https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

جمعه, ۱۰ دی ۱۴۰۰، ۰۹:۵۸ ب.ظ

نقدی بر اشعار مداحان!

 

این نقد، فقط محتوای اشعار مداحان را در بر می گیرد و شامل شخصیت، اخلاص، مقبولیت و محبوبیت مداحان عزیز و بزرگوار نخواهد بود.

  1. شعر، از نیازهای اولیه مداحی است. شعرهایی که هم از نظر محتوا و هم از نظر وزن و قافیه و صنایع ادبی، برازندۀ شأن و مقام آسمانی ائمۀ اطهار علیهم السلام باشد. اما متأسفانه از معایب و آفت های مداحان امروزی، بعضی سروده ها و اشعار من درآوردی است، سروده هایی که محتوای خوبی ندارند، از وزن و قافیه بی بهره اند، از مضامین ارزنده و آموزنده تهی و واژه هایش بسیار کم مایه و بی ارزش است،
  2. عیب دیگر این است که سرایندۀ بعضی از شعرها، خود مداحان هستند که معمولاً با قواعد و اصول ساختاری شعر آشنایی ندارند. در نتیجه، مضمون اشعار آنها (اگر بشود به آن شعر گفت) گاهی آن قدر بی وزن و کم مقدار و بی محتوا و نچسب است که باید زور زورکی و با کمک کوبه و دهل و دستگاه های موسیقی و سیستم های صوتی پرصدا و با تحمیل آواهای گوش خراش برایش آهنگ بتراشند.
  3. در کنار شعرهای من درآوردی، بعضی اشعار آئینی هستند که از نظر وزن و قافیه تا حدودی قابل قبولند، اما به لحاظ مضمون و محتوا گاهی بسیار نارسا، گاهی وارونه، گاهی نقض غرض و گاهی هم به جای آن که نگاه سراینده به مدح امام باشد، نگاه خودبینانه شاعر در آن نهفته است و بوی انانیت و نفسانیت از آن استشمام می شود. جالب این جاست که مداحان عزیز، معمولاً موقع خواندن این قبیل اشعار، روی عبارت ها و مصرع های نا مطلوب آن بیشتر تأکید می کنند و آن چه بیشتر از همه در ذهن شنوندگان نقش می بندد؛ همان قسمت های پر ایراد شعر است.

برای دستۀ اول و دوم، نمونه و مصداق فراوان است. این دسته از سروده های من درآوردی معمولاً برای دم گرفتن و سینه زنی در سوگواری ها و هنگام دست زدن در مولودی ها استفاده می شود که بعید میدانم کسی نسبت به آن تردید داشته باشد. اما برای دستۀ سوم به چند نمونه اشاره می کنم:

مثال: مرحوم زنده یاد آغاسی در مثنوی های آئینی خود خطاب به امام زمان علیه السلام این چنین می گوید:

  • باهمه ی لحن خوش آوائی ام  * در به در کوچه ی تنهائی ام  ==> یعنی از خود و از خوش آوایی خود می گوید و توقع ندارد که به خاطر خوش آوا بودنش، تنها باشد.
  • ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر *  نغمه ی تو از همه پر شور تر ==> نمی گوید ما از امام دوریم و نمی گوید که باید ما خود را به امام نزدیک کنیم. میگوید امام از ما دور است اون هم در حد دوسه تا کوچه!
  • کاش که این فاصله را کم کنی * محنت این قافله را کم کنی ==> می خواهد که امام فاصله اش را با او نزدیک کند، ضمن این که شاعر توقع دارد هیچ رنج و محنتی نداشته باشد. یعنی می گوید امام خودش را به ما نزدیک کند تا ما دچار رنج و زحمت نباشیم.
  • کاش که همسایه ی ما می شدی * مایه ی آسایه ی ما می شدی ==> این جا هم میگوید کاش «تو» همسایه ما می شدی تا ما در آسایش باشیم. گویا نمی خواهد برای همسایه شدن با امام، خودش را به زحمت بیندازد و گویا از امام هم، فقط و فقط آسایش را می خواهد. یعنی امام را برای آسایش خود صدا می زند.
  • دوش مرا حال خوشی دست داد * سینه ی من را عطشی دست داد. ==> وصف حال خوشش را می گوید که با ابیات قبل رابطۀ معنایی ندارد.
  • نام تو بردم ، لبم آتش گرفت * شعله به دامان سیاوش گرفت ==> تقریباً بی ربط است.
  • نام تو آرامش جان من است * نامه ی تو خط امان من است ==> این بیت را تسامحاً می شود پذیرفت
  • ای نفست یار و مددکار ما  * کی و کجا وعده ی دیدار ما ==> به امام زمان نقش مددکار داده و از امام سئوال می کند که ساعت و محل ملاقات کجا باشد.

