https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

سه شنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، ۰۵:۳۵ ب.ظ

وقتی آب سربالا می رود، کومله ...

 

  • هرچند امنیت و آرامش کشورم برام خیلی خیلی مهمه!
  • هرچند به ثبات سیاسی کشورم بسیار بسیار علاقه مندم و شدیداً بهش مدیونم!
  • هرچند که اگر پاش بیفته تا قطرۀ آخر خونم را فدای امنیت کشور و انقلاب می کنم!
  • هرچند که معتقدم آمریکا و انگلیس و ائتلاف عبری عربی، آرزوی فروپاشی نظام ما را برای همیشه به گور خواهند برد!

اما، گاهی وقت ها ته دلم صدای وسوسه ای را می شنوم که می گوید: بگذاریم چند روزی هم این کوملۀ تجزیه طلب، این منافقین آدم کش، این سلطنت طلبان عیاش و این تکفیری های خون آشام بیایند و چند صباحی بر سرنوشت ما مسلط شوند؛ تا شاید یک سری آدم های ساده لوح و نمک نشناس، قدر آزادی و امنیت را بدانند و یاد بگیرند که روی دیوار هر ولگرد بیگانه پرستی یادگاری ننویسند و به دسیسۀ هر سلبریتی خودفروخته ای، امنیت و آرامش خودشون را به تاراج ندهند..... اما من می دانم و شما هم خوب می دانید که عِرق ملی و غیرت دینی ما چنین تجربه ای را نه می پسندد و نه اجازه می دهد!

خوب است دو نکتۀ کاربردی را از قرآن بیاموزیم که هر خبری را بدون سند از هر فاسق دریوزه ای نپذیریم و حرف هایی را بر زبان برانیم که به راستی و درستی آن یقین داشته باشیم:

  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ
  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا.

تإسف دارم برای کسانی که هر خبری را بدون تحقیق می پذیرند و کورکورانه به آن واکنش نشان می دهند،

تإسف دارم برای کسانی که ندانسته و نشناخته وارد گودی می شوند که صفر تا صد منافعش نصیب بیگانگان می شود.

در حیرتم از جماعتی که دم از هوشمندی و ذکاوت می زنند، اما، در میدان مسابقه، پرچم کشورشان را به نفع بیگانگان به آتش می کشند.

 

پ.ن:

  1. شامۀ سیاسی ات که سالم باشد، بوی توطئه را از فرسنگ ها آن طرف تر حس می کنی. در مسیر پیاده روی اربعین، از لابلای شایعات و پچ پچ های فضای مجازی، صدای تجزیه طلبان ورشکسته را می شنیدم. فقط اشتباه من این بود که به دوستم گفتم: ایرانی جماعت هرقدر هم بی مایه باشد، زیر پرچم فرومایه هایی مثل کومله و دموکرات سینه نمی زند! اما انگار بعضی ها اشتباهی ایرانی‌اند‍‍!!
  2. اربعین امسال برای من متفاوت از سال های قبل بود. ان شاءالله یادداشت هایش بماند برای سه هفته قبل از اربعین سال بعد.
  3. در تمام روزهای این سفر به یاد همراهان وبلاگی بودم...

 

نظرات  (۹)

۲۹ شهریور ۰۱ ، ۱۷:۴۱ لیلا خدایار

سلام زیارت شما قبول باشه. 

ممنون که به یادمون بودین.

بله واقعا باید بر این مردم با اون همه نهی قرآنی از دوستی با یهودیان و مسیحیان، تاسف خورد.

پاسخ:
سلام و سپاس از شما.
انجام وظیفه بود.

ان شاءالله خدا هدایتمون کنه...
۲۹ شهریور ۰۱ ، ۱۸:۵۳ لیلا خدایار

ان شاءالله.

پاسخ:
و الهی آمین.
۲۹ شهریور ۰۱ ، ۲۰:۳۱ دامنه : دارابی

جناب حاج‌آقا مرآت سلام و عرض خداقوت.

من معتقدم (حتی مسجّل شده است) جامعه از حضور پلیس در همه‌ی ابعاد زندگی اجتماعی احساس امنیت و آزادی قانونی و واقعی می‌کند؛ مثلا" نقش پلیس در جاده، در مواجهه با اهل دشنه و قمه، در رویارویی با تبهکارهای اهل وحشت و واهمه، و و و همه و همه. نمی‌دانم "گشت" صبغه‌ی فقهی دارد یا نه؟ نیز نخوانده‌ام در حکومت حضرت نبی ص و حضرت وصی ع گشت بوده یا نه. ولی حضور پلیسِ جامعه، امری بدیهی ست عقلی و لازم است؛ و صد البته پایشش علیه‌ی فساد در حکومت هم، بدیهی‌تر و عقلی تر و لازم‌تر.

نکات و هشدار شما جناب مرآت خواندنی بود، و خوب هم تصور دهشتناک یک روز خیالی را مثال زدید. واقعاً آزمودن آن روز چقدر بی‌سپاس‌ها را پشیمان خواهد ساخت. حیف که سرنوشت کشور را نمی‌شود روی تست گذاشت. درود به تفکر دلسوزانه‌ی شما.

باور بفرما سال ۶۱ و بعد سال ۶۷ در جبهه‌ی مریوان به‌عینه وطن‌فروشی این دو جماعت زبون را دیدم و عمرمان را در مبارزه با این دیو و ددها گذاشته بودیم و سرانجام این ملت نگذاشت حتی یک وجب خاکش در تصرف متجاوزان و مزدوران در آید.

