اربعین نوشت: (قسمت ششم، ما را چه نیاز به عکس)
برخلاف اکثر زائران محترم ایرانی و غیر ایرانی که در حرم ائمۀ اطهار علیهم السلام و در مسیرهای زیارتی و اماکن مقدسه اشتیاق فراوانی برای عکس انداختن و سلفی گرفتن دارند، -که البته ایرادی هم بر آن مترتب نیست- اما من هیچگاه اشتیاقی برای این کار نداشتم و ندارم. مگر آنکه کسی بدون اطلاع، از من عکس بگیرد.
البته در خارج از صحن و ضریح هم اشتیاقی برای این کار ندارم ولی منعی هم برای خودم قائل نیستم. یعنی اگر دوستان و همراهان بخواهند با هم عکس بگیریم، پیشنهادشان را رد نمی کنم. اما امسال، بعد از سفرهای زیارتی و اربعین های متعدد، در آخرین روز زیارتم در حرم ملکوتی علی علیه السلام، دیدم خیلی ها دارند عکس و فیلم و سلفی می گیرند و خادمین حرم هم چندان ممانعت جدی نمی کنند. در همین حال یک لحظه به ذهنم رسید که عکس گرفتن حرام شرعی که نیست من هم که ان شاءالله محبّ علی هستیم. پس بذار عکسی در حرم مولا داشته باشم. با همین توجیه و بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم، عقلم را مجاب کردم و تصمیم گرفتم گوشی همراهم را بدهم به کسی تا از مقابل ضریح عکسی از من بگیرد..
زیر قبه در جای مناسبی ایستادم و صفحۀ دوربین را آماده کردم، اما هرچه نگاه کردم یک زائر ایرانی ندیدم. چند دقیقه ای طول کشید و چون کسی را نیافتم منصرف شدم و رفتم گوشه ای از ضریح نشستم و برای آخرین بار به نیابت از همراهان وبلاگی که لیست اسامی 139 نفره آنها را در جیبم داشتم، یک زیارت نامه مخصوص و دو رکعت نماز زیارت خواندم که ان شاءالله خوش به حالتون بشه :)
بعد از زیارت نیابتی برای شما دوستان عزیز، دوباره برگشتم به مقولۀ عکس انداختن و کلنجار با خودم و بار دیگر به این نتیجه رسیدم که صفحۀ دوربین را آماده کنم و بدهم به یک نفر چه ایرانی، چه غیر ایرانی تا عکسی به یادگار برایم بگیرد. بالاخره یک جوان عرب خوش تیپ پیدا شد و ازش خواستم زحمت یک عکس را از من بپذیرد. اما ایشون بلافاصله تابلوی ممنوع التصویر را نشانم داد و با عذر خواهی درخواستم را رد کرد و رفت. دوباره ایستادم تا فرد دیگری را پیدا کنم. در همین فاصله، باز کلی آدم های مختلف آمدند سلفی و غیر سلفی گرفتند و رفتند و خادم ها هم با اینکه می دیدند، اما زیر سبیلی رد می کردند و مانع نمی شدند. با خودم گفتم معلومه که ممنوعیت عکس انداختن خیلی جدی نیست.
دوباره صفحۀ دوربین را آماده کردم و دادم دست یک نوجوانی که همون جا از خودش سلفی گرفته بود. طفلکی پذیرفت. اما همین که خواست از من عکس بگیرد، همون خادم های محترمی که برای دیگران چشم پوشی می کردند، به صورت خیلی جدی جلو آمدند و اجازه عکس گرفتن به من ندادند!
این جا بود که برگشتم به اعتقاد شخصی خودم و گفتم ما را چه نیاز به عکس، انگار وظیفه و سهم من از حرم فقط زیارت است و بس. بگذار عکس های سلفی و غیر سلفی بماند برای دیگران...
پ.ن: پیشنهاد میکنم قسمت آخر اربعین نوشت ها را که فردا شب تقدیم می کنم بخوانید.
التماس دعا
دوست داشتید از وبلاگ و سایت نیلیمال دیدن کنید:)