از زنده یاد آغاسی بگذریم و به بعضی نمونه های دیگر اشاره کنم.

  • قربون کبوترای حرمت امام رضا - قربون گنبد طلات امام رضا! ===> این هم از عبارت هایی است که خیلی ها زمزمه و تکرارش می کنند. در حالی که اولاً این نوع حرف ها نشان می دهد که انسان بیش از آن که متوجه امام باشد، سرگرم کبوترهاست. ثانیاً  کبوترهای حرم، ارزش و قابلیت آن را ندارند که انسان خود را قربانی آنها کند. ضمن آن که گنبد طلا هم به خودی خود اصالت ندارد و هیچ شأنیتی برای امام نمی سازد.
  • گرد حرم دویده ام، صفا و مروه دیده ام ، هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود. ===> معنی و مفهوم این عبارت، نوعی منیّت است. غلظت «من» در این عبارت خیلی زیاد است. در حالی که عاشق امام باید در برابر امام، خود را نبیند و باید بگوید هرچه و هرجا که امام بخواهد و هرچه امام بپسندد.
  • من ایرانم و تو عراقی، چه فراقی چه فراقی، بگیر از دلم یه سراغی ،  چه فراقی چه فراقی!! ===> لابد شاعر توقع دارد که امام در ایران باشد و حالا که امام در عراق است باید بیاید و سراغ او را بگیرد و یا او را نزد خود به عراق ببرد!
  • دوری و دوستی سرم نمیشه و هیچ کجا واسم حرم نمیشه. ===> امام را با یک ضرب المثل نامقبول مخاطب قرار داده، به شیوۀ رفاقت های لوطی منشانه و گویش دگماتیسمی با امام حرف می زند و طوری وانمود می کند که انگار از همه جا گریزان است و وقتش را فقط  می خواهد در حرم بگذراند.
  • از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم! ===> اولاً چرا باورت نمیشه که از امام دور هستی؟ دوم این که من باشم به شاعر میگم خب به درک که داری می میری، بایدم بمیری، مگه توقع داری زنده باشی که حتماً سفر اربعین بروی و چای عراقی بخوری؟
  • کربلا  واسم ضروریه حسین،  اربعین اوضاع چجوریه حسین؟ ===> بخش اولش قابل قبوله. اما بخش دوم این عبارت حاوی نوعی سئوال بی مزه و غیر مؤدبانه در برابر امام است.
    کار من امسال صبوریه!  دارم میمیرم ===> این نوع حرف زدن با آدم های عادی شاید قابل قبول باشد ولی در شأن امام معصوم نیست.
  • آرزومه راهی مشایه شم  کربلایی شم باهات همسایه شم! پرچم سرخت باشه! آسایشم!  ===> این جا چیزی که برای شاعر یا مداح مهم است، این است که همسایۀ امام حسین باشد تا در آسایش باشد. یعنی شاعر، بازهم امام را برای آسایش خود می خواهد.
  • این روزا عطر اقاقی رو می خوام،  تلخی چای عراقی رو میخوام! ===> باز هم منیّت و «من» با غلظت بالا مطرح می شود. در عین حال با این عبارت، سطح اربعین را در حد خوردن چای عراقی پایین می آورد. یعنی شکم، یعنی هوس، یعنی قهوه خونه!

