https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱۲۲ مطلب با موضوع «سیاست» ثبت شده است

طوفان الاقصی جغرافیای دنیا را تکان داد، وجدان‌های خفتۀ را بیدار کرد. حتی خواب را از چشم بیدادگران دنیا گرفت، اما عده‌ای از وطنی‌های خودمون هنوز خوابِ خوابِ خواب‌اند.

و غم‌انگیزتر، حال اون جماعتی است که برای فرار از مسئولیتِ بیداری، خود را به خواب می‌زنن! جوری که هرچی تکانشون بدیم، هرچی قلقلکشون بدیم و هرچی التماس‌شون کنیم، بی فایده است...

*** * ***

می‌خوام بگم گاهی پیغام و پسغام و فلسفه و کلام برای این جماعت افاقه نمی‌کند. شاید منتظرن صدای پای قشونِ اشقیاء را پشت دیوار خانه‌هایشان بشنوند؟!  به قول جناب صائب:

 

دل بیدار ازین صومعه‌داران مَطَلب

کاین چراغی است که در دیر مغان می‌سوزد

 

 

پ.ن- پیام امیر کلام:  مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ «عَدُوِّهِ» کسی که به هنگام یاری پیشوایش بخوابد، با لگدهای دشمن بیدار خواهد شد!

۱ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۰۲
مرآت

ای اهل غزه! از همۀ خلق‌ها سرید
از زُبدگان امت اسلام بهترید

آحاد مسلمین به شما غبطه می‌خورند
چون حافظ حریم عروج پیمبرید

هرچند مانده‌اید به باریکه‌ای اسیر
چون رشته‌ای به گردن آفاق، زیورید

ما در ثبات و امن به ساحل نشسته‌ایم
اما شما چو ماهیِ در خون شناورید

محراب شاهد است که بی‌وقفه در نماز
بر جسم پاره پاره‌ی گل‌های پرپرید

هرجا که باغ بود به عالم ز غصه سوخت
از بس که داغدیدۀ سرو و صنوبرید

آه ای زنانِ خونِ جگر خوردۀ صبور
مغرب‌زمین نگفت شما نیز مادرید

ای دختران خفتۀ زیبای مشرقی
مغرب‌زمین نگفت شما نیز دخترید

ای رشک یوسف، ای پسران سیاه‌چشم
مغرب‌زمین نگفت شما هم برادرید

ای مردم اسیر که بی مرهم و طبیب
آماج بمب و موشک و زخم مکررید

مغرب‌ زمین نگفت شما نیز ملت‌اید
یا وارث تمدن و فرهنگ و باورید

آواره‌ کرد یا که در آوار کشت‌تان
هرگز نگفت صاحب تاریخ و کشورید

اما شما به باختر اثبات کرده‌اید
از ریشه محکمید و درختی تناورید

طوفان‌ خشم‌تان نفس خصم را بُرید
حق یارتان که فاتح درهای خیبرید

با پرچم بلند فلسطین در اهتزاز
بر بام عرش، سایه‌فکن همچو اخترید

تنها نه مسلمین به شما فخر می‌کنند
در بندگی زبانزد ادیان دیگرید

شیخ عرب اگر به شما پشت‌ کرده‌ است
محکم به پشتوانۀ الله‌ اکبرید

فردا از آنِ غزه و قدس است بی‌گمان
چون روز، روشن است که خورشید خاورید

 

پ.ن: شعر از جناب آقای افشین علاء که امروز سروده است. 

 

۱ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۳۱
مرآت

یک نظر سنجی دارم در مورد پنج سئوال مربوط به غزه.

دعوت می‌کنم حداقل 10 نفر خانم یا آقا در این نظر سنجی شرکت بفرمایید و فقط بنویسید که پاسخ کدام سئوال را می‌دانید و کدام را نمی‌دانید یا نسبت به کدام سئوال ابهام دارید.

