسلامی و اجرای قوانین دینی)
  2. طالبانی های تندرو (پیرو عربستان) 
  3. داعشی های سرخورده از آمریکا (متمایل به قطر)
  4.  طالبانی های رنج کشیده و طرفدار مردم افغانستان (خواستار حکومت و آرامش)

+++ قدر نیروهای مسلح سپاه و ارتش را بدانیم و برایشان دعا کنیم...

۱ نظر موافقین ۲ ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۰:۴۱
مرآت

زادگاهش تهران بود. سال 1336 در خانواده ای مسلمان و مقید به احکام دین تولد یافت. خانواده ای با توان مالی پایین تر از حد متوسط و نزدیک به خط فقر...

به خاطر مشکلات مالی از ادامه تحصیل در دانشگاه باز ماند. اما در یک کارگاه ساختمانی به کار مشغول شد تا بخشی از هزینه های زندگی خانواده را بر عهده بگیرد... مدتی بعد پایش آسیب دید و کارش را از دست داد... سال 56 در کرمان به خدمت سربازی رفت...

او مقلد امام خمینی بود و به همین دلیل در خط مبارزه قرار گرفت... به ورزش کوهنوردی علاقه داشت. اما به دلیل ناهمخوانی فکری با اعضای کانون کوهنوردی تهران از آنها فاصله گرفت و این ورزش را به تنهایی ادامه داد...

بعد از انقلاب، به صورت تکلیف محور فعالیت می کرد. با شروع جنگ تحمیلی، پای ثابت جبهه ها بود و در عملیات های متعدد شرکت داشت... سرانجام در تاریخ دهم تیرماه 65 در منطقۀ عملیاتی مهران با جامه ای خونرنگ به خیل شهیدان پیوست و در حجلۀ شهادت آرام گرفت.

یادش گرامی و نامش جاودانه باد.

۱ نظر موافقین ۴ ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۱۵:۲۳
مرآت

شاید برای شما هم این پرسش مطرح شده باشد که عامل تاب آوری بعضی آدم ها چیست و مهارت تاب آوری چگونه به دست می آید؟

به نظر من میزان تاب آوری افراد با نحوۀ استدلال و نگرش آن ها در مواجهه با شرایط ناگوار رابطۀ مستقیم دارد. به عبارت دیگر، آدم های مقاوم به جای فاجعه ساختن از مشکلات و گرفتاری ها، بیشتر از هرچیز به توانایی های خود می اندیشند و بر ضعف های خود غلبه می کنند.

مثلاً آدم های تاب آور به جای انفعال و ناامید شدن، از یک موقعیت پرمخاطره برای خود یک فرصت می سازند و در دشواری ها و ناملایمات زندگی، به جای چه کنم چه کنم، به آینده ای روشن می نگرند و نتیجه ای امید بخش را برای خود پیش بینی می کنند.

+ به قول یک ضرب المثل قدیمی: مرد باید در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد.

پ.ن: نمی دانم حرف روان شناسان حیطۀ خلاقیت تا چه اندازه درست است که می گویند: «هر عمل خلاقانه ای متضمن ویرانی وضعیت پیشین است.»

۰ نظر موافقین ۴ ۰ ۱۹ تیر ۰۰ ، ۱۷:۲۰
مرآت

تو با شکستگی پا قدم به راه بگذار

  که ما به جاذبه، امداد می کنیم تو را

 *** * ***

چه قدر نشاط انگیز است وقتی بی هوا، کسی هوایت را داشته باشد.

بیاید کنارت بنشیند و با برق چشمانش،

با زیبایی کلامش

و با بیان اشاره اش،

گذرگاه وَهم و فهمت را ستاره باران کند.

 

چه قدر نسیمانه است لبخند رضایت کسی که در مسیر آرزوهایت غنچه های امید می کارد...

 و چه قدر زیباست وقتی که دعایت به چلۀ اجابت می نشیند...

+ دعایتان همیشه مستجاب باد.

 

۱ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۱:۴۶
مرآت

تخصصی شدن علوم در حوزه‌های علمیه و تربیت علمای صاحب نظر در رشته‌های مختلف، از دغدغه‌های چندین سالۀ بسیاری از فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ بوده است، بر همین اساس مؤسسات متعددی هم با همین هدف درحوزه‌ها شکل گرفته و کارهایی نیز به صورت آزمایشی و مقدماتی موفق و ناموفق انجام داده اند. اما هنوز نگرانی‌ها و ابهاماتی (1) در برآیند تخصص‌گرایی وجود دارد که مانع جدی در ارادۀ حوزه، برای اجرای صد درصد این تصمیم شده است...  

(1)- گروهی از فقهای صاحب نفوذ و صاحب نظران حوزه علمیه قم معتقدند که تخصصی شدن علوم، عامل بخشی نگری و رویکرد سطحی به علوم پایه ـ فقه و اصول ـ خواهد شد چیزی که  در  حوزه‌ ها از آن به بی سوادی تعبیر می شود.

پ.ن:

  1. حرف در باره حوزه های علمیه، شرایط پذیرش طلاب، برنامه های آموزشی، مدیریت حوزه، مدرک گرایی، و خروجی های حوزه بسیار است که اگر ضرورت باشد در حد ظرفیت وبلاگ تدریجاً به آن اشاره خواهد شد.
  2. به نظر من جامعیت و تسلط عمیق بر فقه و اصول از شاخصه های مهم در حوزه به شمار می رود. اما این ظرفیت عظیم برای فعلیت یافتن در عرصه اجرای سیاست های اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و روابط بین الملل نیازمند نگاه جدّی حوزه های علمیه است. کاری که متأسفانه تا کنون آن گونه که  شایسته است و جمهوری اسلامی به آن نیاز دارد، تحقق نیافته است...

