https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طوفان الاقصی» ثبت شده است

 پرده اول، جبهه دفاع از فلسطین: آرمان دفاع از فلسطین و آزادی قدس، اولین بار در ایران پس از انقلاب شکل قانونی به خود گرفت که ابتدا به صورت شعار مرگ بر اسرائیل فرهنگ‌سازی شد  و بعداً به شکل ساختارمند صدای آن به آن سوی مرزها سرایت کرد.

جنبۀ عملی شعار مرگ بر اسرائیل هم ابتدا در ساحت ورزش‌های قهرمانی نمود پیدا کرد. به این شکل که هر ازگاهی ورزشکاران ایرانی در بازی‌های المپیک یا بعضی مسابقات ورزشی، از مسابقه با اسراییلی‌ها خودداری می‌کردند تا به دنیا بفهمانند موجودیت اسرائیل غاصب نامشروع است. این دو مورد، تنها نماد مخالفت با اسرائیل در جهان بود که فقط از ایرانی‌ها دیده و شنیده می‌شد.

پرده دوم، جبهۀ دفاع از اسرائیل:

*- از اول انقلاب عده‌ای غربگرا در کشور خودمون بودند که شعار مرگ بر اسرائیل را بر نمی‌تافند. چون از مبارزه با اسرائیل به صورت نهادینه شده وحشت داشتند.

*- در بین روشنفکران دینی و هنری جامعه ایران هم، عده‌ای با این بهانه که ورزش را نباید سیاسی کرد، تلاش می‌کردند مسابقات ورزشی با اسرائیل را عادی و حتی لازم جلوه دهند.

*- تعدادی از اساتید دانشگاه‌های تهران علنی و غیر علنی با شعار مرگ بر اسرائیل مخالفت می‌کردند. حتی نمرۀ درسی دانشجویان حزب‌اللهی و بسیجی را به خاطر شعار مرگ بر اسرائیل کم می‌کردند و حتی در مواردی دانشجوی مخالف اسرائیل را در درس مربوطه مردود کردند.

*- تلاش سیاسی برای حذف شعار مرگ بر اسرائیل در کشور خودمون آن‌قدر ادامه یافت که در دولت آقای خاتمی، تمام نمادها و فرایندهای تعامل با اسرائیل را برای اجرا (از جنبه‌های سلبی و ایجابی) رسماً در کتاب مستندات برنامه و بودجه تعریف کردند. (این کتاب در زمان احمدی نژاد جمع‌آوری و امحاء شد) 

*- گروه‌های وابسته به اصلاح‌طلبان در تجمعات اعتراضی سال‌های 88 ، 96، 97 و 98 که از طریق شبکه‌های معاند هدایت می‌شد شعار نه غزه نه لبنان را به نفع اسرائیل علنی کردند.

*- در سال 1401 جریان یک پارچه عبری، عربی، غربی با همراهی منافقین و گروه‌های تجزیه طلب داخلی، این شعار را به اوج رساندند و رسماً به اسرائیل چراغ سبز نشان دادند.

و اما حالا:

  1. امسال در المپیک ۲۰۲۴ تماشاگران المپیکی پرچم فلسطین را به صورت حجیم و پر تعداد بالا گرفتند و به رخ دنیا کشیدند.
  2. در پارلمان فرانسه، تعدادی از نمایندگان آزاداندیش پارلمان، شدیداً با حضور اسرائیلی‌ها در المپیک پاریس مخالفت کردند.
  3. سال ۲۰۲۴ اعتراضات خیابانی علیه رژیم غاصب اسرائیل آرام آرام توسط جماعتی انبوه در کشورهای اسلامی شکل گرفت و در امتداد آن جمع کثیری از دانشجویان اروپایی و آمریکایی که خیلی از اون‌ها نه مسلمان هستند، نه بسیجی و نه حزب‌اللهی، برخلاف شیوۀ اصلاح‌طلبان و عاقیت‌طلبان ایرانی، فقط با انگیزۀ انسانی و بشری، کلاس‌های درس را تعطیل و به خیابان‌ها ریختند تا اعتراض خود را علیه نسل کشی و جنایت‌های اسرائیل نشان دهند و گام دوم انقلاب ما را آن‌ها آغاز کنند.
  4. امروز مسئلۀ فلسطین و غزه، در صدر مسائل جهان قرار گرفته است، پرچم اسرائیل همه روزه در تمام دنیا و حتی در خود اسرائیل به آتش کشیده می‌شود، پرچم فلسطین مظلوم در تمام تجمعات دنیا برافراشته شده و هر روز به حجم مخالفین اسرائیل افزوده می‌شود، دفاع از مظلومان فلسطینی بعنوان یک برند جهانی خریدار دارد و به این ترتیب شمارش معکوس برای انزوا و نابودی اسرائیل آغاز شده است. و... و...

