https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۴۱ ب.ظ

طالبان و افغانستان در چهار پرده (2)

 

این متن اگرچه به ظاهر طولانی است، اما خیلی مختصر و روان نوشته ام و یقین دارم که از خواندنش پشیمان نخواهید شد.

پردۀ اول: پیشینه شناسی طالبان

طالبان در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق، بخشی از سپاه مجاهدین افغانستان محسوب می شد که به صورت یک پارچه، جنگ علیه ارتش سرخ شوروی را برعهده داشتند و توانستند بعد از شکست شوروی در ۸ اردیبهشت ۱۳۷۱ وارد کابل  پایتخت افغانستان شوند. لیکن پس از خروج نیروهای شوروی از افغانسان دچار اختلاف و جنگ داخلی شدند که در پایان این جنگ‌، جماعتی از آن‌ها به‌ نام طالبان اعلام موجودیت کردند و قدرت را به دست گرفتند.

بعد از حمله آمریکا به افغانستان طالبانی ها بار دیگر از سال ۲۰۰۶ مجدداً اعلام موجودیت کردند و علیه دولت مستقر در افغانستان که او را دست نشاندۀ آمریکا می دانستند وارد مبارزه مسلحانه شدند و در نتیجه قسمت‌های زیادی از جنوب افغانستان به ویژه قندهار و هلمند را تحت نفوذ خود درآوردند.

مبارزین طالبان، در حین جنگ با دولت مستقر، همزمان با نیروهای آمریکا و ناتو نیز وارد مبارزه شدند و هر از گاهی برای نظامیان آمریکایی و انگلیسی دردسرهایی ایجاد می کردند و با حمله به پایگاه های آمریکا، بر نیروهای نظامی آنها تلفات سنگین وارد می کردند.

طالبان در سال های اولیه قدرت خود، غیرنظامیان وابسته به دولت و ارتش افغانستان را بارها و بارها قتل عام کردند، زنان را از فعالیت های سیاسی و اجتماعی به شدت منع و برخی میراث فرهنگی و  آثار باستانی را تخریب و دختران دانش آموز را به جرم درس خواندن به قتل رساندند. شیعیان را نیز به بهانه های مختلف اعدام و شهید می کردند. اما متقابلاً خود نیز در گیر و دار مبارزه و برای رسیدن به قدرت، آسیب ها، آوارگی ها، دربدری ها، کشته ها و زخمی های فراوانی را تحمل و نیرنگ و دسیسه های زیادی را از طرف آمریکایی ها تجربه و خسارت های سنگینی را در این راه متحمل شده اند.

طالبان از سال 1996 تا ماه های اخیر بر سه چهارم افغانستان مسلط بوده و در این مدت، سه کشور عربستان، پاکستان و امارات متحده عربی، او را به رسمیت می شناختند و به آنها کمک مالی می کردند.

 

پردۀ دوم: تفکر و اندیشۀ طالبان

طالبانی ها از آن جهت که افغانستان را موطن، زادگاه و سرزمین خود می دانند، حق دارند که سلطۀ بیگانگان را برنتابند و با آن ها بجنگند. فرقی هم ندارد که سلطه گران بیگانه، روسیه (شوروی سابق) باشد یا آمریکا یا انگلیس و یا هرکشوری که با آنها تعارض مذهبی و دینی دارد. 

اندیشۀ طالبان در اصل، مبتنی بر شریعت اسلامی با تفکر مذهب اهل سنت است که در مواردی گونۀ عربستانی و وهابییت آن بر گونۀ سایر فرقه های اهل سنت، غلبه دارد. اما وجه غالب تفکر طالبانی طی سال های اخیر، تغییر یافته و از خشونت و تعصب خشک مذهبی و اعتقادی آنها به ویژه علیه گروه های شیعی و سایر نحله های قومی و مذهبی کاسته شده است.

طالبان بعد از سال ها مبارزه و خشونت و ویرانگری و تغییر رهبران متعدد، به این نتیجه رسیده اند که برای ایجاد حاکمیت و بقای حکومت و مقبولیت در منطقه، باید تعصب خشک مذهبی و اِعمال خشونت علیه قومیت ها را کنار بگذارند. در غیر این صورت وجاهت و مشروعیت سیاسی خود را به زودی از دست خواهند داد.