سئوال اول: چرا مردم غزه برای بهبود زندگی و نجات جان‌شان به کشورهای دیگر مهاجرت نمی‌کنند؟ مگر هجرت یک توصیۀ قرآنی نیست؟ مگر اسلام به مسلمانان تحت ستم اجازۀ هجرت نداده است؟

سئوال دوم: اگر حماس به اسرائیل حمله نمی‌کرد، اسرائیل هم این‌قدر وحشی نمی‌شد. آیا حمله‌ حماس، ارزش این همه تلفات را داشت؟ کی باید پاسخگوی این خسارت‌ها باشد؟

سئوال سوم: در حالی که مردم غزه هر روز با بمباران وحشیانه صهیونیست‌ها کشته، مجروح و آواره می‌شوند، چه باید کرد؟ تا کی باید به حمایت‌های شعاری و دعا کردن‌ اکتفا کنیم؟

سئوال چهارم: ماجرای خرید زمین‌های فلسطینی‌ها توسط صهیونیست‌ها چیست و چقدر صحت دارد؟

سئوال پنجم: چرا کرانۀ باختری رود اردن در حمایت از مردم مظلوم غزه اقدامی نمی‌کند آیا اختلافی بین آن‌ها وجود دارد؟

 

ممنون میشم اگر نظرات را با نام و آدرس وبلاگتون بنویسید.

با عرض پوزش نظرات این پست نمایش داده نمی‌شود.

۰ نظر موافقین ۵ ۰ ۲۷ دی ۰۲ ، ۲۲:۵۹
مرآت

پردۀ اول: یکی از احادیث عجیب و غریبی که بر نشانه‌های آخرالزمانی و ظهور امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه الشریف اشارت دارد، «طلوع خورشید از مغرب است»!!

این حدیث چه در منابع شیعه یا فریقین، کاملاً موثق و مقبول است و به حدی قطعیت دارد که هیچ یک از علمای قدیم و جدید، در قطعیت آن تردید نکرده‌اند. اما در خصوص این که این پدیده عجیب چگونه اتفاق می‌افتد و آیا از نظر علمی چنین واقعه‌ای قابل اثبات است یا خیر و آیا طلوع خورشید از مغرب، جنبه نمادین دارد یا واقعی؟ تا کنون هیچ یک از محدثین و مفسرین دینی در باره‌اش اعلام نظر قطعی نکرده‌اند.

فقط در برخی احادیث معتبر منظور از خورشید را شخص امام زمان و طلوع خورشید را ظهور امام زمان معرفی کرده‌اند. اما، باز هم این سئوال باقی می‌ماند که اگر منظور از خورشید، وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است، طلوع کردنش از مغرب چگونه می‌تواند قابل توجیه باشد؟

پردۀ دوم: شاعر علی معلم دامغانی یک مثنوی طولانی دارد به نام مثنوی «هجرت» با 424 بیت که اهل ادب و حماسه و عرفان، این مثنوی را یکی از مهم‌ترین سروده‌های پر مغز ادبی، تاریخی و معرفتی در معرفی انقلاب اسلامی می‌دانند. علی معلم در این مثنوی بلند، تاریخ عدالتخواهی موحّدانه را از منظر امت‌ها و پیامبران الهی از زمان حضرت آدم تا پیامبر خاتم و از بدر و احد و خیبر تا کربلا و از عاشورا تا 15 خرداد 42 ردیابی کرده و با اشاره به نهضت‌های اصیل شیعه، خط عدالتخواهی را تا انقلاب اسلامی ادامه داده است.

خمیرمایه معرفتی علی معلم در این مثنوی، عمدتاً ظلم‌ستیزی و عدالتجویی موحدانه در ادیان الهی است که برمحور آموزه‌های دینی و متکی بر فلسفۀ وحی و رسالت و ولایت و با نگاه بر احادیث متقن تاریخی سروده شده که البته بسیاری از ابیات این شعر، از نظر ادبی و عرفانی بسیار ثقیل و دشوار است و خواننده باید با تاریخ انبیاء و با واژه‌های ادبی و اصطلاحات عرفانی و ادیان آشنایی داشته باشد تا از مضامین آن بهره‌مند شود. (دشوار بودن، از ویژگی‌های ذاتی شعرهای علی معلم است)

من با توجه به علاقه‌ام به ادبیات، این شعر را ، به دلایل خاص حداقل 10 بار خوانده‌ام که هربار یک یا چند بیت از آن در حافظه‌ام نشسته و هر از گاهی به صورت تکیه کلام زمزمه‌اش می‌کنم.