پاسخ:
سلام جناب دارابی بزرگوار.
در مورد حضور پلیس و کارکرد آن به ویژه در بارۀ آنچه که به گشت ارشاد موسوم است، حرف برای گفتن زیاد دارم. ایضاً در بارۀ تجویز فقهی و سابقۀ تاریخی آن. چه از بعد سلبی و چه از بعد ایجابی آن . ولی فعلاً مجالش نیست. ... فعلاً بحث من این است که ما چگونه به خودمان اجازه می دهیم که فوت این خانم را به پلیس نسبت بدهیم. آیا واقعاً برای ما یقین حاصل شده؟ و این یقین چگونه و با چه تحقیقی بدست آمده، چرا تمام رسانه های معاند در این مورد یک صدا علیه ما شانتاژ می کنند و چرا عده ای هم بدون تحقیق با آن ها همصدا می شوند و به تمام مقدسات اهانت می کنند. آیا این ها واقعاً از فوت این خانم ناراحتند؟ یا خوشحالند که توانسته اند علیه جمهوری اسلامی پیراهن عثمان درست کنند...

وای که خدا نیارد آن روز را. زبونم لال اگر چنین اتفاقی بیفتد، اونوقت علاوه بر این که قتل عام می شیم، حتی برای سلطه جلادان هم ما را و مخصوصاً رهبری را مقصر می دانند. چون مردمی که عادت کرده اند با کمترین بهانه ای تحریک شوند و تمام کاسه کوزه ها را سر رهبری بشکنند، در صورت سلطه داعش هم، راه بهانه جویی را خوب بلدند و خیلی راحت گناه را گردن رهبری می اندازند.
۲۹ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۱۳ حسین مرجانی

سلام آقا مرات.

سعدی هم در یکی از عزل هاش  همین رو میگه:


چاه هست و راه و دیده ی بینا و آفتاب

تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش

چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود

بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش...

پاسخ:
سلام حسین اقای عزیز،
عجب بیت هایی رو انتخاب کردی از جناب سعدی!!

ولی خدا نیارد آن روز را. که اگر چنین واقعه ای اتفاق بیفتد، اونوقت نه از تاک، نشان می ماند نه از تاک نشان.
۳۰ شهریور ۰۱ ، ۰۰:۵۶ محمد قاسم پور

خانواده مهسا امینی از این ماجراها یه باری بست.

ضد انقلاب هم یه باری بست.

فقط یه مشت آدم گول خورده کتک خوردن، چندتا پلیس هم کتک خوردن، چند نفر هم مردن که خسر الدنیا و الاخره شدن.

پاسخ:
در واقع صد درصد این ماجرا به نفع بیگانگان شد.
آن هم دقیقاً در روزهایی که رئیس جمهور این ملت در مجمع عمومی سازمان ملل دارد از موضع ایران سخن می گوید و...

ممنونم که خواندید برادر..

سلام

 زیارتتون قبول ان شالله دوباره نصیبتون بشه.

 

+واقعا کاش قبل از اینکه دیر بشه مردم آگاه بشن.

پاسخ:
سلام بر شما.
ممنونم.

ان شاءالله چنین باشد.
۳۰ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۴۴ ملیحه قنادیان

زیارت قبول عموجان کاملا باهاتون موافقم عموجان

پاسخ:
درود بر ملیحه خانوم گل،
ممنونم از شما که موافقید :)

سلام 

زیارت قبول بزرگوار 

پاسخ:
سلام بر شما.
ممنون و سپاسگزارم.

اربعین امسال من هم گره خورد با همین ماجراها که حکایتش را در وبلاگم نوشتم . فارغ از لایک بازی و کامنت بازی بدم نمی آید بخوانیدش و نظرتان را برایم بگویید .

اما نکته دیگر اینکه من از کسی که سالهاست دشمنی میکند توقعی ندارم اما از دوستان و انقلابیون خودمان که خودشان را پرچمدار عدالت و معنویت میدانند توقع دارم صدای مردم را بشنوند و برچسب منافق و دشمن به آنها حواله ندهند . توقع دارم بجای دمیدن بر آتش خشم و نفرت جامعه ، به حل مسائل و چالش ها فکر کنند و بپردازند . جمهوری اسلامی امروز تاوان اعمال جاهلانه و اعتماد به بادمجان دور قاب چین های خودش رو میدهد . تا جمهوری اسلامی سر عقل نیاید همین آش است و همین کاسه . هر چند اگر دیر نشده باشد

پاسخ:
سلام آقا سجاد نازنین،.
حکایت اربعینت را خواندم. اما عادت دارم بعضی نوشته ها را دوباره و سه باره بخوانم تا به فهم بیشتری برسم. بعد از خوانش سوم اگر نظری در خور شأن مرقومۀ شما داشتم خدمتتون تقدیم می کنم. ان شاءالله...

نظرتون هم زیبا و شکیل و دردمندانه است...
اما چیزی که من از نظر شما فهمیدم این است که جمهوری اسلامی از مدار عقلانیت خارج شده و دیگر به آخر خط رسیده است و باعث همۀ این خشم و نفرت ها هم، دوستان انقلابی خودمون هستند! :(
اگر این استباط درست باشد، باید عرض کنم خدمت شما که چندان موافق نیستم...
اما اگر برخلاف نظر من، نظام فعلی دگرگون شد و حکومت دیگری جایگزین جمهوری اسلامی شد، منتظر می مانم ببینم با مال و جان و ناموس و اعتقادات و سلیقۀ ما چگونه رفتار خواهند کرد..

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">