بعضیها، همسفرۀ فقرند و از زندگی فقط آرزو دارند. اما به اندازۀ یک دنیا آبرو دارند که گوهری بس گرانبهاست.
بعضیها طینتی فرشتهخو دارند. پاکاند، چالاکاند و چهرهای گشادهرو دارند. اینها، اگرچه خود نیازمندند، اماکریم و بخشندهاند و گرهگشایی، عادت همیشگی آنهاست.
بعضیها خیلی گند و بو دارند، از بس که دستشان آلوده به کثافت دنیاست.
بعضیها اشتیاقِ زیاد به پرسوجو دارند، اما از گمشدهای که کاملاً پیداست!
بعضیها میل به گفتوگو دارند، مثل بنیاد مجهولالهویه باران که مدّعیِ گفتگوی تمدنهاست.
بعضیها نامی ظریف و لطیف، اما مغزی بی تکاپو و زبانی وارونه گو دارند و همیشه چشمی به آن سو دارند. اینها افتخار دارند که مُفتی خیر و شرّشان وزارت خزانهداری آمریکاست..
بعضیها موسوم به شیخ دیپلماتند و معتقدند که یک جهان معلومات دارند! ولی عادتی بدخیم به باخت دارند. اینها نیز زبانی پر های و هو دارند. اما مفتخرند که سر در آخور بیگانه دارند و کدخدای جهانشان جانکری و اوباماست.
بعضیها از طایفۀ بنی حرفاند و زبانی گزافهگو دارند که عادت ماهیانهشان دروغ و خیانت و بلواست و قبلۀ آمالشان آمریکاست.
بعضیها خیلی رودارند. لجباز و خودشیفته و خود حق پندارند و گمان میبرند که پرطرفدارند! خدا به هوادارانشان رحم کند. چون سطح توهمشان بسیار بالاست.
بعضیها نه رنگ و بودارند، نه چشم و رودارند و نه عُرضۀ تکاپو دارند. اینها همۀ عمرشان باد هواست.
بعضیها، نگاهی به «وَحده لااله الا هو» دارند. اما در مقام پیشوایی، استخوانی در گلو دارند که بسیار سخت و طاقت فرساست!
دوستان عزیز، گمان نکنید که این حرف ها، مربوط به مردمان شاخ آفریقاست. نخیر! این ها گونههای رایجِ تبارشناسی در حوزۀ سیاست و فرهنگِ ایران عزیز ماست.
دعا کنیم عاقبت بخیر شویم...
پ.ن: دیروز به اتفاق بعضی دوستان اهل سیاست، گفت وگویی داشتیم با موضوع «تبار شناسی سیاست در ایرانِ بعد از انقلاب» که ارایۀ جمع بندی جلسه بر عهدۀ بنده بود. اما از آن همه بحث و سخن جدی، این چند سطر را به صورت نرم و لطیف و به دور از حاشیههای تلخ و مشمئز کننده برای درج در وبلاگ نوشتم.