نشست قطر بین آمریکا و طالبان، نشانگر این است که طالبان به تعدیل رفتار خود در عرصۀ سیاسی رضایت داده و برای اثبات حقانیت خود به آن ملتزم و متعهد شده است. چون این واقعیت را درک کرده است که برای پیشبرد اهداف و اثبات موقعیت خود در صحنه سیاسی افغانستان، بیش از هرچیز باید کشورش را به ثبات و امنیت اجتماعی برساند.

رجال سیاسی طالبان به این درک از روابط اجتماعی رسیده اند که سرعت ارتباطات و انتقال اطلاعات در جوامع بشری هر نوع اقدام منفی و خشونت بار طالبان را به بازتابی علیه خودش تبدیل خواهد کرد. به همین دلیل، ناگزیراست در تحکیم پایه های حکومت خود، نسبت به مردم، نهادها، قومیت ها و گروه های شیعی در افغانستان رفتار منطقی و محتاطانه تری داشته باشد.

 

پردۀ سوم: سیاست متقابل طالبان و ایران

طالبان با بیست سال تجربه، یقیناً از قدرت نظامی و نفوذ جهادی ایران در منطقه و در خود افغانستان اطلاع دارند و حتی رویارویی نظامی ایران علیه آمریکا را هم به خوبی دیده اند. لذا، هوس رویارویی و شیطنت در مرزهای شرقی ما را نخواهند داشت و در رفتارشان با شیعیان افغانستان در هزاره، به ویژه در درۀ پنجشیر مجبورند از مرز مدارا و انصاف خارج نشوند.

افغانستان با چهل سال جنگ و کشتار و ویرانی و درگیری های قومی و قبیله ای، تشنۀ آرامش و زندگی و سارندگی و رونق اقتصادی است که جز در سایۀ امنیت و ثبات سیاسی حاصل نخواهد شد. از این رو طالبان که بیش از همه خود را مدعی و دلسوز و در عین حال در اکثریت می دانند، التزام داده اند که این مؤلفه ها را در نظر بگیرند و صداقت و حسن نیت خود را به مخالفان و مردم افغانستان ثابت نمایند.

در نشست قطر نیز طالبان و آمریکا برای به اصطلاح بازگرداندن صلح به افغانستان توافقی را با یکدیگر امضا کرده اند. البته این قبیل توافق نامه ها از سوی آمریکایی ها با مخالفان خود در کشور اشغال شده، ناشی از خوی استکباری آنها و برای حفظ پرستیژ است که میخواهند وانمود کنند خروجشان از افغانستان نه نشانۀ شکست، بلکه به خاطر تضمین امنیت و صلح است. اما با توجه به شناختی که از خوی استکباری آمریکا و اروپایی ها سراغ داریم، هیچ بعید نیست که در آینده ای نه چندان دور، با نفوذ در ارکان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی افغانستان، بخواهند طالبان تعدیل شده را به نفع خود مدیریت و سیاست های استعماری شان را به دست آنها و به شیوه ای نرم علیه جمهوری اسلامی اِعمال نمایند.

 

پردۀ چهارم: سئوال اساسی مردم

با این توصیف، سئوال اصلی اکثر مردم ما این است که تحولات افغانستان بر جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری دارد و موضع ایران در این باره چیست و چگونه باید باشد، پاسخ این سئوال ها را با توجه به یافته های خودم اشاره میکنم:

طالبان، از اولین گروه های مسلحی هستند که رسماً علیه آمریکا ایستادند و مبارزه کردند. در حال حاضر نیز از بزرگ ترین گروه های مبارز مسلح و به رسمیت شناخته شده در افغانستان محسوب می شوند که از مقبولیت مردمی نیز برخوردارند. مجاهدین افغان نیز از گروههای مبارز و خوش سابقه محسوب میشوند که دارای وجاهت و مقبولیت مردمی هستند، اما با توجه به فراگیر بودن جماعت اهل سنت در افغانستان، مجاهدین افغان از اکثریت لازم برخوردار نیستند. لذا بازیگر اصلی در صحنۀ سیاسی افغانستان، طالبان هستند.