اما چرا این اتفاق‌ها افتاد؟ چرا جریان مبارزه با اسرائیل فراگیر شد؟ چرا چراغ مبارزه با اسرائیل در ایران خاموش نشد؟ چرا و چرا؟ چون ماهیت ددمنشی باند تبهکار صهیون‌ برای مردم دنیا برملا شد. چون مردم دنیا جنایت‌ صهیون‌ها را دیدند. چون فهمیدند که اسرائیل گرگ است و گرگ به ‌کسی رحم نمی‌کند. چون مردم دنیا فهمیدند که مدارا کردن با گرگ یعنی نابودی خودشان. یعنی نابودی انسان و انسانیت. یعنی نابودی هرکسی که سردمداران صهیونیزم او را نخواهند.

این بود که جهان اسلام و مردم مغرب زمین آموزه انقلاب ما را گوش دادند و ترس را فراموش کردند. (آموزۀ امام این بود که اسرائیل غدۀ سرطانی است و  باید از صفحۀ روزگار محو شود)

و حالا، نشانه‌های نابودی اسرائیل دارد نمایان می‌شود، دارد افکار عمومی دنیا علیه اسرائیل بسیج می‌شود، دارد ترس مردم به فریاد علیه اسرائیل تبدیل می‌شود. دارد ارزش‌های انسانی بر ارزش‌های قومیتی غلبه می‌کند و دارد اتحاد دینی و مذهبی علیه اسرائیل تکامل می‌یابد و امت واحده  جهانی شکل می‌گیرد. نمونه‌اش این‌هاست:

  • هزار هزار زن و کودک بیگناه در غزه و فلسطین به خون می‌غلتند، آوراه می‌شوند، فقر و گرسنگی را تحمل می‌کنند، اما تسلیم گرگ نمی‌شوند تا آزمون ایستادگی و عزت منبعث از قرآن و عترت را به پیروان سایر ادیان الهی مخابره کنند.
  • برای حمایت از مسلمانان مظلوم منطقه و برای حفظ منابع کشورهای اسلامی، لشگر بدریّون، تیپ فاطمیّون و زینبیّون شکل می‌گیرد و در این راه خون سردار مقاومت ما شهید حاج قاسم سلیمانی به نشانۀ صداقت دفاعی در عراق بر زمین می‌ریزد،
  • برای دفع شر رژیم نامشروع اسرائیل از منطقه، سرداران و مستشاران شیعه ایرانی مخلصانه به یاری می‌شتابند و خون‌شان در خاک سوریه و لبنان ریخته می‌شود،
  • شهید اسماعیل هنیه، مبارز اصیل فلسطینی توسط صهیونی‌های غدار در پایتخت شیعه ترور می‌شود و حق خون‌خواهی‌اش را به شیعیان غیرتمند ایران می‌سپارد.

و ان‌شاءالله در آینده‌ای نه چندان دور، معادلات منطقه به نفع مستضعفان عالم تغییر خواهد کرد...

۳ نظر ۱۲ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۰
مرآت

درسته که این روزها بازار انتخابات داغ داغه و دغدغۀ خیلی‌ها تبلیغات سیاسی و فضای پرهیاهوی انتخاباته، درسته که انتخابات توی فضای حقیقی و مجازی و در اکثر شبکه‌های خبری، مسئلۀ اول شده و نامزدها و ستادهای انتخاباتی متأسفانه رنج و غم مردم غزه و رفح را فراموش کرده‌اند، اما، جنایت صهیونیست‌ها و مقاومت مردم بی پناه همچنان ادامه دارد و من در عین حال که انتخابات را بسیار مهم و معنی‌دار می‌دانم، ولی بدون اغراق بگویم که مسئلۀ غزه و فلسطین هنوز در فکر و ذهن من مسئلۀ اول است و هنوز بر عهد خودم در حذف یک وعده غذا برای کمک به مردم مظلوم غزه ایستاده‌ام.

نظر من این است که یک وعده غذا با حجم معمولی به اضافۀ چندتا خرما و مویز برای تأمین انرژی خیلی از آدم‌ها در شبانه روز کافی‌ست و می‌شود به همین مقدار اکتفا کنیم.

