https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۵۱ مطلب با موضوع «خانواده، ازدواج، زندگی» ثبت شده است

اول چند گزاره از شخصیت های برجستۀ تاریخ تشیّع، بعد هم نتیجه را بخوانید:

  1. حبیب بن مظاهر یکی از یاران پرو پاقرص اباعبدالله الحسین علیه السلام و از چهره های معروف قیام عاشوراست. حبیب بن مظاهر به گواهی تاریخ، روزی که در نبرد کربلا رجز می خواند و می جنگید، حداقل 75 سال سن داشت!
  2. عمار یاسر، چهرۀ وثیق و یار همیشگی علی علیه السلام در جنگ صفین با سن 92 یا 93 سالگی فرماندهی بخشی از لشگر مولایش را بر عهده داشت که بعد از رشادت های مثال زدنی به شهادت رسید.. بله، در سن 92 یا 93 سالگی فرمانده بود.
  3. جابر بن عبدالله انصاری، راوی و محدث قابل وثوق جهان تشیّع، از یاران علی علیه السلام  بود که تا زمان امام باقر علیه السلام در قید حیات می زیست. اما با وجود نابینا بودن، تا سن 90 سالگی همچنان فعالیت داشت و در جامعۀ خفقان زدۀ آن روز،  برای شیعیان زمان خود، الگو و منشأء اثر بود.
  4. مسلم بن عوسجه که از اصحاب پیامبر بود و در جنگ های صفین و نهروان و جمل در رکاب علی علیه السلام حضور بی نظیر داشت، با 81 سال سن در صحنۀ عاشورا بسیار خوش درخشید و سرانجام در رکاب مولایش اباعبدالله الحسین علیه السلام به شهادت رسید.
  5. شهید گرانمایه دفاع مقدس، حاج قربان نوروزی از روستای عشرت آباد نیشابور، در سن 105 سالگی از نیروهای واحد تخریب بود. (واحد تخریب، از کارهای سخت و خطرناک جبهه های جنگ بود)
  6. شهید بین المللی ما، سردار دل ها، که پیشتاز تر و شجاع تر از همه دل به دریای خطر می زد و دشمن مقابلش از مخوف ترین، خون آشام ترین و سنگدل ترین چهره های تاریخ بودند؛ در سن 63 سالگی ترس و خستگی را به سخره گرفته بود و رجزهایش آن چنان لرزه بر اندام آمریکا و اسرائیل و داعش انداخته بود که نمونه اش را در تاریخ  بعد از عاشورا کسی ثبت نکرده است.
  7. بسیاری از علما و محققین برجستۀ تاریخ تشیع تا آخرین روز حیات با سن کهولت، خود را خانه نشین نکردند و کار و تلاش علمی را انجام وظیفه می دانستند. به عنوان مثال: علامه حلی، شیخ مفید، علامۀ مجلسی هرکدام به ترتیب تا سن 78 ، 75 و 73 سالگی منشأء اثر بودند و به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند.
  8. اما در عصر حاضر، حضرت امام خمینی رحمت الله علیه تا دو هفتۀ قبل از ارتحالش، در سن 87 سالگی، رتق وفتق امور انقلاب را بر عهده داشت و کشور جنگ زدۀ ایران را (با دنیایی از توطئه ها و دسیسه ها) به شایستگی و هوشمندانه مدیریت می کرد و حتی یک لحظه هم خم به ابرو نیاورد.
  9. آیت الله بهجت وآیت الله مصباح یزدی که در 93 و  86 سالگی زندگی را بدورد گفتند، تا دوسه هفته قبل از ارتحالشان، برنامه های علمی، سیاسی و قرارهای مشورتی و معرفتی شان همچنان برقرار بود. به گونه ای که آثار بیماری را غیر از نزدیکان کسی در چهرۀ آن ها نمی دید.
  10. مقام معظم رهبری که عمرش به بلندای آفتاب دراز باد، به عنوان بارزترین نمونه در عصر حاضر است که در سن 82 سالگی همچنان درخشنده است و به جبهۀ انقلاب و مردان مقاومت حرارت و نور می بخشد.

