https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۲، ۱۲:۲۶ ق.ظ

نهی از منکر غیر کلیشه‌ای!

به اتفاق حمیدآقا رفته بودیم پارک نزدیکِ خانه کمی قدم بزنیم و در بارۀ یک برنامۀ فرهنگی جدید چند دقیقه‌ای به گپ و گفت بنشینیم.

در نقطه‌ای از پارک، چند شازده نوجوانِ هفده هجده ساله زیر درخت لمیده بودند و دم به دم به سیگارهایشان پُک می‌زدند و به قول خودشون جوونی می‌کردند. همین که ما را دیدند، سیگارها توی دستشان پنهان شد و چشم در چشم ما شدند. گویا منتظر بودند که باب نصیحت مشفقانۀ ما گشوده شود تا چندتا «به توچـۀ» آبدار نثارمان کنند و به اصطلاح سنگِ روی یخمان بفرمایند. اما خوشبختانه ما اصلاً متعرّض آنها نشدیم و از ادای وظیفۀ مقدسِ امر به معروف و نهی از منکر کلیشه‌ای خودداری نمودیم! و صد البته که بی تفاوت هم نبودیم. پس فی‌الفور جلو رفتیم و با حربۀ لبخند و گلخند و با چند دُرواژۀ گل منگولی مثل قند، رفیقانه در جمعشان نشستیم! جوری که یکی‌یکی سیگارهایشان را انداختند و به نگاهمان دل باختند... :)

در این فرصتِ طلایی و کوتاه، شوخی شوخی تیکه هایی از کُنه درونشان گفتند که ما به گوش جان شنُفتیم. ما نیز نکته‌هایی از روزگار نوجوانیمان را بازگفتیم که آن ها شکفتند!

شازده‌های سیگاری تازه از سَرَک کشیدن ما شادمان شده بودند و مسرور که ما از ادامۀ خوش و بش با آن ها معذور! اما در وقت خداحافظی، تیر خلاص را به هدفِ هدایتِ شازده‌ها نشانه رفتیم و پندی نیکو به ارمغانشان دادیم. بدان امید که بر طاق رضایت حق بنشیند و بر سیبل اجابت، اصابت کند... (14 رمضان)

 

+ هدف‌گیری بعضی از نوجوان ها قلق خاص خودش را دارد که اگر کسی بلد نباشد، تیر هدایتش به خطا خواهد رفت.

 

++ پارک‌های تهران و کلان‌شهرها به نظرم بهترین مکان است برای اختلاط و گفت و شنود با بدحجاب‌ها، بی حجاب‌ها، سگ بازها و آدم‌هایی که بدون غرض و مرض قربانی جریان زن زندگی آزادی شده اند. پیشنهاد می کنم اونهایی که حال و حوصله و هنرش را دارند. از این فرصت مفت و مجانی برای امر به معروف‌های غیر کلیشه ای غافل نشوند...

نظرات  (۸)

۱۸ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۴۴ دامنه | دارابی

سلام جناب مرأت

کشکولی: پس با گیجان سر و کار پیدا می‌کنید، مراقب گیجگاه‌تان باشید!

پاسخ:
سلام بر جناب حاج آقا ابراهیم دارابی عزیز.
یاد دوبیتی باباطاهر افتادم.

دلم از دست خوبان گیج و ویجه       مژه بر هم زنم خونابه ریجه
دل عاشق مثال چوب‌تر بی            سری سوجه سری خونابه ریجه

ولی دعا کنید باعث سرگیجۀ دیگران نشویم :)

شکلک ناخن جویدن بسیار

چرا من اینقدر می ترسم؟

پاسخ:

ولی ما از چامه‌ و چکامه‌های خیاط‌خانه شما بی‌باکی دیده‌ایم :)



راستش ما هم گاهی ادای نترس ها رو در میاریم. به قول جناب صائب:

از ترس خلق در دهن شیر رفته ایم

مجنون صفت به دامن وادی نشسته ایم.


اما جناب مولوی میگه:


ترس را سر ببُر و گردن تعظیم بزن

در مقامی که عطاها و امانِ تو بوَد.

هر زمان بحث نهی از منکر میشه خاطره اربعین سال ۹۶ برای من زنده میشه.... اون زمان با  دو تا خانم طلبه (دو تا خواهر) و یه دختر خانم ۱۹ساله همسفر شدیم. رفتارهای آدم های کم سواد و بیسواد و معمولی خیلی بهتر از این دو طلبه خانم بود. یه نفر از خانم ها رو سالهاست که میشناسم. اول سفر اون خانم آروم کنار گوشم زمزمه کرد امیدوارم بتونم یه کاری کنم دختر دوستم رو با حجاب کنم و اگه خدا بخواد نماز خون....

یه سری اتفاقات افتاد که حتی من تا مدتها از طلبه ها فرار میکردم. فقط حرف میزدند. تذکرهای بی مورد...... اونقدر رفتارهای بد داشتن. دختر خانمِ جوان حتی یک رکعت نماز نخوند بعد رسیدن به مرز چادر از سر برداشت و موهای بافته شده اش رو مثل قبل از شال بیرون گذاشت. به نظر من نهی از منکر باید طوری عنوان بشه که به کسی برنخوره و نتیجه مثبت داشته باشه....