طالبان در طول مبارزات خود علیه اشغالگران آمریکایی، حسن نیت و خیرخواهی جمهوری اسلامی ایران را دیده و عمیقاً نسبت به مشی سیاسی و نظامی ایران به باور رسیده است.

جمهوری اسلامی ایران نیز اگرچه می داند که وهابی های افراطی و داعشی ها هنوز در بدنۀ نظامی طالبان وجود دارند،  اما با توجه به تغییر رویکرد فکری، عملی و اعتقادی طالبان، قدرت سیاسی آنها را بر آمریکایی ها ترجیح می دهد و اداره کشور توسط طالبان را به مراتب سازنده تر و مطمئن تر از حضور آمریکایی ها می داند. طالبان نیز متقابلاً قول داده اند که نه تنها برای شیعیان و مجاهدین افغان مزاحمت ایجاد نکنند، بلکه آن ها را در بخش هایی از حکومت مشارکت دهند.

به هر تقدیر، جمهوری اسلامی ایران بر اساس استراتژی و مشی سیاسی خود، معتقد است که خروج آمریکا از افغانستان اولویت اول است و اداره امور افغانستان نیز باید بر اساس رأی و ارادۀ خود افغان ها صورت پذیرد. لذا با توجه به شرایط حاضر، گریزی از این وضعیت نخواهیم داشت. ضمن اینکه  وقتی آمریکا خودش برای خروج از افغانستان ناگزیر است و دولت افغانستان هم قادر به ادارۀ حکومت نبوده، چرا باید از خروج آمریکایی ها خوشحال نباشیم؟ البته این احتمال و نگرانی نیز وجود دارد که توافقات پشت پرده ای بین آمریکا و طالبان رقم خورده باشد که فعلاً نمی شود در بارۀ آن به قطعیت سخن گفت. فقط در قبال تصور هرگونه احتمالات پنهانی، به هوشیاری و هوشمندی دیپلماسی و آمادگی نیروهای مسلح نیاز داریم که شواهد نشان می دهد بحمدالله همۀ تمهیدات سیاسی و دفاعی برای وقوع حوادث احتمالی فراهم است...

اما و اما، تنها مسئله ای که همجنان لاینحل مانده و شک برانگیز است، نوع حکومت آیندۀ افغانستان است. آیا قرار است نظامی مبتنی بر انتخابات و قانون اساسی در افغانستان شکل بگیرد، آیا نظام بین الملل، حاکمان طالبانی را بعنوان دولت قانونی به رسمیت خواهند شناخت؟ آیا جامعۀ جهانی، طالبان را به چشم دولت کودتا نگاه خواهد کرد؟ آیا عنوان مجعول، ناشناخته و پر چالش «امارت اسلامی» با قوانین نامعلوم، حکومت آیندۀ این کشور را اداره خواهد کرد؟ این ها از مواردی هستند که حقیقت آن هنوز برای کسی روشن نشده است..

در تاسوعا و عاشورای حسینی عزاداری هایتان قبول و التماس دعا

 

نظرات  (۹)

مسئله‌ی واقعا پیچیده و مرموزیه...

 

 

ممنون از متنتون :)

پاسخ:
مشکل حکایتی ست که تقریر می‌کنند :)

ممنون که خواندید.
۲۷ مرداد ۰۰ ، ۱۵:۱۸ حسین مرجانی

تشکر از نوشته تون.

خیلی خوب توضیح دادید. مخصوصا قسمت آخرش که دانستنش برام خیلی مهم بود.

پاسخ:
تشکر از شما که خواندید.
۲۸ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۴۸ سارا سماواتی منفرد

سلام

تشکر از مطلب خوبتان.

تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت میگم.

نتیجه گیری خوبی داشتید.