مثال در این زمینه بسیار است. اما من فقط نمونه هایی از اسامی مشاهیر را نوشتم.

و اما این ها را نوشتم تا بگویم که: ما در آموزه های دینی و فرهنگی خود، مقبولیتی به نام بازنشستگی سراغ نداریم و انسان تا زمانی که توان دارد و نفس می کشد، باید اثر وجودی داشته باشد، باید کار کند و در تعیین سرنوشت مادی و معنوی خود و جامعه تأثیر گذار باشد..

بازنشستگی قانونی، برای هیچ کس نمی تواند پایان فعالیت و آغاز خانه نشینی باشد. بازنشستگی دریچه ای است به دنیای جدید، با هدفی تازه و با شرایطی متفاوت که اگر افراد هدف، قدرش را بدانند؛ حتی نیکوتر و با تجربه ای بیشتر از گذشته می توانند برای خود، خانواده و اطرافیانشان مفید و ثمربخش باشند...

آهای 60 ساله های عزیز، فرض کنید هنوز 33 سال برای شما فرصت باقیست که ورزش کنید، تجربه بیاموزید، دانش بیندوزید، مطالعه کنید، جهان را ببینید، روح را صیقل بدهید، خود را بسازید، انرژی ببخشید، دست نیازمندان را بگیرید، حقی را بستانید و خلاصه فرصت دارید تا آماده شوید برای روزی که اگر ندای مصلح بزرگ آخرالزمان را شنیدید، بی درنگ بشتابید و خود را در رکابش جای دهید. ان شاءالله.

۱۳ نظر موافقین ۶ ۰ ۱۹ دی ۰۰ ، ۲۲:۱۵
مرآت

 

شده هیچ وقت با جماعت هنرمندان یا همان بازیگران سینما و تلویزیون حشر و نشر داشته باشید؟ آیا شده یک بار با یک بازیگر یا فیلم ساز یا کارگردان هم نشین یا هم کلام شده باشید؟

با نویسنده و شاعر چطور، آیا براتون اتفاق افتاده که یک بار آن ها را در جمعی محدود یا به صورت انفرادی از نزدیک دیده باشید و در بارۀ موضوعی یا پدیده ای یا در باره شعر و نویسندگی و مسائل اجتماعی با آن ها گپ و گفت داشته باشید؟

من این فرصت را داشتم که هم با بازیگران و فیلم نامه نویسان و کارگردان ها همکلام باشم و هم به مناسبت هایی با شاعر و نویسنده و برخی از ناشران و حتی با اهل موسیقی نشست های کوتاه و بلند داشته باشم.. البته با موسیقی دان ها و خواننده ها هنوز خیلی اخت نشده ام و شاید هم هیچ وقت رفیق صمیمی نشوم!

یکی از نتیجه هایی که بر اثر هم اندیشی و همکلامی با این افراد بدست آورده ام، کشف بخشی از تیپولوژی آنهاست. که برایم خیلی جالب و خیلی عجیبه که هرکدوم از این گروه ها، حس و حال و خلق و خوی خاص خود را دارند. یعنی انگار یک سری از خصلت ها، جزو ویژگی شغل آنهاست و یا شغل آنها برآمده از شخصیت درونی آنهاست. (البته تشخیص این دو واقعاً مشکله)

مثلاً از ویژگی فیلم نامه نویسان و کارگردان ها این است که با تیپولوژی خاص ظاهر می شوند، لباس های آزاد و غیر اطو کشیده می پوشند، رنگ لباس آن ها خسته و وارفته است. معمولاً سر و رویی نا آراسته دارند تا بگونه ای از بقیه مردم متمایز باشند. خیلی مقید هستند که در آداب رفتاری و گفتاری، خود را متفاوت از بقیه نشون بدهند و از همه مهم تر این که خیلی دوست دارند دیده و شنیده شوند! معمولاً در ساخت و پرداخت فیلم های سفارشی، به هیچ وجه آقا بالاسر را تحمل نمی کنند و...

