به عنوان یک شهروند
مگر بیماری آلزایمر بگیرم وگرنه دروغگویی ها و فرومایگی های حسن روحانی را از یاد نخواهم برد... به قول دیپلمات های اطوکشیده، «مایلم» از همین تریبون نارسا، به عنوان یک شهروند دردمند، آبرومند و آرزومند، رسماً اعلام کنم که از خیانت ها و رفتارهای فریبکارانه شیخ حسن نخواهم گذشت و حکایت نیرنگ ها و تدلیس های ابلیسانه اش را در سطر سطر خاطراتم خواهم نوشت...
فرای موضوع اصلی این متن، این مسأله به ذهنم رسید که «فراموشی» گاهی چقدر نعمت بزرگیه!
اینکه بعضی غصهها تا مقعطی تو ذهن میمونه و بعد فراموش میشه. بار آدم سبک میشه. وگرنه اگه بخوای رنجها رو تا آخر عمر با هودت حمل کنی که خیلی سخته!
اما همین فراموشی در موارد سیاسی اجتماعی غالبا خیلی مضر و خطرناکه. فراموشی سیاسی یعنی تکرار وقایع ، یعنی تکرار اشتباهات.
مثل فراموشی واقعه غدیر ( البته در ذهن مردم) که منجر به فاطمیه، عاشورا و همه جنایتهای جریانساز دیگه بود...