پردۀ سوم: یکی از مفاهیم پرتکرار این مثنوی که انگار نمی‌خواهد از حافظه‌ام پاک شود، مضمون همین حدیث معروف آخرالزمانی است. که شاعر با برداشتی ظریف و متفاوت، هجرت امام خمینی به پاریس (غرب) و طلوع خورشید انقلاب اسلامی از آنجا را از مصادیق این حدیث یاد کرده و در بیت‌های پایانی شعر، با استناد به این حدیث، غرب را محلی برای دریافت نور امامت و محل برآمدن خورشید انقلاب آخرالزمانی یاد کرده است. چند بیت پایانی این شعر را که از قضا ساده و روان سروده شده بخوانید:

رایت به قمع فتنه بیرون از نجف زد

بر امّت اسلام، بانگ لاتخف زد

چون مصطفى راهى شد از جور عنودان

آتش فکند از قهر، در جان حسودان

با شور ابراهیمیان عرض و لا... کرد

گوئى حسین از کعبه قصد کربلا کرد

 

از عمق جان، اسلامیان خواندند او را

از کفر، سیلى‏‌خوردگان راندند او را

با آنکه میلش سوى اهل خویشتن بود،

پیر پدر مشتاق ابناى وطن بود

در غربت از پوینده خالى شد رکابش

یعنى فرود آمد به مغرب آفتابش

 

چشم جهان، حیران کافرسوزى‏‌اش شد

تا قابلیت از رشادت روزى‏‌اش شد

وز آن قبولى آن امام رفته ما

مشتاق شد، مشتاق جمع تفتۀ ما

در آسمان بر ابرها پُر شد رکابش

از مغرب عالم برآمد آفتابش

مژده‏‌ است گویى در خبر آخر زمان را

خورشید از مغرب فروزد آسمان را

گیتى به کام خلقِ بازیگر نمانَد

و ز توبه کس را بهره ‏اى دیگر نمانَد

آنک ز مغرب مطلع شمس امامت

اینک به مشرق تیغ و میزان و غرامت...

پردۀ چهارم: برای آقای علی معلم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و دوست دارم از ایشان بخواهم با توجه به مطالبات جدید مردمان اروپا و آمریکا و بیداری و خیزشی که این روزها به حمایت از مردم غزه و فلسطین و علیه دولت های حامی اسرائیل غاصب در کشورهای غربی آغاز شده، بیتی دیگر به انتهای شعر 424 بیتی‌اش بیفزاید :))

۲ نظر موافقین ۷ ۰ ۲۳ دی ۰۲ ، ۲۲:۵۱
مرآت

خوب است به تاریخ، نگاه موزه‌وار نداشته باشیم. نگاه آموزه‌وار داشته باشیم.

***

می‌گفت: منافقین اهل آدم‌کشی و جنگ نبودند. اهل ترور نبودند. ولی بدرفتاری سپاه و وزارت اطلاعات موجب شد که به این سمت و سو کشیده شدند!

و می‌گفت: از اول انقلاب، امام خمینی و بعضی علما با رجوی مخالف بودند و آنها را طرد کردند. همین طردکردن‌ها باعث شد که آن‌ها به فاز نظامی و درگیری مسلحانه وارد شدند، اگر با آنها مدارا می‌شد و اگر آن‌ها را در حکومت سهیم می‌کردند؛ سازمان وارد فاز نظامی نمی‌شد!