و حالا دوسه نمونۀ مشهورتر:

  • خدایا به روی درخشان مهدی، به زلف سیاه و پریشان مهدی! ===> نمی دانم این شاعر امام را کجا دیده و از کجا می داند که مثلاً زلف امام، هم سیاه است و هم پریشان است؟
  • به حج جمیلش به جاه جلیلش ، به صوت حجازی قرآن مهدی!  ===> در بارۀ جاه و مقام امام بحثی نیست، اما آیا شاعر حج امام را دیده است؟ صوت قرآن امام را شنیده است. اصلاً شاعر می داند صوت حجازی قرآن یعنی چه و چه ویژگی هایی دارد؟ و اصلاً صوت حجاز اصالت دارد؟ و اگر امام با صوت دیگری قران را تلاوت کند، قابل قبول نیست؟
  • به صبح عِراق و شبانگاه شامَش به آهنگ سَمت خراسان مهدی! ===> واقعاً نمی دانم بین صبح عراق و شبِ شام و آهنگ سمت خراسان چه رابطه ای وجود دارد و این عبارت چه پیامی می تواند داشته باشد؟

نمونه های ضعیف و خفیف در اشعار مداحان فراوان است که اگر بخواهم به آنها اشاره کنم، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. اما:

علاج تشنه کامی جرعه آبی ست

برای امشب این مقدار کافی ست

 

نظرات  (۱۰)

سلام 

خیلی خوب بود. تا حالا همه اینا رو شنیده بودم ولی بهشون فکر نکرده بودم. از یه جهت نقد بود و از یه جهتی هم نوشته طنز محسوب میشد و من خیلی خندیدم:))

 

البته به نظرم یه جاهایی رو میشه اغماض کرد ولی کلیت عالی بود

پاسخ:
سلام بر شما،
این از اقبال بد ما ادبیاتی هاست که به مضامین و قالب سروده ها بیشتر دقت می کنیم تا به آهنگ یا شور و هیجان مداحی ها! :)

 
مجبوریم اغماض کنیم. اغماض نکنیم چکار می تونیم بکنیم؟

سلام 

ضمن موافقت با بعضی از قسمت نقد هایی که نوشتید، بنظرم بعضی جاها دیگه درست نبود.  

گرد حرم دویده ام کجاش اشاره به غلظت و تاکید روی منیت داره؟! منیت اونجاست که بگه اگه حال نداد میرم سراغ بعدی. اما شاعر اینجا منظورش اینه که حرم شما حال و هوای دیگه ای داره، نه اون برداشتی که شما داشتید. 

 

من ایرانم و تو عراقی دقیقا اشاره به دوری داره! نه اینکه امام بلند بشه بیاد ایران تا ما دور نباشیم از هم!!! 

 

یا مثلا اون قسمت روی درخشان و زلف و ...، اینها نه توصیفات ظاهریه که اگه توصیف ظاهری باشه باید بگیم مگه شاعر دیده روی حضرت رو؟!!! وقتی ندیده حق نداره بگه درخشان!!!

 

این سه مورد فعلا به ذهنم رسید. حرف شما رو کاملا قبول دارم که باید شان امام ع رعایت بشه و ... اما در فهم اشعار بنظرم عرفِ مردم و عرفِ ادبا خیلی خوب عمل میکنن. من ایرانم و تو عراقی رو کسی توهین به امام نمیدونه مثلا! عینک نثر رو اگه بذاریم و بریم به مطالعه نظم، قطعا دچار سوء برداشت و اشتباه در برداشت میشیم. هر فضایی عینک خودش رو نیاز داره ... 