فقط خواستم چند نکته جهت بهتر شدن بحث یاداوری کنم:

 

فکر نمی کنید تغییر در وجه غالب تفکر طالبانی بیشتر جنبه تاکتیکی و مقطعی برای جلوگیری از تشکیل جبهه های مخالف قبل از تثبیت و جاگیر پا گیر شدنش باشد؟

داعش و القاعده هم مثلا ضد آمریکایی بودند اما نتیجه کارهایشان خدمت به منافع استکبار و صهیونیزم بود و مقابله با محور مقاومت ایران بود گو اینکه ما معتقدیم آنها را آمریکایی ها و نوچه هاشون درست کردند.

صرفا قید ضد آمریکایی بودن یک گروه دلیل بر خوب بودنش برای ما نخواهد بود و می تواند ناشی از مسائل زودگذر و تاکتیکی و نگاه کوتاه مدت باشد.

دم خروس های این قضیه هم جالب است فرودگاه کابل در حالیکه سفارت آمریکا تخلیه شده در دست سربازان آمریکایی هست و هر کاری بخواهند می کنند و طالبان حتی یک تیر هم شلینک نکرده اند!

از تفاوقشان با طالبان و فشار بر دولت افغانستان برای کنار رفتن هم نباید غافل شد.

رهبران طالبان با هواپیمای نظامی قطری منتقل می شوند و خوب هزینه های همین طالبان سال ها توسط همین قطر و عربستان تا حالا تامین می شده و قطری که میزبان سنتکام هست.

رهبران صهیونیست که معمولا پر حرف هستند این چند روز حرف و حدیثی ازشون نیست.

اینها باعث شک و شبهه هستند.

طالبان حالا همسایه ایران و چین هست که با آمریکا مشکل دارند.

چین را نباید فراموش کرد با جمعیت مسلمانان ایغور سنی که تحت سرکوب حزب کمونیست بودند و حالا طالبان ؟؟

هنوز طرح تجزیه کشورهای منطقه که توسط برناد لوئیس و همین آقای بایدن سال ها پیش پیشنهاد شده بود را نباید دست کم گرفت.

طالبان آدم های نیستند که برای کشور داری و دولت سازی آمده باشند چراکه سال ها فقط و فقط یک کار بلد بودند جنگ و ستیز آن هم بصورت چریکی و از نوع  نامتقارنش .

در این کار کاملا تسلط دارند و حالا امکاناتی به وسعت یک کشور که دو ابرقدرت را در نیم قرن اخیر زمینگیر کرد.

 

شرمنده طولانی شد و سرتان را درد آوردم.

 

پاسخ:
سلام و سپاس از حضورتون،

جواب مختصر یا توجیه کلی این است که گیرم تمام آن چه را که فرمودید درست باشه، به نظر شما جمهوری اسلامی غیر از حمایت تلویحی از طالبان کار دیگری می تواند بکند؟ یعنی می تواند مداخله مستقیم کند؟ می تواند با آمریکایی ها همکاری کند؟ می تواند با طالبان مخالفت بکند؟ حتی اگر بخواهد میانجی گری هم بکند، اولاً لازمه اش این است که دوطرف دعوا را قبول داشته باشد، ثانیاً باید برای رضایت هریک از طرفین دعوا هزینه کند، ثالثاً باید به عربستان و امارات و قطر هم بها بدهد... پس بهترین سیاست با شرایط فعلی حمایت تلویحی از طالبان است که با نقشه یا بی نقشه قرار است در همسایگی ما حکومتی را اداره کنند.

و اما پاسخ تکمیلی: 
داعش فرزند نامشروع و ساخته و پرداختۀ آمریکا و اسرائیل بود و با القاعده و طالبان اصلاً قابل قیاس نیست. داعش دارای سرزمین مشخص نبود، داعش نیروهای استیجاری بودند که از کشورهای مختلف با وعده های کذایی و با هدایت مستقیم و غیر مستقیم آمریکا و اسرائیل می جنگیدند. داعش به ظاهر مخالف آمریکا بود نه در عمل که خود شما هم به آن اشاره فرمودید!