خود بیان هم مذهبی ها یه گروه خاص هستن... هیچی کسی رو هم بین خودشون راه نمیدن... بارها به خودم میگم مگه ما معمولی ها چه کاری انجام دادیم که به این صورت برخورد می کنن. ماها رو آدم حساب نمی کنن.... 

نه اینکه این موضوع خیلی مهم باشه فقط برای من سواله....

+البته این موضوع رو هم بگم طلبه خوب هم اطرافم زیاد دیدم. فقط یه مثال زدم. به طلبه ها برنخوره و نارنجک به این کامنت پرتاپ کنن:))

پاسخ:
:) 
خانم‌هایی که گفتید احتمالاً در شرایط خاصی بودند و شایدم مبتدی و تازه‌کار بودند :) اما خب طبیعیه که در یک پیاده روی چند میلیونی آدم‌های جورواجوری پیدا می‌شوند که از قضا سفر اربعین شما با این خانم‌ها رقم خورده است. امیدوارم به جبران این اتفاق، موارد مثبت امر به معروف هم یه روز با شما همسفر و خاطره ساز بشه و در سفرهای بعدی خاطرات خوش براتون به یادگار بذاره. :)
راستش آن‌قدر که من اطلاع دارم، در بین طلبه‌های خانم و آقا افراد حرفه‌ای، خوش برخورد، دوست‌داشتنی و خوش مشرب زیاد هستند... اما در مجموع، این نکته رو باید بپذیریم که امر به معروف و نهی از منکر، به خودی خود برای یک طرف قضیه خوشایند نیست و فریضه‌ای است که الزامات و شرایط خاص خود را دارد. اگر آمر و ناهی شرایط لازم رو نداشته باشند، هم برای خودشون آسیب‌آور است و هم نتیجۀ مطلوب عاید نمی شود...

اما مسئلۀ وبلاگ های مذهبی بیان کمی قابل تأمله. ظاهر قضیه همین است که شما فرمودید. اما به نظرم عمق قضیه این نیست و البته این ظاهر هم دلایل خاص خودش را دارد. بنابراین نمیشه گفت همشون این‌جوری هستند. خود من روی وبلاگ نویس‌های مذهبی یک بررسی داشتم و برخی دلایل این کار رو که شما میفرمایید، به دست آوردم که تا حدودی قابل توجیـــــه است. با این همه شما بزرگواری کنید و به دل نگیرید.

مطمئن باشید به هیچ طلبه ای بر نمی‌خوره. اگر نارنجک هم پرتاپ کنن، خودم وبلاگشون رو موشک باران می کنم :)
ممنون از شما.
۱۸ فروردين ۰۲ ، ۰۶:۲۶ 🦋 پروانه .🦋

خداوند امثال شما رو زیاد کنه

پاسخ:
خدا شما رو موفق بداره.

خیلی خوبه که از روشهاتون می نویسین تا دیگران هم یاد بگیرن. 

 

پاسخ:
ممنون که می‌خوانید.
ان‌شاءالله مفید باشه.

سلام

عبادتتون قبول و سال جدید مبارک

مشعوف شدم از این کار زیبا و از این زیبانویسی شما :))

پاسخ:
سلام حسین آقای عزیز،
از شما هم قبول باشه و تبریک متقابل.

ممنونم. زیبا خواندید شما برادر.

کار قشنگی بود

اما یه سئوال

می‌شه بگید این کار شما نتیجه‌ش چی شد؟

پاسخ:

پاسخ:

متشکرم آقا میرزا.

نتیجه‌ش این شد که خداحافظی کردیم و رفتیم :))

راستش ما خیلی دنبال نتیجه نبودیم. یک احساس وظیفه ساده بود که فکر کردیم از کنارش بی تفاوت نگذریم. اما نتیجه اش این شد که: سیگارها رفت، مقاومت نکردند، از این که تو جمعشان نشستیم ناراحت نشدند، لمیدنشون به نشستن تبدیل شد، آخر سر هم دو نفرشون به قول خوشون سریش شده بودند و چندقدمی دست ما را ول نمی کردند...!!

در عین حال، ما توقع نداشتیم که پنج تا نوجوان بی دغدغه یهویی با چند دقیقه صحبت های ما متحول شوند. اما یقین دارم، خاطرۀ رفتار و حرف ما حتماً به عنوان یک رفتار خیرخواهانۀ غیر تحکمی توی بایگانی ذهنشون خواهد ماند که یه روزی به دردشون می خوره. حتی یقین تر دارم که هرکدوم از آنها هر جا بنده یا دوست بنده را ببینند، حتماً برخوردی دوستانه با ما خواهند داشت که به نظرم همین مقدار نشانگر قبول و پذیرش نسبی آن‌هاست.

 

والبته همانطور که گاهی آدم ها با یک نگاه، دلباختۀ کسی و چیزی می شوند و دل و دینشان را می بازند، این احتمال هم هست که کسی با یک برخورد صمیمی و عاطفی بتواند مسیر اشتباه را تشخیص دهد.

خیلی تمیز و دلنشین بود 

پاسخ:
خیلی ممنونم جناب حیطان

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">