 

+ با کمی صرفه‌جویی می‌توانیم مقداری از نیاز غذایی کودکان و مجروحان بی پناه غزه را تأمین کنیم... لطفاً اگر براتون ممکنه دریغ نفرمایید...

۴ نظر ۰۲ تیر ۰۳ ، ۲۲:۲۹
مرآت

از روزی که خیزش دانشجویی در آمریکا و اروپا علیه اسرائیل شروع شد، سوژه‌ای برای خودتحقیری و خود کم‌بینی نداشت. به همین دلیل چندروزی زبان به دهن گرفته بود و دیگه توان نظامی و دفاع موشکی خودمون را مسخره نمی‌کرد.. امروز اما طاقتش تاب شد و حس بهانه جویی و نفرت پراکنی‌اش دوباره گل کرد. گوشی‌اش را کنار گذاشت و گفت:

تلویزیون شده تکرار اعتراضات آمریکا... فقط بلدیم اعتراضات آمریکا رو نشون بدیم. اگه مَردید بگید چرا دانشجویان خودمون به خیابان نمیان. چرا دانشگاه‌های ما علیه اسرائیل اعتراض نمی کنن؟ چرا تب مبارزه با اسرائیل توی دانشگاه‌های ایران داغ نیست؟

بهش گفتم آخه آدم حسابی اگر یک نخود عقل توی کلّه‌ات بود می‌فهمیدی که هیأت حاکمۀ آمریکا و دولت‌های اروپایی دارن به اسرائیل کمک می‌کنن و چون حامی صهیونیست‌های کودک کش هستن، خون غیرت دانشگاهی‌هاشون به جوش آمده، دارن اعتراض می‌کنن به سیاست دولت‌هاشون تا از حمایت اسرائیل دست بردارن. دارن محکوم می‌کنن حکومت‌هاشون رو که شریک ظلم صهیونیست‌ها نباشند. دارن به دولت‌هاشون می‌گن که سرمایه کشورشون را برای نسل کشی فلسطینی‌ها هزینه نکنن. اما، توی ایران،  دانشجوها بیان چی بگن؟ بیان به چی اعتراض کنن؟ بیان بگن چرا ایران از اسرائیل حمایت می‌کند؟!!

آخه آدم حسابی! اگه نمی‌خوای بیداری دنیا علیه اسرائیل را باور کنی، اگه دوست نداری سیاست کشورت رو تحسین کنی! حداقل جفنگ نگو و چرت و پرت نباف!

۶ نظر ۱۶ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۰:۱۶
مرآت

امروز 187 روز از ماجرای غزه می‌گذرد. در این 187روز، ماجراهای زیادی علیه مردم غزه اتفاق افتاد. ماجراهای بسیار تلخ و غیر انسانی که دل هر انسان آزاده‌ای را واقعاً به درد می‌آورد. اما در همین مدت آدم‌ها و حکومت‌هایی بودند که خیلی ساده و بی تفاوت از کنار ماجرا گذشتند و حتی خم هم به ابرو نیاوردند. بدتر از این، افراد و حکومت‌هایی بودند که نه تنها برای مظلومیت زن‌ها و کودکان آواره و گرسنۀ غزه و فلسطین اشکی نریختند، بلکه از جنایت‌های صهیونیست‌ها حمایت‌های مالی، سیاسی، رسانه‌ای و نظامی هم کردند...

در بلاگستان خودمون هم، متأسفانه بلاگرهایی داشتیم و داریم که با قلمشون و نظر‌شون در تضعیف روحیه مقاومت و تقویت صهیونیست‌ها چیزی کم نگذاشتند و تا تونستند به صورت مستقیم یا با نیش و کنایه، به سمت مردم مظلوم غزه  توهین و تحقیر حواله  کردند و حتی یک بار هم حاضر نشدند ویرانگری و کودک کشی صهیونیست‌ها را محکوم کنند...

اما در شرایطی که امکان حضور در کنار مردم غزه برای ما فراهم نیست و هیچ‌جوره نمی‌تونیم در کنارشون باشیم، در شب ولادت کریم اهل بیت به فکر افتادم که بخش بیشتری از وقت و کار روزانه‌ام را برای کمک مالی به مردم غزه مصرف کنم. با همین انگیزه همراه با جمعی از آشنایان کاری را شروع کردیم که بحمدالله خیلی خوب استقبال شد و تقریباً به یک پویش ملی تبدیل شد که امیدوارم همچنان ادامه دار باقی بماند.