رهبران جدید طالبان، با رهبران قبلی شان ماهیتاً تفاوت واقعی دارند و نگرش آن ها این است که به جای جنگ و درگیری، با آرامش حکومت کنند تا بتوانند بر خلاف داعش، سابقۀ خوبی از خودشان به دنیا نشان دهند.

در مورد فرودگاه کابل درست  می فرمایید. اما این به این دلیل است که توافق آمریکا با طالبان برای خروج کامل از افغانستان، یک پروسۀ شش ماهه است. اما طالبان برخلاف توافقنامه برنامه اش را خیلی زود شروع کرد و زودتر از مدت مقرر استان های مورد نظر را به تصرف درآورد و قرار هم نبود در این مدت با نیروهای آمریکایی درگیر شود. 
حمایت قطر از طالبان در راستای همان توافقنامه ای است که نشست طالبان و آمریکا را میانجی گری کرده بود و خب معلومه که باید هزینه اش را هم بپردازد و حالا چند فروند هواپیما برای جابجایی در اختیار طالبان گذاشته است.

سکوت صهیونیست ها هم مسلماً در تأیید تصمیم آمریکاست و به نظرم خیلی تعجب آور نیست.

سیاست چین فعلاً در رقابت اقتصادی با آمریکا متمرکز است که البته از جنبۀ نظامی هم قطعاً غافل نیست. ضمن این که روسیه و ترکیه هم بسیار زودهنگام و در تصمیمی رقابتی برای سرمایه گذاری در افغانستان پیش قدم شده و خیز برداشته اند. این ها همه نشان می دهد که توافق آمریکا با طالبان اگرچه با برنامه ریزی است، اما این جور نیست که فقط منافع صد درصدی آمریکا را پوشش دهد.

طرح تجزیۀ کشورهای منطقه هم بحمدالله ابتر مانده و مردم منطقه هم سیاست آن ها را فهمیده اند و بقول کارشناسان بعید است که آمریکا در این زمینه توفیقی داشته باشد.

برخلاف نظر شما به نظر من طالبان کم و بیش راه و رسم حکومت داری را یاد گرفته اند، همین تغییر رفتار و نگرش آن ها نشان می دهد که عقلانیت شان بر تعصب شان می چربد. نمیدانم مصاحبۀ دیشب سخنگوی طالبان را در تلویزیون دیدید یا نه، بسیاری از ابهامات را صریحاً پاسخ گفت و در مسائل مورد نظر ما هم با صراحت تضمین داد. سخنگویی که سال ها کسی او را نمی دید و اسمش را نمی دانست. دیشب رسماً در تلویزیون ظاهر شد و تقریباً با لحن مسلط و با زبان دیپلماتیک با مردم حرف می زد.

البته همه این حرف هایی را که اینجا نوشتم و یا در متن یادداشت به آن اشاره کردم، به معنای تطهیر طالبان و تأیید عقیده و آرمان آنها نیست. بلکه فقط حرف من این است که افغانسان طالبانی (با ماهیت جدید) بر افغانستان اشغال شده توسط آمریکا مقبول تر است و به لحاظ امنیتی هم برای ما تهدید کمتری دارد و حتی می توانیم بعنوان یک کشور همسایه با آنها تعامل هم داشته باشیم.

شما هم ببخشید که پاسخ من طولانی تر شد.

۲۸ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۴۸ سارا سماواتی منفرد

ممنونم از شما که وقت گذاشتید

بقول شما همین سیاست مسئولین در شرایط فعلی بهترین هست .

اینها را هم از که مطرح شد خیلی خوب بود و فکر کنم به روشن شدن بحث برای همه  واقعا کمک کرد.

پاسخ:
بنده هم واقعاً سپاسگزارم از شما که خواندید و چالش کردید.

نطر منم همینه که خیلی چیزها را در متن اصلی نمی شود گفت. اما با چالش کردن و با ایجاد ابهام و یا سئوال، می شود موضوع را واضح تر بیان کرد و اینجوری بهره بیشتری نصیب کاربران و خوانندگان می شود. ضمن اینکه به تکمیل بحث هم کمک می کند.

ممنون که در این مورد همراهی و هم افزایی فرمودید.
 