بهش گفتم: اولاً پروندۀ وجودی سازمان منافقین هنوز باز است، هنوز نشریات، روزنامه‌ها، کتاب‌ها و مصاحبه‌های آن‌ها در آرشیوها موجود است. هنوز افکار و ایدئولوژی آن‌ها و هنوز بعضی چهره‌های شاخص آن‌ها در دسترس‌اند و می‌توانند گواهی دهند که آنها چه جانورانی بودند. لذا، خیلی راحت می شود به چیستی و ماهیت وجودی آنها پی برد. فقط کافیه یه ذره به خودتون زحمت بدهید و اسناد و مدارک آنها را بخوانید و حرف‌ها و مصاحبه‌هایشان را گوش دهید تا مخوف بودن و جهنمی بودن و فاشیست بودن آنها را باور کنید. اما من برای روشن شدن ذهن شما فقط به چندتا کد اشاره می‌کنم:

اول این‌که شالودۀ سازمان جهنمی منافقین در سال‌های قبل از انقلاب بر مبنای جنگ مسلحانه پایه ریزی شده بود و مشی مبارزاتی‌اش را آموزش چریکی و ترور مأموران شاه اعلام کرده بود. پس، قیام مسلحانه از دهۀ پنجاه به نام سازمان ثبت شده است.

دوم این‌که منافقین ترورهاشون را از سال 51 شروع کرده بودند. نمونه‌هایش را این‌جا بخوانید.

سوم این‌که در روزهای اوج انقلاب وقتی مردم در خیابان‌ها علیه رژیم پهلوی شعار می‌دادند و زیر گلوله مأموران حکومت نظامی شاه شهید می‌شدند؛ منافقین که تازه از زندان آزاد شده بودند، فقط کارشان این بود که اسلحه‌ و مهمات پادگان ها را به سرقت می‌بردند و در خانه‌های تیمی مخفی می‌کردند..

چهارم این‌که غائلۀ گنبد، آتش زدن خرمن‌های گندم، عضوگیری از دانش‌آموزان، تشکیل خانه‌های تیمی، تشکیل هسته‌های میلیشیا، درگیری‌های خیابانی، آموزش دوره‌های چریکی، آموزش‌ شکنجه و آموزش‌های مخفی‌کاری، همه از اولویت‌های اصلی سازمان منافقین بود که از روزهای اول پیروزی انقلاب آشکار بود. با این وجود، آیا امام و علما با منافقین بدرفتاری کردند یا منافقین بودند که مقابل نظام و مسئولین ایستادند؟

پنجم این که، اوایل انقلاب، سرکردۀ منافقین از طریق رسانه‌ها درخواست کردند که با امام خمینی ملاقات کنند، اما امام فرموده بودند باید اسلحه‌ها را زمین بگذارند، اگر یک در هزار هم در این‌ها صداقت باشد من خودم به نزد آنها می روم  و این یعنی که منافقین نه فقط یک حزب سیاسی، بلکه یک سازمان تروریستی و جنگ‌افروز بودند که داشتن اسلحه و مهمات را جزو ساختار تشکیلانی و از بدیهیات خود می‌دانستند! دو سند:

  •  صحیفه امام، جلد 14، سخنرانی امام، اردیبهشت ۱۳۶۰ در دیدار با روحانیون آذربایجان شرقی و غربی
  • دوم: این‌جا 

ششم این که منافقین، کلاً قانون اساسی را قبول نداشتند و حتی اعلام کردند که به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی نمی‌دهند، خب چطور می‌توانستند رئیس جمهور کشوری شوند که قانون اساسی‌اش را قبول نداشتند؟ پس، این هم مشکل خودشان بود نه ممانعت مسئولان سپاه و اطلاعات.

هفتم این که غیر از شهید مطهری که به دست گروه کثیف فرقان به شهادت رسید، شهیدان عزیز حاج مهدی عراقی، شهیدان مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی (شهدای محراب) شهید بهشتی و 72 تن، خود رهبری، شهیدان رجایی، با هنر و شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی و بالاخره 17 هزار مردم بیگناه (شهدای ترور) همه به دست منافقین بی رحم اتفاق افتاده است.

