روایت مسلّح...
تقویم کشور ما پر از حادثه است. از یک طرف دشمن برای ما حادثه میسازد و از طرف دیگر خودمان برای خودمان حادثه میسازیم. سال 403 برای ما پر از حادثههای سخت بود که تلخیاش حالاحالاها فراموشمان نمیشود. سال جدید هم که هنوز اول راهش هستیم با یک حادثۀ غمبار شروع شد و به اندازۀ یک زلزله بزرگ، کام ما را تلخ و حال ما را ناخوش کرد.
حادثه چه تلخ یا شیرین،برای هر ملتی اتفاق میافتد. اما برای کشور ما از این جهت که هدف بدخواهان و معاندان دنیای استکبار هستیم، علاوه بر حوادث طبیعی، وقایع تروریستی و خرابکارانه هم مزید بر علت میشود. اما آنچه مهم است. مدیریت حوادث یا نحوۀ اطلاع رسانی و روایتگری از حادثه است که متأسفانه نحوۀ مدیریت مسئولین کشور ما در این زمینه بسیار بسیار ناشیانه و تخریبگرانه است که نه فقط افکار عمومی را اقناع نمیکند، بلکه ضد و نقیضگویی آنها اولاً بیشتر از خود حادثه جگر مردم را میسوزاند و ثانیاً ذائقۀ مردم را به سمت اثرپذیری از رسانههای بیگانه ترغیب میکند.
این که چرا ما در جنگ روایتها عقب ماندهایم و چرا ملت ما از روایتسازی بیگانه اثرپذیری دارد، قصهاش کمی تلخ است. اما گفتن و شنیدنش هم خالی از لطف نیست. انشاءالله بماند برای یادداشت بعدی. اما علیالحساب عرض کنم خدمت شما که دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی اخیراً کتابی را از یک مقام امنیتی آمریکا ترجمه کرده که به نظرم خیلی فنی و تخصصی است. این کتاب با نام «براندازی؛ تبدیل راهبردی روایت به سلاح» چاپ شده است. در این کتاب به صورت تخصصی آموزش میدهد که چگونه میشود از اخبار و حادثههای قدیم و جدید، روایت بسازند و با انتشار به موقع آن، افکار عمومی یک ملت را مسلّح کنند و تا مرز براندازی حکومتشان آنها را پیش ببرند.
به نظر من مطالعه این کتاب برای تمام مسئولان سیاسی، امنیتی، قضایی، انتظامی و نمایندگان مجلس ما یک ضرورت و از نان شب واجبتر است. تا یاد بگیرند که خبر حوادث را چگونه به صورت اقناعی و به موقع در اختیار مردم قرار دهند قبل از آن که شبکههای بیگانه برای افکارعمومی خبرسازی کنند.
چقدر این معرفی کتاب لازم و به جا بود
مصداق سخن سدید بود