۲۸ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۲۹ حسین مرجانی

هم متن پست را دو باره خوندم و هم نظر خانم سماواتی و پاسخ شما را خوندم.

جالبش برام این بود که دقت های خوبی در این موضوع وجود داره که به خوبی بهش توجه داشتین.

تشکر از خانم سماواتی و آقامرآت

پاسخ:
تشکر از شما که خواندید.
و درود بر خانم سماواتی...
۰۶ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۲۸ حاج‌خانوم ⠀

سلام علیکم

با احترام، نظرتون رو نمی‌پذیرم.

چند نکته

۱- به نظرم حکایت طالبان امروز، مثل خوارج زمان عبدالله بن زبیر است که حاضر شدند زیر علم مختار، با بنی‌امیه بجنگند و آخرش مختاربود که گفت اشتباه کردم به خوارج اعتماد کردم، اینها همان خوارج‌اند. هیچ‌فرقی ندارند و فقط پوست عوض کرده‌اند.

۲- یادمان نرود قول و قرارهایشان که به شهادت دیپلمات‌هایمان در مزارشریف انجامید.

۳- یادمان نرود که بن‌لادن شریک تجاری بوش بود و کلا قضیه حمله امریکا به افغانستان به بهانه انفجار برج‌های دوقلو، مسخره‌ترین دلیل ممکن بود، چه اینکه تابعیت افراد طبق حرف خودشان، عربستانی بود.

۴- اینها همان طالبان هستند، وهابی‌اند و فعلا رنگ عوض کرده‌اند. فقط همین... به خون فاطمیون تشنه‌اند. به نطرم این ارامششان، برای تثبیت قدرت است.

۵- دنبال از بین بردن زبان فارسی و جایگزینی پشتو هستند.

۶- پیشنهاد می‌کنم نظرات اقای محمدحسین جعفریان، در این فقره را بخوانید.

هیچ‌کس بیشتر از ایشان، افغانستان را نمی‌شناسد. سال‌ها آنجا زندگی کرده و مصدوم‌شده‌است. حتی الان لهجه‌شان هم شبیه برادران افغانی است و تابعیت افتخاری افغانستان را دارند. ایشان دیدگاه مثبت شما را ندارند.

۷- قطعا سیاست ایران، عدم مداخله در امور کشورهاست. کما اینکه ما الان به عربستان یا بحرین، علیرغم ظلم حاکم در انجا علیه شیعیان، حمله نمی‌کنیم. اما  لازم نیست حمایت کنیم.

۸- همین طالبان در قدم اول، زیر تعهدات زدند. داشت مذاکرات صلح انجام می‌گرفت، اولین جلسه‌اش هم به میزبانی ایران بود، ولی چه شد؟ مگر قرار بر اشغال و تصرف بود؟

۹- در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت، خوش‌بینی وزیر امورخارجه سابقمان بود که رهبران طالبان را به ایران دعوت کرد. (البته به ایشان خوش‌بین نیستم، امیدوارم زودتر بابت اعمالشان، محاکمه شوند.)

۱۰- طالبان اگر نسبت به ایران حسن‌نیت داشتند، اول باید به‌خاطر حادثه مزارشریف عذرخواهی و حداقل دیه شهدا را می‌پرداختند، اما انگار، نه انگار...

در حقوق‌بین‌الملل هم همین است، اگر عده‌ای علیه حکومت مرکزی قیام کرده و بتوانند حکومت را در دست بگیرند، نسبت به خسارات دولت قبل، تعهدی تدارند، اما اگر در طول مبارزاتشان، علیه سایر کشورها مرتکب خطایی شدند، باید جبران کنند.

 

شرمنده بابت طولانی‌شدن

ملتمس دعا

پاسخ:
سلام و عرض ادب.
از شما سپاسگزارم و البته از نظرات مخالف استقبال میکنم.