ویژگی بازیگران سینما و تلویزیون هم تا جایی که من آنها را بررسی کردم، این است که میل به پوشش رسمی و کلاسیک ندارند، دوست دارند کم  بپوشند، کمتر بکوشند، نوشیدنی های برند بنوشند، و با هر کسی نجوشند. عادت دارند در گفت و گوهای رسمی حرف های گیشه ای و کلیشه ای بزنند و نظر های شاذ بدهند و برای نظر و عقیدۀ خود دلیل های به ظاهر منطقی یا اختصاصی بتراشند تا حرفشان مثلاً به کرسی قبول بنشیند. به علاوه این که بازیگران وقتی در مقابل دوربین استودیو به عنوان مهـمان قـرار می گیرند، خــود را رفیق شفیق هم دیگر نشان می دهند و برای هم تعارف تکه پاره می کنند، اما در واقع بسیار خودبین و خودخواه اند و سایر همکارانشون را اصلاً بر نمی تابند. نکتۀ دیگر این که طلاق و ازدواج دوم بین آنها خیلی رایج است و خیلی هاشون از دو همسر صاحب فرزند هستند که فرزندانشان هم انگار نه انگار که بین والدین آنها جدایی افتاده و با این مسئله خیلی راحت کنار می آیند.

بازیگران زن سینما و تلویزیون، تقریباً 95 درصد شیک پوشند، هزینه های لباس و آرایش آنها بسیار بالاست، غیر از معدودی از آن ها، بقیه اصلاً قائل به حجاب نیستند، خود را بیشتر از آن چه هستند نشان می دهند، بیش از نیمی از آنها برای رسیدن به شهرت  از هر خط قرمزی عبور می کنند. به تنها زیستن عادت دارند، دیده و شنیده شدن هم جزو لاینفک خواسته های آن هاست. البته در بین زنان بازیگر به لحاظ تقیدات مذهبی و اخلاقی سه چهار مورد استثناء هم داشتیم و هنوز هم داریم.

اما وقتی با شاعران همکلام می شویم می بینیم که آدم های با نظم و آرامی هستند. معمولاً لباس رسمی می پوشند، گاهی اصلاً حواسشون به محل حضورشان نیست. گاهی روی بعضی از موضوعات ساعت ها تمرکز می کنند. گاهی در  ماورای واژه ها سیر می کنند و بیشتر از واقعیت های زمینی، نگاهشون به آرزو ها و نایافته هایی است که بیشتر از آنکه در عالم واقع رقم بخورد، در عالم خیال می گنجد. گاهی بی آنکه بدانند و بخواهند، مفاهیمی مطابق بر حقیقت در ذهنشون شکل می گیرد که حقیقتش قابل درک است، اما برای اطمینان از سند روایی و تاریخی آن بعداً به جستجو و تحقیق  می پردازند. (منظورم از شاعران، شاعران آئینی، انقلابی، متعهد و مذهبی است)

گروه نویسندگان و اهل قلم، یک ویژگی مشترک دارند که معمولاً کم گو و بعضی وقت ها کم رو و البته خوش رو هستند. اما در سایر ویژگی ها بر سه گونه اند،

  1. گروهی که داستان نویس، افسانه سرا، وقایع نگار و تاریخ نگارند.
  2. گروهی که در فاز سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و یا در حوزۀ دین و اخلاق و روایت گری قلم می زنند.
  3. گروهی که در موضوعات علوم تجربی، فنی و علوم انسانی، دانش و آموخته های علمی خود را می نگارند.

ویژگی شاخص گروه اول این است که انگیزه دیده شدن در آنها بالا نیست، اما از اینکه مورد تکریم واقع شوند بدشان نمی آید. روحیۀ نوع دوستی در آنها قوی است و با مردم کوچه و بازار بیشتر از گروه دوم حشر و نشر دارند، لبریز از خاطرات عاطفی و فانتزی هستند، مهمانی رفتن را بیشتر از مهمانی دادن دوست دارند، از نظر مشی فکری معمولاً یا مدافع وضع موجودند و یا دگراندیش، همواره یکی دو نفر از شخصیت های ادبی و معنوی را بعنوان الگوی کاریزمای مورد علاقۀ خود می ستایند اما از بقیه چهره های مشهور خیلی تعریف و تمجید نمی کنند. از نظر هدف و آرمان خواهی دنبال ایده آل ها هستند. یعنی چیزی شبیه همان مدینۀ فاضلۀ ای که همه اسمش را شنیده ایم.