پاسخ:
سلام.
ممنون از اظهار نظر شما، به نظر من همه اش هم میتونه حق با شما باشه :) 
عنایت بفرمایید؛ بنده به عنوان شیعه به خودم اجازه نمی دهم، چنین قیاسی را بین کعبه و حرم سایر ائمه علیهم السلام با حرم امام حسین علیه الاسلام داشته باشم. این حق خود آنهاست که به قیاس بنشینند. اصلاً مقایسه کردن چه ضرورتی دارد؟ و اصلاً من کی هستم که بخواهم این مقامات را با همدیگر مقایسه کنم. وقتی مقام معظم رهبری میفرماید: «در مدح این بزرگواران -چه حضرت زهرا سلام‌الله‌ علیها چه ائمّه‌ هدا علیهم‌السّلام- حتماً از مباحث کاربردی‌ که در زندگی اینها هست استفاده بشود» 1395/01/11 خب تکلیف من روشن است.

من ایرانم و تو عراقی..... در بخش آخرش میگه «بگیر از دلم یه سراغی» خب این حرف رو بگذار کنار «لبیک یا حسین» ببین چقدر تفاوت پیدا می کنه. این حرف از عادت ما ایرانی ها ریشه گرفته که یاد گرفتیم همیشه از ائمه طلبکار باشیم. نه بدهکار!

به نظر شما بهتر نیست توصیف های شاعرانه ما به گونه ای باشد که اولاً برای کسی ایجاد شائبه نکند و ثانیاً چیزی رو بگوییم که مقام و مدح ائمه باشد و یا جنبه هدایت و معرفت افزایی برای شنونده داشته باشد؟

پاراگراف آخر را درست متوجه نشدم. اما عرض بنده این است که شاعر و مداح نباید کل را با جزء بسنجند بلکه باید جزء را با کل قیاس کنند. در نتیجه خوب است شاعر یا مداح به جای اینکه مدح ائمه را کاهش دهند، معرفت مردم را نسبت به ائمه افزایش دهند و سطح آگاهی و شناخت مردم را بالا ببرند... ضمن اینکه ما نظم و نثر را با عینک مفاهیم و وزن واژه ها می نگریم. نه نثر را نظم می بینیم و نه نظم را با عینک نثر... بازهم شاهد از فرمایشات مقام معظم رهبری می آورم: «سعی کنیم آنچه را به‌عنوان مضمون و محتوا در شعر خودمان میگنجانیم، هر کلمه‌ی آن آموزنده باشد. فرق نمی کند؛ گاهی مصیبت است، گاهی مدح است؛ همه‌ اینها میتواند جوری انتخاب بشود که آموزنده باشد 93/1/31

مجدداً تشکر میکنم از نظرتون. امیدوارم پاسخ های حقیر براتون آزار دهنده نباشد.
۱۱ دی ۰۰ ، ۱۰:۵۹ این جانب

سلام

با احترام به نظرم سطح نقد محتوای اشعار مداحان در این حد نیست و غلط های مبنایی و اصولی و اعتقادی زیادی میتونیم براش بشمریم.

حتی در حد شرک و کفر گویی که رواج هم داره و کسی نیست حتی تشر ساده ای بزنه!

 

پاسخ:
سلام بر جناب این جانب.

حالا ما دیگه نخواستیم وارد مباحث معقول و منقول بشویم. :)
ولی مواردی را که جنابعالی اشاره فرمودید، به نظرم خیلی کم است و اون هم توسط برخی گروه ها و افراد خاص انجام می شود.
و صد البته به موقع تشر هم به آن ها زده اند. :)
۱۱ دی ۰۰ ، ۱۱:۰۳ .. مَروه ..

سلام

کلیت حرفتون رو قبول دارم و خودم هم همیشه روی محتوای اشعار مداحان حساس بوده و هستم اما بنظرم بعضی نقدهاتون ، وارد نیست. مخصوصا درباره شعر آخر که مثال زدین. 