اما این هایی را که شما مرقوم فرموده اید، هیچ کدومش مخالفت با یادداشت من نیست. چون من نه طالبان را تطهیر کردم و نه با ضرس قاطع، آینده آن ها را تضمین کردم. با این وجود اجازه می خواهم چند نکته ای را در مورد مرقومۀ جنابعالی عرضه بدارم.
  1. بند اول به نظرم قیاس مع الفارق است. چون جمهوری اسلامی از طالبان طلب کمک نکرده و از آنها حمایت هم نکرده که بخواهیم آنها را با خوازج و مرتبط با قضیه مختار مقایسه کنیم.
  2. در شهادت دیپلمات های ما، هم آمریکایی ها دخیل بودند و هم طالبان های قبلی... رهبران فعلی طالبان نقشی در این زمینه نداشتند.
  3. با نظر بند سوم شما موافقم، اما این مسئله ارتباطی با پست من ندارد.
  4. با بخشی از نظر شما در بند چهارم موافقم. اما اینکه بگوییم اینها به خون فاطمیون تشنه اند و آرامششان برای تثبیت قدرت است، فعلاً اتهام و ادعایی است که قابل اثبات نیست، هرچند که قابل انکار هم نمی تواند باشد. اما شواهد میدانی نشان می دهد که تعصبات خشک اولیۀ طالبان به حکم تکنیک و فهم و ادراکشان تعدیل شده است. نه از روی تاکتیک.
  5. مسئلۀ تغییر زبان اولاً پیش داوری و یک احتمال است. ثانیاً گیرم که چنین قصدی داشته باشند، تغییر زبان به این سادگی ها انجام پذیر نیست و تازه اگر هم چنین کاری صورت پذیرد، جرم شرعی و جرم قانونی محسوب نمی شود. کما اینکه در طول تاریخ بسیاری از زبان ها دچار تحول یا استحاله شده اند. در هیچ یک از قوانین دنیا هم برای چنین اقدامی مجازات تعریف نشده است. 
  6. نظرات آقای جعفریان را خوانده ام. دوباره هم می خوانم.
  7. ما از طالبان حمایت مستقیم نکردیم. بنده هم در متن پست چنین حمایتی نداشتم. مقام معظم رهبری هم امروز در سخنرانی شان از مردم افغانستان حمایت کردند و براشون دعا فرمودند. ارتباط جمهوری اسلامی با افغانستان را هم منوط به نوع روابط آنها با ما کردند.
  8. طالبان زیر تعهدشان نزدند، اولین جلسه در ایران برگزار شد، اما ادامه اش به خاطر همزمانی تغییر دولت دوازدهم و سیزدهم در ایران عملاً امکان پذیر نشد. لیکن در حال حاضر دوباره با پیشنهاد پاکستان و موافقت ایران در حال پیگیری و نتیجه گیری هستند.
  9. البته آقای ظریف علیه العنه طالبان را به ایران دعوت نکرد، ایران به درخواست طالبان برای گفتگو جواب مثبت داد. الآن هم ایران به درخواست پاکستان برای ادامه کار جواب مثبت داده و دلیلش هم این است که از نظر ما طالبان هنوز یک دولت رسمی محسوب نمی شوند. اما بعنوان یک بازیگر در صحنۀ سیاسی افغانستان قابل قبول هستند
  10. در این مورد اطلاعی ندارم و نمی توانم اظهار نظر کنم. اما می دانم که هنوز نه به دار است نه به بار. بنابراین اگر طالبان بعنوان یک دولت رسمی، بتواند مستقر و تثبیت شود، وقت برای عذرخواهی و جبران هم باقیست و جمهوری اسلامی هم آن قدر زرنگ و باهوش است که حواسش به این چیزها باشد..

ممنون از محبت و نقد شما.
شما هم ببخشید که پاسخم طولانی شد و شاید هم نا مقبول.

تأخیر در پاسخ هم دلیلش این بود که داشتم سریال گاندو رو می دیدم :))

سلام

هرچه بیشتر افغانستان رو مطالعه می کنم حقیقتا کمتر می فهمم!

برای همین نمی تونم دربارۀ پست تون نظر بدم. فقط خوندم. خصوصا نظرات رو. و راستش تمایلم سمت نظر حاج خانم هست. البته که پاسخ های شما هم به صحبت های آقای رائفی پور نزدیکه و اون هم منطقی به نظر می رسه. 