اما، گروه دوم، نوعاً اهل بحث و جدل و گفتگو هستند، معمولاً با سند و مدرک و دلیل سر و کار دارند و به دانسته ها و آموخته های خود استدلال می کنند، کمی دیر باورند، اما غیر عقلانی حرف نمی زنند، بیشتر واقع گرا هستند تا حقیقت گرا،  نسبت به استدلال منطقی و علمی و انتقاد طرف مقابل گاهی خوب انعطاف نشان می دهند و گاهی هم البته بسیار رنجیده خاطر می شوند. بسیار بسیار دوست دارند نظرات آن ها شنیده شود. در تحلیل و نظریه پردازی بیشتر بر اساس شنیده های غیر رسمی استناد می کنند. نقطه ضعف های جامعه را بیشتر از نقاط مثبت می بینند. این گروه از تحلیل گران معمولاٌ بعد از دوره هایی از  تحولات سیاسی و حوادث اجتماعی، نظراتشون پوست اندازی می کند و افکارشون گاهی تا صد درصد  عوض می شود...

با گروه سوم متأسفانه هنوز توفیق آشنایی عمیق و گفتگوی صمیمی و دوستانه نداشته ام...

و اما نتیجه و جان کلام

یک بار خدمت شش نفر از نویسنده های مشهور و نیمه مشهور بودم. یادداشت مربوط به هنرمندان را به آنها دادم و ازشون خواستم با توجه به شناختی که دارند، به نظراتم نمره بدهند. غیر از دونفر که 18 و 19 دادند، بقیه نمره ها 20 بود.

بار دیگر خدمت هفت نفر از هنرمندان (کارگردان، فیلم نامه نویس و مشاور کارگردان) بودم و نظراتم مربوط به نویسندگان و بازیگران را به آنها دادم. به آنچه راجع به نویسندگان نوشته بودم همه نمره 20 دادند. اما به شناختم از بازیگران سه نفر 18 و بقیه 17 دادند.

بار سوم، شناختم از نویسندگان و کارگردان ها و فیلم نامه نویس ها را به پنج نفر بازیگر میان سال دادم (چهار مرد و یک زن) در مورد نویسندگان همه نمرۀ 20 دادند. اما در مورد کارگردان ها و فیلم نامه نویس ها، بازیگر خانوم نمره 18 و آقایون نمره 19 دادند...

 

پ.ن: وقتی داشتم شرح این ماجرا را می نوشتم یاد مرحوم زنده یاد حسین پژمان بختیاری با شعر معروفش به نام «برزگر و شاعر و لشگری» افتادم که مطلعش این است: پیرزنی داشت سه فرخ پسر//  هریکی آراسته با صد هنر...

 

 

۷ نظر موافقین ۳ ۰ ۲۹ آذر ۰۰ ، ۲۳:۵۹
مرآت
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ آذر ۰۰ ، ۲۱:۴۷
مرآت

 

فردا شب یک پست رمزدار میذارم با موضوع خانواده و یک سئوال خیلی ساده در آن مطرح می کنم، هرکس مایله می تونه رمز رو درخواست کنه و به اون سئوال پاسخ بده. به هفت نفر از کسانی که به اون سئوال پاسخ صحیح بدهند با شرایط خیلی مناسب جایزه نقدی تعلق می گیره که حداقلش صدهزار تومانه (شرایط مسابقه و چگونگی جوایز رو داخل همون پست توضیح خواهم داد) فقط مهلت مسابقه سه روز بیشتر نیست و متأسفانه تمدید هم نمی شود. دیگر خود دانید.

 

پ.ن: سئوالی هم داشته باشید می تونید از همین الآن تا فردا شب بپرسید.