و آخر این‌که، مگر منافقین سهمی هم داشتند؟ کدوم سهم؟ کدوم حق؟ از کجا این سهم را آوردند؟! مگر نظام خان‌سالاری داشتیم که سهم‌خواهی کنند. سهم منافقین اگر آدمکشی بود که به اندازه کافی مردم بی‌گناه را کشتند. اگرهم منظورشون خدمت است که مردم آن‌ها را باید بپذیرند. وقتی مردم آنها را نخواستند و اونها هم به دلیل جنایت‌هاشون به خارج از کشور گریختند، دیگر چه حقی برای آن‌ها باقی می‌ماند؟

یادداشت قبلی‌ام در همین موضوع: چیستی یک گروهک تروریستی

 

۲ نظر موافقین ۵ ۰ ۰۸ آذر ۰۲ ، ۲۲:۲۰
مرآت

پردۀ اول- این شعار، یک روزی در خیابان‌های تهران توسط عده‌ای غرب‌گرا سر داده شد و کم‌کم رواج بیشتری پیدا کرد. بعد هم به یک شعار رسمی براندازانه تبدیل شد. این شعار، در اصل زائیدۀ تفکر آمریکا و انگلیس است که توسط عوامل برانداز داخلی فریاد زده شد. اما از عجایب این شعار این است که غیر از ایران در هیچ کجای دنیا و توسط هیچ گروهی تکرار نشد

پردۀ دوم- این شعار، ظاهری وطن‌دوستانه دارد اما شیوع آن بهانه‌ای بود برای وطن فروشی که البته خودفروشی، شیطان صفتی و مظلوم‌کُشی نیز در آن موج می‌زند.

پرده سوم- شعار نه غزه، نه لبنان عقیدۀ کسانی است که نه تنها هیچ وقت جان خود را فدای ایران نمی‌کنند، بلکه در سال 88 کشور را تا لبه پرتگاه سقوط پیش بردند و سال 1401 هم، پرچم کشور را رسماً به آتش کشیدند، حتی جان عزیز تعدادی طلبه و بسیجی و مأمور انتظامی و مردم بیگناه را نیز جلوی پای آمریکا و اسرائیل سلاخی کردند.

پردۀ چهارم- سال 88 یک عده وطن فروش، این شعار اسرائیل‌پسند را سر دادند و خواستند که جبهۀ مقاومت را از حمایت جمهوری اسلامی محروم کنند، اما وجدان‌های بیدار جهان، این تفکر خودخواهانه و غیر انسانی را پس زدند و امروز موج موج از مردم دنیا به حمایت از فلسطین برخاسته‌اند و در دفاع از مظلومان غزه یکصدا شده‌اند.

پردۀ پنجم- دیروز در تجمع حمایت از غزه ذهنم درگیر این سئوال بود که: چرا ننگ این شعار به نام مردم ایران ثبت شد؟ چرا این شعار از مرزهای ایران فراتر نرفت؟ و چی شد که بر خلاف جماعت اندکی که آن روز شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند، امروز حمایت از مردم غزه و فلسطین به یک مطالبۀ بزرگ جهانی تبدیل شده است؟! واقعاً چرا؟؟ و ما کجای قصه‌ایم؟ ...فتأمّل 

 

پ.ن: 

  1. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَیَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْمًا غَیْرَکُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَیْئًا إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ (سوره هود آیه 57)  «اگر روی بگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می‌کند؛ و شما کمترین ضرری به او نمی‌رسایند؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!»
  2.  وَإِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ (بخشی از آیه 28 سوره محمد) «و اگر روى بگردانید، خداوند قومى غیر شما را جایگزین شما مى‌کند که آنان مثل شما (سست ایمان و بخیل) نیستند»

 

۴ نظر موافقین ۷ ۰ ۲۸ آبان ۰۲ ، ۲۰:۲۰
مرآت

«چشم‌های‌تان به میدان باشد نه به سخنرانی‌ها»

*** *** ***

میدان است که عمل می‌کند.

میدان است که سخن را می‌سازد

.

میدان را دریابید.

.

 

فردا (27 آبان) میدان انقلاب

 

۱ نظر موافقین ۹ ۰ ۲۶ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۳
مرآت

گفت پیغامبر عداوت از خرَد

بهتر از مهری که از جاهل رسد

*** * ***

این روزها اظهار نظر کردن در مورد مسائل غزه و فلسطین خیلی داغ است. هرکس به خودش اجازه می‌دهد در بارۀ پیدا و پنهان عملیات طوفان الاقصی، در بارۀ آیندۀ غزه، در بارۀ تاکتیک نظامی و دفاعی حزب‌الله و در بارۀ توان دفاعی مقاومت حرف بزند و مطلب بنویسد. حتی بعضی‌ها به خودشان اجازه می دهند در بارۀ استراتژی و افت و خیزهای احتمالی مقاومت هم اظهار نظر کنند و حتی عمق فکر و ذهن رهبری و سیدحسن نصرالله را هم می‌خوانند و از زبان این دو رهبر بی نظیر و کم نظیر حرف می‌زنند!!