اما، ما برای استارت کار، اول از خودمون شروع کردیم. به این صورت که هرنفر مبلغ قابل توجهی را به حساب مخصوص واریز کردیم و قرار است ان‌شاءالله تا پایان وضعیت اضطرار، این کمک‌ها ادامه دهیم. من هم با توجه به استطاعت خودم تا پایان جنگ غزه برای هر روز، یک وعده غذای ساده را قبول کردم که با احتساب کمترین قیمت به 50 هزار تومان رسیدم. با همین حساب، برای 180 روز مقاومت مردم غزه 9 میلیون را یک‌جا واریز کردم و از حالا به بعد هم قرار است روزانه 50 تا 60 هزار تومان به حساب واریز کنم.

نکتۀ مهم:

استدلال من در این پویش این بود که بالاخره جنگ غزه هم مثل خیلی دیگر از حوادث عالم یک روزی تمام می‌شود. اما ما می‌مانیم و فرصت‌های از دست رفته که دوست ندارم فردای جنگ که یقیناٌ به نفع جبهه مقاومت رقم می‌خورد؛ پیش خدا و وجدان انسانی‌ام شرمنده شهیدان و زنان و کودکان بی گناه غزه باشم. به خودم گفتم: درسته که این کمک‌ها چندان قابل توجه نیست، اما این حداقل کاری است که من مسلمان در شرایط حاضر می‌توانم انجام دهم. پس سزاوار نیست که فرصت را از دست بدهم و نقشی در این ماجرا نداشته باشم.

پست مشابه و مرتبط: این جا

پ.ن:

  1. شما هم اگر بخواهید می‌توانید بانی خیر باشید و در محدودۀ فامیل یا همکاران و آشنایان خود، چنین پویشی را دنبال کنید.
  2. ماجرای حمله به کنسولگری ایران در سوریه را آغاز یک تحول جدید به نفع جبهه مقاومت می‌دانم که پاسخ مدبرانه و هوشمندانه را می‌طلبد نه واکنش‌های شتابزده و احساساتی را!

 

۷ نظر ۱۴ فروردين ۰۳ ، ۲۲:۲۸
مرآت

بیایید مردم مظلوم فلسطین و غزه را از خودمون و مثل خودمون بدونیم و در شرایط گرسنگی و آوارگی، کمی در رنج‌هایشان سهیم باشیم. بیایید در لحظه‌های لطیف سحر و در دقیقه‌های شوق انگیز افطار برای پیروزی‌شان دعا کنیم. ما که جز کمک‌ نقدی و کمک‌های هلال احمری کار دیگری ازمون ساخته نیست، حداقل بتونیم با دعای خیرمون کنارشون باشیم...

 

... و بیاییم تا فرصت داریم سایۀ لطف پدران و مادرانمان را قدر بدانیم و آنها را از خود نرانیم. برای باباهای دست شسته از دنیا و برای مادران پرکشیده به آسمان نیز دست به دعا برداریم و برایشان غفران و رحمت و نور بخواهیم! مطمئنم که خدای بنده نواز، دست رد به سینۀ ما نخواهد زد

 

 به قول جناب حافظ:

  • به صفای دل رندان صبوحی زدگان
  • بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

و به قول جناب مولوی:

  • گوید بگو یا ذا الوفا اِغفِر لِذَنبٍ قَد هفا
  • چون بنده آید در دعا، او در نهان آمین کند...

 

۵ نظر ۲۵ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۳۹
مرآت

طوفان الاقصی جغرافیای دنیا را تکان داد، وجدان‌های خفتۀ را بیدار کرد. حتی خواب را از چشم بیدادگران دنیا گرفت، اما عده‌ای از وطنی‌های خودمون هنوز خوابِ خوابِ خواب‌اند.

و غم‌انگیزتر، حال اون جماعتی است که برای فرار از مسئولیتِ بیداری، خود را به خواب می‌زنن! جوری که هرچی تکانشون بدیم، هرچی قلقلکشون بدیم و هرچی التماس‌شون کنیم، بی فایده است...

*** * ***

می‌خوام بگم گاهی پیغام و پسغام و فلسفه و کلام برای این جماعت افاقه نمی‌کند. شاید منتظرن صدای پای قشونِ اشقیاء را پشت دیوار خانه‌هایشان بشنوند؟!  به قول جناب صائب:

 

دل بیدار ازین صومعه‌داران مَطَلب

کاین چراغی است که در دیر مغان می‌سوزد

 

 

پ.ن- پیام امیر کلام:  مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ «عَدُوِّهِ» کسی که به هنگام یاری پیشوایش بخوابد، با لگدهای دشمن بیدار خواهد شد!