۲ نظر موافقین ۶ ۰ ۲۰ آذر ۰۰ ، ۲۳:۱۹
مرآت

 

کاش می دانستم فرایند آموزش، یادگیری و سیر بلوغ و نبوغ و استقلال، در دنیای حیوانات چگونه و تا کجا تسهیل و تکمیل می شود؟

آیا بچۀ حیوان هم در زمینۀ تلاش و معاش و انتظار پاداش، صفر تا صد نیازش را از والدین توقع دارد و آیا همه چیز را آماده و بی دغدغه می خواهد؟!

 

پ.ن: بیت از جناب صائب.

از آن خـورند به تلخی شــراب ناب مـرا

که بی تلاش به چنگ آمده است شیشۀ من.

 

 

۲ نظر موافقین ۶ ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۲۱:۴۳
مرآت

وقتی پست های «برای همسران جوان» ، «رنگ نیاز من» و «برای همسران جوان 2»  را نوشتم، بعد از دوسه روز با نهایت ناباوری متوجه شدم که خانم لیلا خدایار به صورت آرام و بی صدا، متن های بنده را در وبلاگ خودشون به صورت عکس نوشته های زیبا (1) ،  (2) ، (3)  بازنشر داده است، اما من که اصلاً چنین  انتظاری را نداشتم. برای سپاس از زحمات ایشان، جز یک کامنت ناقابل و یک قدر دانی معمولی  در ذیل پست ها  راه دیگری نداشتم.

اما از آنجایی که این قبیل نوشته های کوتاه از طرف من بازهم  ادامه دارد و احتمالاً مورد پسند و سلیقۀ ایشان  قرار خواهد گرفت، حتم دارم که شرمندگی های بنده دنباله دار خواهد بود و چون تکرار  تشکر های بعدی به صورت پینوشت یا بعداً نوشت چندان ممدوح و مستحسن نیست و من هم نمی توانم بی تفاوت از کنار آن بگذرم، خواستم تا با این یادداشت کوتاه، مجدداً بابت کارهای قبلی خانم خدایار تشکر کنم و به جبران زحمات ایشان، پیشنهاد بدهم که وبلاگ بارقه رو دنبال بفرمایید و از یادداشت های خوب و مخصوصاً از عکس نوشته های جذاب و هنرمندانۀ آن بهره مند شوید. مزید اطلاع، عمدۀ عکس نوشته های خانم خدایار، از شعرهای سپید و نوشته های کوتاه شاعران و گویندگان صاحب نام و احادیث ائمۀ اطهار علیهم السلام است که حتماً مقبول طبع لطیف و ظریف شما قرار خواهد گرفت.

                                               

۴ نظر موافقین ۴ ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۲۰:۲۲
مرآت

 

اگر به من بود، با مردان جامعه ایران شبیه کرۀ شمالی رفتار می کردم. یعنی قانونی را وضع می کردم که ریشۀ نخوت و رخوت برای همیشه در کشورمون بخشکد. مثلاً فعالیتِ روزانۀ آقایون را این جور برنامه ریزی می کردم:

  • هشت ساعت کار مفید در هریک از مشاغل. 
  • چهار ساعت با خانواده بودن،
  • دو ساعت مطالعۀ هدفمند،
  • سه ساعت فعالیت اجتماعی عام المنفعه
  • یک ساعت ورزش،
  • یک ساعت وبگردی
  • پنج ساعت بقیه هم خواب و استراحت.

وقت فرایض دینی هم در دل هرکدام از فعالیت ها جای خود را داشته باشد...

 

پ.ن:

  1. یادم هست که مرحوم پدر می گفت: اگر شده برو برای کسی مجانی کار کن، اما بی کار نباش...
  2. حیف که توی این مملکت کاره ای نیستم... :(  البته همون بهتر که هیچ کاره ام :)) 

 

۱۰ نظر موافقین ۶ ۰ ۱۲ آذر ۰۰ ، ۲۲:۳۶
مرآت

 

باید عادت خوبِ کم خوردن و کم خوابیدن را همچنان ادامه دهم و نهال باورم را بارور کنم تا فرصت بیداری را دریابد و بداند که وقت برای خفتن و برنخاستن بسیار است.