مثلا همین به صبح عراق و شبانگاه شامش، اون زمان که من این شعر رو شنیدم برداشت ادبیم این بود که به همه جا سر می‌زنن، صبح یه جا هستن و شب یه جا

یا مثلا بحث قربون کبوترای حرمت، من نمی‌تونم اصلا نقدتون رو بپذیرم، قبول دارم که نباید محبت به امام محصور در گنبد طلا بشه، ولی... واسه یه عاشق، هرررر چیزی که رنگ و بوی معشوقش رو بده دلچسبه و دوست داشتنی. من واقعا همه جا وقتی کبوتر سفید می‌بینم یاد حرم امام رضا می‌افتم، خب این کجاش بده؟

بله من واقعا وقتی بعد مدتها میرم حرم دوست دارم قربون تک تک سنگ‌های سرد کف حرم هم برم، تو اربعین تمام اشیا، تمام غذاهای حتی مخالف با ذائقه ام و تمام انسان‌ها رو، خیلی دوست دارم... با عشق به همه جا نگاه می‌کنم...

به نظرم یکم دوز منطقی نقدهاتون بالا بود، در حالی که شعر عموما برخواسته از احساس هست

بله درسته، احساس باید اصیل باشه، باید برآمده از اعتقاداتی محکم باشه، نباید سطحی و سرسری بگیم.

یه نکته ای هم اضافه کنم، ببینید، سطح سواد و نوع نگاه همه آدم ‌ها، انقدر عمیق نیست‌.

مثلا تو شاید اشعار آقای مطیعی رو برای یه خانم مسن بخونی، هیچ بهره ای نبره ( فرضا میگم) ولی برای یه دانشجوی انقلابی بخونی خیلی خیلی مناسب باشه.

یا مثلا جوونی که پر از شور و حرارته و یه دهه محرم رو فقط میاد هیئت، باید شور براش خوند و محتوا رو توی همون شعرها گذاشت

و... حالا این نظر منه

پاسخ:
سلام بر شما.
خدارو شکر که با کلیت حرف من موافقید. البته بعضی قسمت های نظرتون نشون می دهد که با جزئیات حرف بنده هم موافقید. :)

ببینید خانم مروه، وقتی شعر برای ائمه اطهار علیهم السلام سروده می شود، باید استخوان بندی اش محکم و تک تک واژه هایش لبریز از معنی و قوت و کمال باشد. خب شیعه معتقد است که امام معصوم در همه حال حاضر و ناظر است. این جور نیست که صبح عراق باشد و شب شام باشد و وقت دیگر خراسان. اصلاً بیان این مسئله با این ادبیات چه ضرورتی دارد؟ حاوی چه معرفتی است؟ جز این که سطح دانش و بینش شنونده را در سطح پایین نگه می دارد،خاصیت دیگری هم دارد؟
یا همان کبوترهای حرم، خب هیچ کس از ما منکر قداست ائمۀ اطهار نیستیم. قطعاً سنگ و چوب و خاک حرم هم برای ما قابل احترام است. اما سطح تقدس ائمه را هم نباید پایین بیاوریم. وقتی خود امام و وجود نازنینش هست، چرا باید قربون کبوترهای حرمش برویم، این ها نه تعارف است و نه برای امام ارزش افزوده ایجاد می کند، فقط یک مشت احساسات کم وزن و کم مایه است که اگر خوب دقت کنیم رد پای استعمار هم در بیان چنین احساساتی دیده می شود... ضمن این که شعر فقط احساسات نیست. آنچه به شعر اصالت می بخشد، مضمون و محتواست با الزامات خاص خودش... بله سطح سواد و نگاه بعضی افراد خیلی عمیق نیست. ولی ما حق نداریم سطح بینش و دانش آن ها را همچنان پائین نگه داریم...
لابد ملاحظه فرمودید که دو نمونه از فرمایشات مقام معظم رهبری را در پاسخ به کامنت سرباز اشاره کردم. این جا هم یک نمونه را خدمت شما نقل می کنم به نظرم راهگشاست:
«شما میدانید که ما به شما مداح ها اخلاص داریم، شماها را دوست میداریم، کارتان را باارزش می دانیم؛ منتها این شرط بزرگ را من همیشه با مداح ها داشته‌ام؛ شما هم اغلب تان جوانید، جای فرزندان ما هستید؛ نصیحتِ پدرانه است، ان‌شاءالله دنبال کنید: شعر خوب، شعر پرمغز و البته شعر زیبا. خود هنر شعر اثر هم میگذارد. وقتی شعر خوب بود، وقتی استخوان‌بندی شعر، الفاظ شعر، خوب بود - شعرِ خوب، با مضمون خوب - تأثیرش بیشتر هم هست؛ بعلاوه که سطح ذهن مردم و فکر مردم را هم بالا میآورد. 1391/02/23»
۱۲ دی ۰۰ ، ۰۰:۰۷ .. مَروه ..