۱ نظر ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۰۲
مرآت

ای اهل غزه! از همۀ خلق‌ها سرید
از زُبدگان امت اسلام بهترید

آحاد مسلمین به شما غبطه می‌خورند
چون حافظ حریم عروج پیمبرید

هرچند مانده‌اید به باریکه‌ای اسیر
چون رشته‌ای به گردن آفاق، زیورید

ما در ثبات و امن به ساحل نشسته‌ایم
اما شما چو ماهیِ در خون شناورید

محراب شاهد است که بی‌وقفه در نماز
بر جسم پاره پاره‌ی گل‌های پرپرید

هرجا که باغ بود به عالم ز غصه سوخت
از بس که داغدیدۀ سرو و صنوبرید

آه ای زنانِ خونِ جگر خوردۀ صبور
مغرب‌زمین نگفت شما نیز مادرید

ای دختران خفتۀ زیبای مشرقی
مغرب‌زمین نگفت شما نیز دخترید

ای رشک یوسف، ای پسران سیاه‌چشم
مغرب‌زمین نگفت شما هم برادرید

ای مردم اسیر که بی مرهم و طبیب
آماج بمب و موشک و زخم مکررید

مغرب‌ زمین نگفت شما نیز ملت‌اید
یا وارث تمدن و فرهنگ و باورید

آواره‌ کرد یا که در آوار کشت‌تان
هرگز نگفت صاحب تاریخ و کشورید

اما شما به باختر اثبات کرده‌اید
از ریشه محکمید و درختی تناورید

طوفان‌ خشم‌تان نفس خصم را بُرید
حق یارتان که فاتح درهای خیبرید

با پرچم بلند فلسطین در اهتزاز
بر بام عرش، سایه‌فکن همچو اخترید

تنها نه مسلمین به شما فخر می‌کنند
در بندگی زبانزد ادیان دیگرید

شیخ عرب اگر به شما پشت‌ کرده‌ است
محکم به پشتوانۀ الله‌ اکبرید

فردا از آنِ غزه و قدس است بی‌گمان
چون روز، روشن است که خورشید خاورید

 

پ.ن: شعر از جناب آقای افشین علاء که امروز سروده است. 

 

۱ نظر ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۲۱:۳۱
مرآت

از روز طوفان الاقصی تا الآن هیچ روزی نبوده که به فکر ماجرای غزه نبوده باشم. واقعه جانسوز کرمان هم که اتفاق افتاد و پرپر شدن کرمانی‌های عزیز را دیدم، دردم دوچندان شد و حالا داغ مردم غزه‌ را بیشتر حس می‌کنم‌‌. هر روز  مرور می‌کنم زخم ‌های حادثه دلخراش کرمان را و داغ بمباران‌های دم به دقیقۀ غزه را!

توی ذهنم ترسیم می‌کنم حادثۀ  کرمان را که به ازای هر شهید و هر مجروح، حداقل ده‌ها نفر امدادگر و کمک‌رسان و تخصص‌های پزشکی و پرستار داشتیم با کلی امکانات دارویی و تجهیزات بیمارستانی. اما مردم بی پناه غزه، نه خانه و سرپناهی دارند نه کسی هست که زخم‌شان را التیام ببخشد، نه غمخواری دارند که دلداری‌شان دهد و نه بازماندۀ فارغ‌البالی دارند که تسلای خاطرشان باشد! و سخت‌تر از همه این که آب و برق و غذا و دارو هم مزید بر رنچ آن‌هاست که باید نداشتنش را تحمل ‌کنند و باید صبورانه در نوبت جراحی معطل بمانند تا شاید انفجار مهیب بمب‌های فسفری جسم مجروح‌شان را از عمل جراحی بی‌نیاز کند و بدن قطعه قطعه‌شان را کنار خانه‌های ویران‌شان به خاک بسپارد.

داغ غزه و فلسطین بعد از 106 روز  هنوز برای من تازه است و هنوز  فکرم را رها نمی‌کند و چون می‌ببینم دست و بالم آن‌قدر بسته است که کاری از دستم ساخته نیست، به شدت احساس نابودگی می‌کنم و داغم بیشتر می‌شود. دارم آن‌قدر این در و آن در می‌زنم تا راهی پیدا کنم که بتوانم حداقل به اندازۀ ذره‌ای نسبت به مظلومان غزه وگروه‌های مقاومت فلسطینی ادای دین کنم... 