 

پ.ن: 

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

قرار چیست، صبوری کدام و خواب کجا..؟

۶ نظر موافقین ۴ ۰ ۱۰ آذر ۰۰ ، ۲۱:۲۶
مرآت

 

با خرید از فروشگاه های سپه، اتکا، جانبازان، فرهنگیان و بعضی تعاونی ها مشکلی ندارم. اما خرید از فروشگاه های زنجیره ای رفاه، کورش، شهروند، جامبو، هایپرمی و امثال این ها رو اصلاً نمی پسندم. دلیلش این است که اولاً از محیط این فروشگاه ها خوشم نمیاد. دوم این که با خانم های صندوق دارش ناسازگارم. سوم اینکه در این فروشگاه ها از خانم ها بعنوان کارگر برای چیدمان کالا و به قول خودشون شارژکردن قفسه ها استفاده می کنند. چهارم این که قیمت اجناس این فروشگاه ها فیکسه و نه فقط قابل چونه زدن نیست که از سایر مغازه ها گرون تر هم می فروشند. حتی تخفیف هایی هم که اعلام می کنند، الکی و دروغه و قرعه کشی های آنها هم فریبکارانه و شبهه ناک است... آخرین نکته هم این که اطلاع دارم این فروشگاه ها متعلق به گروه ها و جریان های فکری خاصی هست که بازار را در انحصار خود گرفته و آرام آرام نظام سرمایه داری را در کشور شکل می دهند.

بعلاوه این که این فروشگاه ها می توانند با همکاری شرکت های تولیدی و شرکت های توزیع و پخش، در مواقعی کشور را دچار مشکل یا بحران کنند.. کما اینکه در ماه های اول کرونا و بعد هم در بازه های زمانی دیگر، همین فروشگاه های زنجیره ای بودند که  کمبود های مصنوعی ایجاد کردند و باعث افزایش قیمت ها شدند. خب به همین خاطر، من ترجیح می دهم لبنیات و خواروبار و تنقلات و گوشت و مرغ و نیازهای روزانه رو حتی المقدور از مغازه ها، بقالی ها و سوپر مارکت های تزدیک خونه بخرم که هم کار و کاسبی این طفلکی ها تعطیل نشه و هم خدای نکرده برای اجاره سر ماه مغازه شون درمونده نشوند. تازه این جوری انس و الفت مشتری ها با مغازه های محل عمیق تر و رفاقت محلی بین آنها مستحکم تر هم میشه.

 

نتیجه: هوای مغازه های محل خودتون را داشته باشید. و فقط هم از یک مغازه خرید نکنید. گاهی به تناوب از چند مغازه خرید بفرمایید..

 

 

۵ نظر موافقین ۷ ۰ ۰۹ آذر ۰۰ ، ۲۲:۰۸
مرآت

حل و فصل اختلاف زن و شوهر و رفع کدورت های خانوادگی همسران جوان، فقط با عزم و انصاف و انعطاف و فهمِ جامع الاطراف خودشان امکان پذیر است. نظر مشاوران بی ریشه و وساطت فامیل و آشنا و حتی دخالت والدین، نه تنها به حل مسئله کمک نمی کند، بلکه گاهی عمق تنش ها را بیشتر و بهانۀ اختلاف آنها را گسترده تر می کند... اگر قبول ندارید، نگاهی دقیق و منصفانه به اطرافتون بیندازید و نمونه هایش را ببینید

پ.ن:

  1. تجربه و نمونه های پژوهشی نشان داده است که دخالت والدین در اختلاف عروس و داماد یا داماد و عروس، اگر نگوییم 100 درصد، یقیناً 99 درصد آن جانبدارانه و غیر منصفانه است. به همین دلیل در هنگام مداخله یا مصالحه، حرف هایی بین آنها رد و بدل می شود که هم حریم حرمت ها را می شکند و هم، راه  برگشت بر مدار یک رنگی و همدلی را می بندد...
  2. منکر تدبیر خیرخواهانه والدین برای آشتی و رفع اختلاف زوج های جوان نیستم. اما متأسفانه شنیده اید که گفته اند: گشتیم نبود، نگرد نیست.

 

۷ نظر موافقین ۷ ۰ ۰۶ آذر ۰۰ ، ۲۰:۰۴
مرآت