کلا در بحث افغانستان هم علاقه مندم بخونم و بفهمم و بنویسم

و هم هرچه پیشتر میرم برام سخت تر و پیچیده تر می شه! 

اما نظرم اینه که باید و حتما در این برهه بهش پرداخته بشه. ظاهرا نونِ خیلی ها در افغانستانه فعلا و حسابی دارن ازش سواری می گیرن... علیه انقلاب! 

پاسخ:
سلام بر حضرتعالی،
حق با شماست.
وقتی یک کشور فلک زده ای مثل افغانستان با قومیت های مختلف بیش از چهل سال بین دو ابر جنایتکار شوروی سابق و آمریکا دست به دست شده، طبیعیه که پیچیده و غیرقابل پیش بینی باشد. اما، ما نباید بر اساس حدث و گمان و شایعات و تحلیل های ذهنی در باره اش حرف بزنیم و قضاوت کنیم. به ویژه آنکه سیاست لایه های پنهان و پیچیدگی های خاص خود را دارد و می طلبد که تحلیلگر سیاسی در این زمینه از هوشمندی و کیاست خاصی برخوردار باشد. 

من قبل از این پست هم، مطلب دیگری به صورت خلاصه و کوتاه در باره افغانستان نوشتم. نمی دانم ملاحظه فرمودید یا نه؟ به نظر خودم دو دیدگاه مطرح در بین صاحب نظران را در آن یادداشت اشاره کرده ام.

در روزهای نخست پیشروی طالبان، گروهی در داخل کشور بودند که با توجه به سابقۀ قبلی طالبان، دوست داشتند ایران را مجاب کنند تا مثلاً بعنوان پیشگیری از قدرت طالبان، لشگر فاطمیون را وارد درگیری با طالبان و در نتیجه قتل عام کنند،  در حالیکه با توجه به شرایط موجود، ایجاد صلح و ثبات و یا یک آرامش نسبی در افغانستان دقیقاً به نفع ایران، به نفع شیعیان افغان، مردم افغانستان و حتی به نفع منطقه است، ولو اینکه طالبان همه کارۀ افغانستان باشند. 

من حرف های رائفی پور را نشنیدم و دوست هم ندارم بشنوم. اما تقریباً با اطمینان 80 درصدی میگویم که رهبران طالبان امروز با رهبران قبلی طالبان تفاوت ماهوی و فکری دارند و برای جمهوری اسلامی و شیعیان افغان هیچگونه تهدیدی محسوب نمی شوند. هرچند که عقل سیاسی و امنیتی ایجاب می کند که همواره بهوش باشیم و از حیله ها و خباثت های احتمالی پشت پردۀ آمریکا و انگلیس در بین طالبان هم غافل نباشیم.

امروز سخنگوی طالبان در یک گفتگوی اختصاصی با خبرنگار صدا و سیما حرف زد و مسائلی را مطرح کرد. این مصاحبه اختصاصی در عرف سیاسی معنی اش این است که طالبان به جمهوری اسلامی گرایش و اعتماد بیشتری دارد و می خواهد از طریق جمهوری اسلامی پیامش را که آرامش و سازندگی افغانستان است، به مردم جهان برساند و اعتماد و علاقه اش را به جمهوری اسلامی نشان دهد...

احتمالاً تا پایان هفته مسائل جدیدتری را در باره افغانستان اینجا می نویسم..

با آرزوی موفقیت شما
۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۰۳ لیلا خدایار

سلام علیکم 

موضوع طالبان برا منم خیلی شک و شبهه داشت و امروز برای بار دوم مطلب جنابعالی رو خوندم و همچنین نظراتی که بود و تا حدودی زوایای اون برام روشن شد. ممنون از شما و منتقدین.

پاسخ:
علیک السلام و درود بر شما.

ان شاءالله آن چه خیر شیعیان و جمهوری اسلامی است اتفاق بیفتد.
و ان شاءالله برای مردم مظلوم افغانستان هم خیر و آرامش به همراه داشته باشه.
۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۷:۲۸ لیلا خدایار

ان شاءالله.

پاسخ:
چنین بادا...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">