واقعاً این آقایون، کی و از کجا این همه دانایی و شناخت و دانش نظامی‌ و اطلاعات سری و محرمانه را به دست آورده‌اند که حتی فرماندهان ارشد نظامی و دفاعی ما هم از آن بی اطلاع هستند؟!

مخاطب این یادداشت آقایان همه چیزدانی هستند که با ضرس قاطع در بارۀ همه‌چی نظر می‌دهند!! به‌خدا قسم اگر در باره مسائل کلان غزه حرف نزنید کسی به شما خرده نمی‌گیرد، ولی وقتی ناآگاهانه حرف می‌زنید، ناخودآگاه گزک دست این و آن می‌دهید. پس لطفاً دخالت بیجا نکنید، لطفاً حرف ناصواب نزنید، لطفاً از خودتون نظرسازی نکنید، در باره چیزی که به شما مربوط نیست حرف نزنید و با این حرف‌های بی‌اساس، آب به آسیاب دشمن نریزید.

من منکر تحلیل مسائل نظامی نیستم، مخالف اظهار نظر در مورد مسائل دفاعی نیستم، با ورود به مباحث امنیت ملی هم  مخالف نیستم. اما معتقدم که اگر به صورت غیر کارشناسی و نسنجیده در مورد استراتژی دفاعی و نظامی حزب‌الله لبنان، غزه و فلسطین و ارتباط آن با ایران اظهار نظر بکنید، به صلاح مُلک و ملت نیست. پس لطفاً یا سکوت کنید و یا حداقل جوری حرف بزنید که خودتون، خودتون را محکوم نکنید.

۲ نظر موافقین ۱۰ ۰ ۲۳ آبان ۰۲ ، ۲۲:۰۹
مرآت

آن چه می‌خوانید برگی از خاطرات اربعین امسال است که بدون ویرایش نوشته‌ام. بقیه‌اش می‌ماند ان‌شاءالله بعد از محرم آینده که به ترتیب خواهم نوشت.

۴ نظر موافقین ۸ ۰ ۱۹ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۶
مرآت

یکی از سیاست‌هایی که آمریکا، انگلیس، فرانسه و اسرائیل مشترکاً علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کردند؛ گسترش مسئلۀ ایران هراسی بود که متأسفانه دولت حسن روحانی هم از آن بعنوان یک اهرم قوی در پیشبرد سیاست غربگرایانه‌اش استفاده می‌کرد و با همین حیله تلاش می‌کرد تا جمهوری اسلامی را از حمایت جبهۀ مقاومت عقب براند.

اما حالا همان پروژۀ ایران هراسی که سال‌ها برای تضعیف جبهۀ مقاومت و برای عقیم کردن راهبردهای منطقه‌ای ایران طراحی شده بود، امروز  به خیزش اسرائیل ستیزی در جهان تبدیل شده است.

 تدبیر عقل ناقص با عشق برنیاید

اسباب مکر فرعون پیش عصا چه باشد.

+ ... وَ مَکَروا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ

 

پ.ن:

  1. سیاستمدار واقعی یعنی درس‌آموز سیدعلی، یعنی سید حسن نصرالله که تمام دنیای سیاست و سیاستمداران دنیا حداقل 20 روز منتظر سخنرانی‌اش بودند!
  2. در انتهای پست نمی از طوفان جمله‌ای محکم علیه رژیم کودک کش نوشته بودم و حالا امروز با سخنرانی سید مقاومت، ایمان و یقینم به اقتدار حزب‌الله و جبهۀ مقاومت افزون‌تر شد.

 

۱ نظر موافقین ۹ ۰ ۱۲ آبان ۰۲ ، ۲۲:۲۵
مرآت