کوفۀ مکافات...
آه از کوفۀ مکافات؛ آه از این دشتستان چند چهره! آه از شهر شیعیان دنیا پرست! شهر فقیهان خاموش، شهر قبیله های دین فروش، شهر عالمان مُذَبذَب، شهر «اَشباهُ الرِّجال و لا رِجال...!» شهر خیزش های بی دوام و ریزش های مدام. وای بر کوفه؛ شهر مردانِ مرعوب و سردمداران فتنه و آشوب...
وای بر کوفه! شهر غصّه های جانگزای علی! شهر علی و کوچه های تنهایی اش! شهر یتیم نوازی امیرِ درد آشنا. شهر خلوتِ شب های علی با خدا!
آه از کوفه؛ شهر امیرِ بی یاور و دل های دیر باور؛ شهر موش های کور و گوش های کر! شهر قبیله های تزویر و زر! آه از کوفه، شهر گوشزد های مکرّرِ علی برای امروز و فردای ما...
پ.ن 1- هنوز هم آثار بی وفایی و چندچهرگی را در فرهنگ قساوت و فلاکت محله های کوفه می شود دید.
پ.ن 2- مقامات منسوب به پیامبران و امامان در مسجد کوفه را باور دارم. اما من فقط در سفر اول اعمال مربوط به مقامات را به جای آوردم. بعد از آن هربار به مسجد کوفه رفتم. بعد از زیارت مرقد جناب هانی و مسلم و مختار و بعد از یک وقوف کوتاه در مقامات، ترجیحاً تا وقت نماز ظهر و عصر، وقتم را نزدیک محراب مسجد (محل ضربت خوردن مولا) پر کردم.
جناب آقای مرآت سلام
شِکوههای بالا با شُکوه کلام شما در پایان تضاد مهمی را به خواننده منتقل کرد. موفق بود این بود. خیلی طالبم که پینوشت ۱ را به نمونههایی ولو به اشاره منضم میکردید. دیر نشد میشنویم. بفرمایید. چه جایی غریبانهای را در مسجد کوفه برگزیدید؛ چون قریبانه با امام ع پیوند دارید. من ولی وسط وسط حیاط کوفه مینشستم و به چهار سو چشم میدوختم.