گفتم: بعید می دونم کسی نجف، کربلا، سامرا و کاظمین باشه و شبانه روز حداقل سه نوبت و هر نوبت سه چار ساعت داخل حرم نباشه. گاهی هم آدما عشق شون، علاقه شون و نیازشون به هادیان نور آن قدر زیاده که ترجیح میدن قید وعده های منظم شام و صبحانه و نهار هتل رو بزنن و با تکه ای نان و یک لیوان چای مانده در فلاکس قناعت کنن، اما فضای عطر آگین حرم و فرصت های طلایی اونو از دست ندن...
گفت: آره مختصری نان و غذا را هر جا و هر وقت می شود یافت. یعنی در آشپزخونۀ خونۀ خودمون هم پیدا میشود. اما عطر حرم را از هرجایی نمیشود استشمام کرد و اصلاً برکت حضور در آن فضا، هیچ جا مابه ازاء ندارد که بخواهیم با چیز دیگری مقایسه اش کنیم.
+ فهمیدم خیلی با هم، هم عقیده ایم و دوز همدلی و همزبونی ما بالاست...