*** * ***

حالا اما چندروزی است که بخشی از وقتم را گذاشتم برای روایت‌گری جنگ غزه، برای پاسخ به بعضی شایعه پراکنی‌ها و ابهام‌آفرینی‌های امپراطوری رسانه‌های صهیونیستی و برای رُفت و روبِ به من‌چه‌ها و به ماچه‌های اونهایی که هنوز در مرداب خودتحقیری و بی دردی گرفتارند!

 

+ و خدارو شکر این روزها احساس بودگی بیشتری دارم.

 

++ حلقه‌های دانش‌آموزی و بعضی مراکز آموزشی ما نیاز بیشتری به روایت‌گری دارند.

 

۷ نظر ۰۱ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۳۳
مرآت

تشکر ویژه دارم از دوستان و همراهان عزیز وبلاگی که لطف فرمودند و در نظرسنجی پست قبل شرکت کردند.

خوشبختانه آن‌چه مورد نظر من بود، بدست آمد.

البته دو نفر هم زحمت کشیده بودند و به گزینه‌ها پاسخ مفصل دادند (خانم میخک و آقای پسر آبی) که اگرچه نیاز نبود، اما پاسخشون برام جالب بود و زحمتشون قابل تقدیره.

 

+ از پاسخ دهندگان محترم به ترتیب: خانم میخک، خانم دزیره، خانم جعفری، آقای شنگول العلما، آقای پسر آبی، خانم سین، آقای ایمان، م.مهیار، خانم زینب و آقای سیدمحمد موسوی تشکر می‌کنم...

 

 

بدین شکرانه می‌بوسم لبِ جام

که کرد آگه ز رازِ روزگارم

اگر گفتم دعایِ مِی فروشان

چه باشد؟ حقِّ نعمت می‌گزارم...

۴ نظر ۲۹ دی ۰۲ ، ۲۲:۵۹
مرآت

 

  • کشتن با کشتن چه فرقی داره.
  • هردو دارن اشتباه می‌کنند، فلسطینی باشن یا اسراییلی.
  • چرا باید داغدارشون باشیم.
  • چرا باید دفاع کنیم ازشون؟
  • اصلاً کشتن یا نکشتن اونا چه ربطی به ما داره؟
  • ما هیچ‌کدوم رو نمی‌شناسیم.
  • نمی‌دونیم حق با کیه، نمی‌دونیم ظالم کدومه مظلوم کدومه! پس نه حمایت می‌کنیم، نه محکوم...
  • این‌ حمایت‌های خیابانی، این شور وحال رسانه‌ای برای حمایت از فلسطینی‌ها، کار چارتا آدم جوگیر و احساسی و بیسواده که دارن ملت بیچاره رو تحریک می‌کنن.

 

 

+ این حرف‌ها، تراوش فکری مقدس نما‌های انجمن حجتیه و پیروان اخباری‌گری است که این روزها کم و بیش در حال نشر است.

 

پ. ن:

  1. به نظرم این‌ مقدس نماهای بی‌درد، از پیروان عبدالله بن عمر، سعدبن عمر و حارث‌بن حوط هستند که حتی با حضور امام حاضر هم، حق را نشناختند و برای دفاع از حق بهانه جویی ‌کردند. در نتیجه به بهانۀ نشناختن حق، با ظلم معاویه کنار آمدند و از علی علیه‌السلام حمایت نکردند: حکمت 262 نهج البلاغه
  2. اونهایی که این روزها، چشم‌شون رو به روی حقایق می‌بندند و نسبت به حوادث غزه و فلسطین بی تفاوت می‌گذرند، یا ترسو و ذلت ‌پذیرند یا جاهل و بی غیرت که دارند تلاش می‌کنند ماهیت‌شون را پشت جریان مرموز مذهبی نماهای زاهد پیشه پنهان ‌کنند.
  3. حجتیه‌ای ها و پیروان اخباری‌گری بدانند که نتیجۀ بی تفاوتی آن‌ها در ماجرای غزه و فلسطین، بی هیچ تردیدی کمک به صهیونیست‌های ظالم خواهد بود.
  4. افرادی که غیبت امام معصوم را بهانه‌ای برای سکوت خود می‌دانند؛ مطمئن باشند که در روز حادثه، حتی با حضور امام معصوم هم بهانه‌ تراشی خواهند کرد.

 

۳ نظر ۲۱ دی ۰۲ ، ۲۲:۰۱
مرآت