https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گدرگاه فکر و ذکر» ثبت شده است

خبر دارید حوادث سال گذشته در لبنان و سوریه چگونه اتفاق افتاد؟ می‌دانید چرا بشار اسد رفت؟ می‌دانید در نشست دوحه قطر چی گذشت که منجر به سقوط بشار اسد شد؟ مگر آقای عراقچی عضو آن نشست نبود و در جریان مذاکرات قرار نداشت؟ مگر سپاه قدس یا شورای عالی امنیت ملی در جریان تحولات سوریه نبودند و از جزئیات واقعه ‌خبر نداشتند؟

قطعاً وزارت امور خارجه، شورای عالی امنیت ملی و سپاه قدس از سیر تا پیاز فعل و انفعالات سوریه باخبر بودند، اما چرا در آن روزها که بازار شایعات و خبرسازی‌ها داغ بود و مردم نگران جبهه مقاومت بودند، حضرات مسئولین، مردم را در بی‌خبری رها کردند؟ چرا اخبار را قطره‌چکانی، ضدو نقیض و دیرهنگام منتشر کردند؟ و چرا اجازه دادند که شبکه‌های بیگانه اخبار مقاومت را برای مردم روایت‌سازی کنند؟

گیرم که امور مربوط به جبهه مقاومت، به خاطر حساسیت‌های نظامی و امنیتی، طبقه‌بندی داشته و نباید آشکارا و زودهنگام آن را منتشر می‌کردند (که البته این حرف اصلاً منطقی و توجیه‌پذیر نیست)

اما اطلاع رسانی ناقص و غلط در باره ترور آقایان رازینی و مقیسه که یک مسئلۀ صرفاً داخلی بود، چه توجیهی داشت؟ همه یادمان هست که این حادثه را با چه افتضاحی اطلاع رسانی کردند! یک مسئول در قوه قضاییه رسماً گفت که قاتل از شاغلین قوه قضاییه نبوده، مسئول دیگری روز بعد گفت که قاتل آبدارچی همان قسمت بوده. یکی گفت که قاتل از اسلحه محافظین برای ترور استفاده کرده، مسئول بعدی گفت اسلحه مال محافظین نبوده اما نگفت از کجا و چگونه وارد محل کار کرده است! چند روز بعد آقای پورمحمدی با ضرس قاطع اعلام کرد که این ترور کار منافقین بوده. اما وزیر اطلاعات روز بعد گفت که قاتل، وابسته به منافقین نبوده و سابقه گروهگی ندارد. دوباره یک مقام مسئول در قوۀ قضاییه گفت که جناب قاتل، همشهری آقای رازینی بوده و سابقه شرارت داشته است. اما مردم بالاخره نفهمیدند که قاتل دقیقاً چه‌کاره بوده، چه انگیزه‌ای داشته، اسلحه را از کجا آورده و سرانجام پرونده‌اش چه شد؟

حالا این موضوع با آن روایت‌های ضد و نقیض و دیرهنگامش هنوز از ذهن مردم پاک نشده بود که ناگهان موضوع منع پروازهای ایران به لبنان خبرساز شد و باز مثل همیشه روایت اول حادثه سهم شبکه‌های بیگانه بود که مطابق سیاست‌های خودشان برای ما خبرسازی کردند. اما مقامات کشور خودمان مثل همیشه یا سکوت کردند و یا مسئله را با تحلیل‌های ضد و نقیض، دیرهنگام و قطره‌چکانی به خورد مردم دادند.

بعدهم ماجرای قتل یک دانشجو در تهران اتفاق افتاد و یک هفته یا بیشتر در شبکه‌های مجازی خبرساز شد، اما نهادهای مسئول بازهم نتوانستند یا نخواستند حقیقت حادثه را دقیق، به موقع و مسئولانه برای مردم اطلاع‌رسانی کنند. در نتیجه، شبکه‌های برانداز با بهره‌گیری از خلاء اطلاع رسانی، ذهن و احساسات مردم را نشانه رفتند و با روایت‌‌سازی‌ هدفمند، شرایط کشور را تا مرز آشوب پیش بردند که البته به خیر گذشت...


به نظر من اطلاع‌رسانی غلط، دیرهنگام و غیرمتمرکز، راه را برای باورپذیر کردن روایت‌سازی بیگانه هموار می‌کند و این مسئله می‌تواند یک خطر جدی علیه امنیت کشور باشد...

۲ نظر ۱۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۱:۴۷
مرآت

دورۀ ریاست جمهوری روحانی، وقتی بر و بچه‌های ارزشی به نادیده‌گرفتن موازین شرعی و اخلاقی در مقوله‌های فرهنگی اعتراض می‌کردند، جواب دولت و رسانه‌های دولتی یک جمله بود:

  • مردم را به زور نمی‌شود به بهشت برد.
  • به زور و شلاق نمی‌شود مردم را به بهشت برد.
  • نگاه اجباری برای بهشت بردن مردم، جواب نمی‌دهد... و امثال این‌ها

یادمه که رهبر عزیزمون که همیشه حافظ مبانی دینی و اخلاقی در مدیریت فرهنگی کشور بودند و هستند جواب این جملات کلیشه‌ای وارداتی را دادند و به گوش مسئولان رساندند.

اما، این گزاره‌های وارداتی این روزها با رنگ و لعاب دیگری دارد توسط دولت آقای پزشکیان گفتمان‌سازی می‌شود -که امیدوارم خودش و دولتش عاقبت به شر نشوند- بگذرم.

..