تا حد نسبتا زیادی قانع شدم.

پاسخ:
خدارو شکر.
منم بسیار سپاسگزارم از حسن نظر و بزرگواری شما.
۱۲ دی ۰۰ ، ۱۲:۵۹ مسعود علیان

سلام  وقت بخیر 

فقط یک کلام میگم که برابر صحبت های مقام معظم رهبری که در سخنرانی هایشان به مداحان در خصوص شعرهاشون توصیه کردن 

همین شعری که خودتان سروده‌اید و ممکن است خوب هم باشد – قضاوت کلّی نمی‌کنم – آن را در یک مجمع ادبی، وسط بگذارید و به هر کسی که آن شعر را نقد کند و اشکال بجایی بر این شعر وارد نماید، جایزه بدهید تا قوی بشود. یا از اشعار خوبی که دیگران دارند و یا از اشعار خوب خودتان استفاده کنید. سعی کنید این گونه سطح شعرها را بالا بیاورید.( 28 /10 /1368)

 

پاسخ:
سلام و خداقوت.

ممنونم که مشارکت فرمودید.
و تشکر دارم که نمونه دیگری از رهنمودهای رهبر فرزانۀ انقلاب را ارائه دادید.

آجرک الله.

ولی به نظر مت انتقاد سطحی و گاها بی‌جا و افراطی از موضوعی مه لایق انتقادات جدی و عمیق و ریشه‌ایه باعث میشه اهمیت موضوع در نزد مخاطب بیاد پایین و انتقاد کردن رو غیرضروری و همینقدر سطحی ببینه و دیگه دقیق نشه رو مشکلات اساسی‌تر 

 

اولش اومدم بگم خوشا بحالتون که با مداحی‌های شناخته‌ شده‌تر کشوری سر و کاز داشتین و ندیدین مداح‌های محلی چه بلاهایی سر دین میارن. لابد لین مشکل فقط واسه منطقه ماست....

۱۳ دی ۰۰ ، ۰۰:۵۴ حسین مرجانی

سلام آقامرآت

نوشته شما خیلی عالی و بجا بود، نظرات و پاسخ ها هم برای من قابل استفاده بودند

خدا به قلم شما برکت بدهد

پاسخ:
سلام حسین آقای عزیز،
متشکرم. نظر لطف شماست

خب... اومدم بگم قبول دارم تو کامنت قبلیم خیلی تند رفتم و ادب رو رعایت نکردم چندان. متاسفم

پاسخ:
هیج ایرادی نیست...
۱۴ دی ۰۰ ، ۰۹:۲۹ دامنه | دارابی

جناب مرآت سلام

آسیب‌شناسی متعهدانه‌ی شما جای ارزش‌گذاری دارد. صوت قشنگی ولی دارند، محتوای ابیات البته به فرموده‌ی شما «خفیف». چه می‌گویند در محاوره؟ که شاعر یا قافیه وقتی به تنگ آید ، به ... آید. دقیقش را شما بفرمایید من حافظه‌ام پر شد!

پاسخ:
سلام و درود.
به نظر من اشکال کار این جاست که هرکس بخودش اجازه می دهد در مدح امام شعر بگوید. خب یکی صدای خوبی دارد، باید از شعرهای خوب برای مداحی استفاده کند. چه نیاز است که خودش شعر بگوید؟
من هیچ موقع وقتم را در مجلس مداح هایی که شعر من در آوردی را می خونند و با کلمات تکراری و بی خاصیت شور میگیرند، تلف نمی کنم.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">