 

۰ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۷ تیر ۰۰ ، ۱۰:۰۲
مرآت

کتاب های تاریخ در رشتۀ علوم انسانی از سال دهم تا دوازدهم، به صورت زمان مند، روزگار باستان تا زمان حاضر را در حد قابل قبولی روایت می کند. مثلاً کتاب پایۀ دهم، تاریخ باستان را و کتاب تاریخ پایۀ یازدهم علوم انسانی وقایع اسلام و ایران را تا پایان سلسلۀ صفویه و نیز تاریخ جهان در عصر میانه و جدید را شرح داده و کتاب تاریخ پایۀ دوازدهم، تاریخ ایران و جهان معاصر از آغاز کار نادرشاه تا روزگار کنونی را به خوبی بررسی کرده است که هفته ای دو ساعت در مدارس تدریس می شود.

این شیوۀ تاریخ نگاری برای دانش آموزان تا حد قابل توجهی مفید و اثرگذار است و به آن ها می آموزد که تاریخ فقط بیان یک سلسله حوادث معمولی نیست که در بخشی از زمان اتفاق افتاده است.

اما در کتاب تاریخ پایۀ دوازدهم که به تاریخ انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی مربوط می شود، متأسفانه اینگونه روایت های چند وجهی دیده نمی شود و صرفاً به شیوۀ وقایع نگاری فهرست وار اکتفا کرده است. مثلاً از اوضاع سال های 1341 تا 1357 نسبت به ماجراهای بسیار مهمی همچون تصویب نامۀ انجمن های ایالتی و ولایتی، انقلاب سفید، مخالفت های امام خمینی (ره) با اقدامات رژیم شاهنشاهی، ماجرای کاپیتولاسیون، قیام پانزدۀ خرداد و کشتار چند ده هزار نفری مردم و تبعید امام به ترکیه و عراق، وقوع انقلاب اسلامی، ترورهای منافقین، غائله های شهری، آشوب های خیابانی، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس به صورت سطحی، گذرا و بسیار بی توجه و کم رنگ عبور کرده است.

طبیعی است که این گونه روایت گری مبهم و بی محتوا، توصیف چندانی از اوضاع تاریخ سیاسی کشور به دست نمی دهد و در نتیجه ذهن دانش آموزان را عملاً به سمت و سوی روایت های دیگری می برد که در شبکه های ماهواره ای و رسانه های بیگانه تولید می شود...

 

پ.ن: حتم دارم که این کار، یک تعمد سیاسی است که در راستای تعهدات دولت روحانی به سند 2030 در حال انجام است..

 

۳ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۵ تیر ۰۰ ، ۱۶:۲۲
مرآت

باور عمومی مردم این است که می‌گویند روحانیت در جوامع گذشته وجهۀ مقبول تری داشته و چون همهجا با مردم و در کنار مردم بوده به همین دلیل  اعتبار و منزلت بیشتری در جامعه داشته است. اما از آن جا که نقش ذاتی روحانیت در دهه‌های اخیر تمایز نهادی پیدا کرده و بین مناصب آنها با نیاز مردم فاصله افتاده، در نتیجه محبوبیت اجتماعی خود را از دست داده و آنگونه که باید از اقبال مردمی برخوردار نیستند.

مردم بر این باورند که روحانیت برخی از کارکرد‌های خود را فراموش کرده و به وادی دیگری روی آورده است و می گویند که نماد محسوس این واقعیت را در فرایند تضعیف مساجد می شود دید که از حیث کارکرد‌ها و نقشهایشان پس از استقرار نظام دینی بسیار کم اثر شده است.

پ.ن: به نظرم چنین برداشتی از کارکرد روحانیت، اگرچه مصادیق قابل قبولی دارد؛ اما قابل نقد است و معتقدم که این باور نمی تواند قطعیت و فراگیری عمومی داشته باشد.

۱ نظر موافقین ۳ ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۲۳:۱۶
مرآت

خوشا به حال آن ها که با شهادت رفتند!

خوشا به حال آن ها که در حجلۀ سرخ شهادت آرمیدند

و بدا به حال ما که در عصر تکثّر سلایق و علایق، در فهم حقایق وا مانده ایم و از قافلۀ سرخ شقایق جا مانده ایم.

 

نام و یاد شهدای انقلاب اسلامی، شهیدان دفاع مقدس و شهیدان مدافع حرم جاودانه باد

۰ نظر موافقین ۲ ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۱۹:۰۰
مرآت

با درماندگی دست های نیاز چه باید کرد؟

و با لنگی پای عطش تا کجا می توان دوید؟

.

.

.

یارب از ابر هدایت برسان بارانی...

 

۱ نظر موافقین ۳ ۰ ۰۹ تیر ۰۰ ، ۱۵:۲۱
مرآت

 

خودم را فرجام یک آغاز می‌دانم - در اقامۀ اولین نماز

 در روزگار حاکمان زر و زور و تزویر که از بالا و پائین آن تباهی و سیاهی می‌زاید، راه‌های گریز به سوی نماز و نور همچنان گشوده است.

«ففروا الی الله»

خدایا، دوست دارم با زبان نیاز برایت بگویم و با نگاره‌های دلنواز، برایت بنگارم.

خدایا، نوازش نگاهت را از بندۀ روسیاهت دریغ مدار...

۳ نظر موافقین ۲ ۰ ۰۹ تیر ۰۰ ، ۱۲:۴۰
مرآت