امروز در یک نشست رسمی با یکی از مسئولان فرهنگی که همین جمله را دوسه بار در صحبت‌هایش تکرار ‌کرد عرض کردم.

آقای محترم درست است که نمی‌شود به زور مردم را به بهشت برد، اما شما حضرات دولتی هم حق ندارید راه دوزخ را برای مردم هموار کنید... بعد هم ارجاعش دادم به استدلال حکیمانۀ رهبر عزیزم  این‌جا

 

 

 

۵ نظر ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۲۲:۵۷
مرآت

با بعضی متخصصان جامعه شناسی و کارشناسان مسائل حوزوی جلساتی داشتیم برای مسئله‌یابی در امور اجتماعی، برای بیان برخی مشکلات و نارسایی‌های دینی و برای بیان دردهای پنهان جامعه...

مباحثی که در این گفتگوها دنبال می‌کردیم عبارت بودند از:

  1. عوامل بروز نارضایتی‌های اجتماعی
  2. چرایی روند کاهش سرمایۀ اجتماعی
  3. روندهای معیوب در مناسک دینی
  4. استفاده ابزارانگارانه از دین
  5. تغییر گروه‌های مرجع
  6. آسیب‌شناسی روحانیون و متولیان امور دینی
  7. بررسی عوامل دین ستیزی یا دین‌گریزی نسل نو
  8. آسیب شناسی نظام قانونگذاری در کشور
  9. مصادیق هزینه‌های غیر ضرور در ساختار اداری کشور

طبق معمول حرف‌ و حدیث در هر مورد بسیار بود. اما من در موضوعات ردیف 3 ، 4 ، 6 ، 7 و 8 بیشتر از بقیه موضوعات حرف برای گفتن داشتم. حرف‌های بسیار جدی، انتقادی و در عین حال جسورانه و بی‌پروا و البته گاهی تلخ و ناراحت‌کننده. جوری که یکی از دوستان حاضر در جلسه ‌گفت: اگر خارج از جلسه این حرف‌ها را بزنی، یقیناً مُهرِ تکفیر و ضدانقلاب بر پیشانی‌ات می‌زنند.

اما این‌که مباحث این جلسه بعد از گردآوری و تدوین کجا می‌رود، چه کسانی می‌بینند و آیا منجر به تصمیم‌گیری می‌شود یا نه، واقعاً اطلاع دقیقی ندارم. فقط می‌دانم کسانی که در این جلسات حضور داشتند، همه بدون تعصب، بدون عناد و همه از سر درد و دلسوزی حرف ‌زدند.

و حالا اگرچه برخی حرف‌ها ونظرات این جمع مخصوصاً نظرات خودم مثل هندوانۀ ابوجهل تلخ و ناگوار است، اما چون از سر درد و صداقت است می‌تواند خاصیت تسکین و درمان هم داشته باشد. به همین دلیل دوست دارم به هر شکل ممکن این حرف‌ها زبان به زبان و گوش به گوش به سمع و نظر تصمیم‌گیران دلسوز جامعه برسد.

البته برابر آن جملۀ حکیمانۀ معروف که «دروغ نباید گفت، اما هر راست را هم نشاید گفت» قصد ندارم به اسم شهامت و صداقت همۀ چیز را در این فضای بی در و پیکر مجازی بر ملا کنم تا خدای ناخواسته مورد سوء استفاده بدخواهان قرار گیرد. اما دوست دارم تا جایی که عقل و انصاف و مصلحت اجازه دهد، بعضی از این مباحث را (احتمالاً بعد از ماه رمضان) در قالب چند پست کوتاه یا بلند بنویسم.

فقط مطمئن نیستم که این کار موجب تنویر ذهن خواننده می‌شود یا موجب تشویش اعتقاداتشان خواهد شد. تا آن روز در این باره فکر خواهم کرد.

 

+ نظرات کاربران عزیز برایم مهم است. لطفاً دلسوزانه و مسئولانه نظر بدهید.

۱۳ نظر ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۱۶
مرآت

 شهید طیب، امام خمینی را ندیده طرفدارش شده بود. جانش را در راه نهضت امام داد. متقابلاً امام خمینی هم بعد از بازگشت به ایران، به رسم قدرشناسی و احترام به او در اولین فرصت به زیارت قبرش رفت و بر سر مزارش چنین فرمود: «تو که عاقبت به خیر شدی، دعا کن خمینی هم مثل تو عاقبت به خیر شود» (کتاب طیب صفحه 187)

رهبرعزیز انقلاب نیز در دیدار با خانواده شهید طیب چنین فرموده است:

یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدرشما  مرحوم طیب به آن شهید شدند. در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها.

یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است.
دوره‌ اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به این‌ها که وضع عجیبی داشتند.

خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند. (75/10/10)

 

پ.ن: هروقت به زیارت حضرت عبدالعظیم می‌روم، حتماً خاک شهید طیب را زیارت می‌کنم و از مرام و معرفتش درس غیرت و آزادگی می‌گیرم.

 

 

۳ نظر ۱۱ آبان ۰۳ ، ۲۰:۴۲
مرآت

کار آدم‌های وطن‌فروش و مأموریت رسانه‌های غربگرا این است که قبل از حملۀ دشمن، ذهن مردم را به دشمن تسلیم می‌کنند.

 

 

پ.ن: این روزها بیشتر باید مراقب فضاسازی رسانه‌های ترسو و وطن فروش باشیم.

۱ نظر ۰۲ آبان ۰۳ ، ۲۰:۵۰
مرآت