ویژگی ها، ابهامات و برخی دانستنی ها در مورد طالبان و آیندۀ افغانستان به صورت گزاره هایی ساده، شفاف و کو تاه
الف: نظرات موافقین و مخالفین در مورد طالبان
- در مورد طالبان، طیف گسترده ای از نظرات وجود دارد. تا جایی که گروهی از کارشناسان سیاسی به صورت صد درصد. طالبان فعلی را رد و گروهی هم تا صد درصد طالبان فعلی را تأیید می کنند.
- در مورد طالبان، بعضی ها چنین استدلال می کنند که مذاکرۀ دوسالۀ آمریکا با طالبان به منزلۀ قدرت طالبان است. بعلاوه این که می گویند در این مدت، طالبان قریب 50 درصد سرزمین افغانستان را در اختیار داشته و مردم هم در برابر آنها هیچ مقاومتی نکردند. لذا، این مؤلفه ها را نوعی قدرت و مقبولیت مردمی برای طالبان تلقی می کنند.
- اما از نظر مخالفین، طالبان گروهی هستند ذاتاً تروریست، وهابی، ضد شیعه و افراطی که در تقسیم بندی قومیتی جزو پشتون ها هستند و 40 درصد جمعیت افغانستان را نیز تشکیل می دهند.
- همین طور مخالفین معتقدند که طالبان از سه منظر برای جمهوری اسلامی تهدید محسوب می شوند: اول به دلیل ناسازگاری بیست ساله ای که با شیعیان دارند. دوم به دلیل سابقۀ تروریستی آنها و سوم اینکه متعلق به قوم پشتون هستند و هوای استیلاء بر فارسی زبان ها و شیعیان را دارند.
- همین گروه، جنگ داخلی در افغانستان را یک احتمال قریب الوقوع می دانند که ممکن است بین طالبان، شیعیان و هزاره ها اتفاق بیفتد. این کارشناسان خروج شتاب زدۀ سفیر و اعضای سفارت آمریکا و کشورهای اروپایی از افغانستان را نشانۀ وقوع جنگ داخلی در این کشور می دانند و ارزیابی شان این است که احمد مسعود توان ایستادگی در برابر طالبان را ندارد. همانطور که طالبان در هفته های اخیر پیشنهاد احمد مسعود برای مذاکره را نپذیرفته اند..
- نکتۀ دیگر این که طالبانِ پاکستان، طالبانِ افغان را پذیرفته اند چون اصالتاً پشتونستانی هستند و با بقیۀ اقوام و مذاهب افغان سازگاری ندارند...
یک پاسخ و دو گزاره مرتبط
پاسخ: می گویند حاکمیت طالبان نتیجۀ توافق آمریکاست، خب بله، این حرف قابل قبول است. اما، از کجا که تصمیم آمریکا از روی ناچاری نباشد که مثلاً ناگزیر شده است بین بد و بدتر، بد را انتخاب کند. دلیلش هم این است که آمریکا با خروج از افغانستان هیچ امتیازی به دست نیاورده و در آینده نیز با چالش های جدی تری مواجه خواهد شد. ضمن اینکه:
- در حال حاضر ایران و روسیه و چین هرسه از وضعیت افغانستان خوشحالند، اما نه بخاطر طالبان، بلکه به خاطر شکست آمریکا.
- پاکستان و روسیه و چین دوست ندارند در افغانستان جنگ داخلی اتفاق بیفتد. روسیه بخاطر منافع تجاری و اقتصادی اش، پاکستان هم از این منظر این که می خواهد افغانستان را از آن خود کند. چینی ها نیز، هم به لحاظ امنیتی و هم از نظر اقتصادی و سرمایه گذاری در افغانستان دقیقاً همین نگاه را دارند.
چند گزاره از نیازها و نقاط ضعف طالبان:
- گروه های تروریستی خاصی از داعش و القاعده در افغانستان هستند که با طالبان مشکلات جدی دارند و خود را صاحب ادعا می دانند. در نتیجه راه یکه تازی طالبان در افغانستان هموار نیست.
- در رهبری داعشی های حاضر در افغانستان نیز دو نوع تفکر و سلیقه وجود دارد. گروهی از آنها معتقدند که باید مناطقی از افغانستان را تصرف کنند و پرچم داعش را در آن جا برافرازند و تفکر دیگر داعش این است که مبارزۀ علنی به مصلحت نیست و می گویند نباید پرچم داعش را بالا ببریم. همچنان که انفجار بزرگ در فرودگاه کابل را انجام دادند و به برخی اهداف خود رسیدند.
- برابر اخبار غیر رسمی در روزهای اخیر تعداد زیادی داعشی به افغانستان رفته و به گروه پیوسته اند. بعلاوه، بعضی داعشی ها معتقدند که عنقریب افراطی های طالبان نیز به آنها ملحق خواهند شد.
- از نقاط قوت جمهوری اسلامی این است که افغان ها به کالاهای تجاری ما شدیداً وابسته اند و حاضر نیستند حتی یک روز هم مرزهای تجاری ما به روی آنها بسته شود. البته این کار برای ما هم مفید است. اما یک اهرم بسیار قوی برای کنترل طالبان محسوب می شود..
- یقیناً سیاست ایران این است که جنگ داخلی در افغانستان اتفاق نیفتد. اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، اولاً تلاش می کند که موقعیت شیعیان در حاکمیت افغانستان حفظ و سهم آنها در حکومت محفوظ بماند. چون یک چهارم از جمعیت افغانستان شیعه هستند. ثانیاً ایران آن قدر نفوذ و قدرت دارد که اجازه ندهد معادله جنگ داخلی به نفع طالبان تمام شود.
- در حال حاضر به صورت رسمی قریب بیست هزار نفر از طالبان در ایران حضور دارند و سه میلیون نفر هم از افغان ها به صورت قانونی در ایران زندگی می کنند. این نیز یکی از اهرم های قوی برای کنترل طالبان خواهد بود.
- اکثر قریب به اتفاق کارشناسان معتقدند که طالبان از نظر اعتقادی خود را تعدیل کرده و رفتار به اصطلاح حکومتی به خود گرفته اند. یعنی در برخی از نظرات فقهی خود تجدید نظر کرده اند.
- اداره حکومت افغانستان در حال حاضر به این صورت است که در رأس خود یک امیرالمؤمنین دارند و یک شورای رهبری که همه از حنفی مذهب ها هستند.
- در سیاست طالبان نیز دو تفکر کاملاً متضاد جریان دارد: گروهی قائل به ادامه جنگ و جهاد هستند و گروه دیگر به شدت معتقدند که جنگ به صلاح آن ها نیست و می گویند همین جنگ بوده است که آنها را از حکومت ساقط کرده است...بنابراین، علیرغم میل آمریکا و کشورهای اروپایی، وقوع جنگ داخلی در افغانستان کمی بعید به نظر می رسد.
پ.ن: همچنان بر نظرات خودم در پست قبلی «طالبان و افغانستان در چهار پرده» تأکید دارم و در این پست هم ضمن قبول برخی واقعیت ها، نظر موافقین و نقاط ضعف طالبان را بیشتر قبول دارم.
۲ نظر
۱۳ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۱۱