https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران مقتدر» ثبت شده است

چندروزی سفر بودم. قرار داشتم مثل دیروز برگردم تهران و مثلاً ساعت ۷ شب برسم خونه تا آماده باشم برای گلبانگ تکبیر. اما با این که عجله کردم نزدیک بود از قافله جا بمونم. یعنی وقتی رسیدم داخل پارکینگ فقط ۵ دقیقه مونده بود به ساعت ۹ که فی الفور خودمو به پشت بام رسوندم و بحمدالله ختم به خیر گذشت :))
اما شتاب و عجله ام در حرکت باعث شد که لب تاپ مبارک رو خونهٔ مامان عزیز جا گذاشتم... البته خدارو شکر، جاش محفوظه! اما برای من که حتی، پاسخ به کامنت ها رو هم عادت ندارم با گوشی همراه بنویسم؛ قطعاً پست گذاشتن بدون لب تاپ برام می شود ناممکن!!

 

اما حدیث راهپیمایی:
راهپیمایی امروز بسیار بسیار با شکوه و حماسی بود. هم از نظر حجم و محتوا خیلی دلچسب و دشمن کُش بود و هم زیبایی هایش موج می زد. حتی جلوه های ویژه اش هم آن قدر در اوج بود که می شود یک دنیا مطلب در باره اش نوشت. فقط حیف که بدون لب تاپ سواد نوشتن ندارم‌


+ خواستم بگم که علی رغم میلم، تا رسیدن به لب تاپ، از نوشتن محرومم...


پ.ن: با گوشت و پوست و خونم درک کردم که وابسته بودن بسیار مذموم است، حتی اگر به یک دستگاه لب تاپ ارزشمند و پر از اطلاعات باشد :))


 

۱۰ نظر ۲۲ بهمن ۰۱ ، ۲۱:۲۸
مرآت

امسال ساعت 21 شامگاه 21 بهمن، از بام خانه‌ام ایران، تکبیر ها را عاشقانه‌تر، شادمانه‌تر و توفنده‌تر سر خواهم داد، با این نیت و با این هدف که تطهیر کند فضای تنفسی کشورم را و شستشو دهد سر و روی وطنم را و معطر سازد جان و تن فرهنگ اسلامی‌ام را.  همون فضایی که اراذل و اوباش، طهارت  و پاکی اش را  لکه دار کرده اند و شیفتگان هرزگی حریم حرمتش را دریده‌اند، و قمه کشان عنود، کوچه و خیابانش را با قاذوراتِ کلامی و رفتاری آلوده و ملوّث کرده‌اند

************************

در جمهوری اسلامی بیشترین خدمت‌ها و پیشرفت‌ها از ناحیۀ شخص رهبری عزیز بوده و بیشترین عظمت‌ها و افتخارات هم به برکت عزم و ارادۀ ایشان برای این کشور رقم خورده است! اما متأسفانه پیکان تهاجم ها و دشمنی ها نیز همیشه متوجه شخص ایشان بوده و متأسفانه کودتاچیان اخیر هم، بیشترین هجمه ها و گستاخی ها را به شخص ایشان نسبت می‌دادند... که من به عنوان یک شهروند، از این فرهنگ احمقانه واقعاً شرمسارم. اما انگار در قاموس مبارزات حق و باطل، این بدعت ناروا نهادینه شده است و انگار این نتیجۀ محتومِ رسالتِ همۀ انبیاء، اولیاء و رهبران الهی از عیسی و موسی و ابراهیم تا محمد (صلی الله علیه وآلۀ و سلم) است که هر کس عادل تر، پاک تر، دلسوزتر، خدوم تر، الهی‌تر و جهانی‌تر باشد، سهم دشنامش بیشتر است و باید بی مهری‌های بیشتری را از قومش ببیند و جور و جفای بیشتری را بپذیرد و صبر و برباری و رأفت بیشتری داشته باشد.

با این نسق، انقلاب اسلامی نیز از این قاعده نمی تواند مستثنی باشد. چرا ؟ چون تفکر ولایت فقیه در  نهضت امام خمینی (ره)  نیز استمرار حرکت انبیاء است و خامنه ای عزیز هم ادامه دهندۀ راه همان مکتب و مرام و وظیفه است که گفته اند: هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می‌دهند// هرکه بود طالب دیدار دوست، آبِ دمِ نیشترش می‌دهند. اما این نیز می‌گذرد و روسیاهی مثل همیشه به ذغال بدخواهان می‌ماند.

 

پ.ن: وعدۀ ما جمعه شب 21 بهمن بر بام خانه ها و صبح شنبه 22 در خیابان های مسیر راهپیمایی.

 

۰ نظر ۲۱ بهمن ۰۱ ، ۰۷:۱۶
مرآت

من همیشه هوادار انقلاب و طرفدار نظام بودم و به خاطر وفاداری ام به نهضت امام خمینی و ارادتم به شخصیت هوشمند رهبری، همیشه در هر برنامه ای که مربوط به اصل انقلاب و کلیت نظام بوده، متعهدانه شرکت می کردم. (مثل برنامه های دهه فجر، 9 دی، تکبیر شامگاه 21 بهمن، راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس، مراسم ارتحال امام خمینی رحمت الله علیه و...)

اما از وقتی که یک سری اراذل و اوباش با تحریک آمریکا و انگلیس و وهابی های متعفن، مقابل نظام ایستادند و پای منافقین بی عاطفه و تروریست های آدمکش را به کشور باز کردند، اعتقادم به انقلاب و شخص رهبری واقعاً دوچندان شد. چرا؟ چون وقتی دیدم تعدادی رئیس جمهور، نخست وزیر و وزیر امورخارجه کشورهای غربی شخصاً علیه ما دست به کار شده و تمام امکانات مالی، تبلیغی، سیاسی و رسانه ای خود را علیه ما به میدان آورده اند! و وقتی دیدم سران دنیای استکبار، هرچه منافق و اپوزیسیونِ چپ و راست و تجزیه طلب و برانداز و سلطنت طلب و وطن فروش و غارتگر را علیه ما اجیر کرده اند، بیشتر به حقانیت نظام پی بردم. مخصوصاً وقتی دیدم به جای استفاده از ادبیات متعارف در اعتراضات سیاسی، فقط از حربۀ دروغ، شایعه، هرزگی، تهمت، هتک حرمت، ناسزاگویی، جنایت، تخریب و آدم کشی استفاده می کنند، یقینم به خیانت شون و به حقانیت و مظلومیت نظام و رهبرم واقعاً چندچندان شد.

در آخر هم وقتی دیدم بعد از آن همه قتل و غارت و آتش زدن ها و بعد از آن همه خسارت که  به دین و فرهنگ و ادب این مردم وارد کردند، باز هم به این مقدار بسنده نکردند و در یک بی حیایی آشکار، شعور ملت را نادیده گرفتند و به صورت فرمایشی یک زن‌نمای قسی القلبِ جلاد و بدسابقه و بدترکیب را بعنوان رئیس جمهور برای مردم ایران انتخاب کردند، فهمیدم که هرچه ارادت دارم باید پای رهبرم و شهیدان عزیز بریزم و هرچه خشم و نفرت دارم باید به پیشانی دولت های آمریکایی و اروپایی بکوبم! چون این جانیان بالفطره، ملت ایران را بلانسبت آن قدر احمق و بی شعور فرض کردند که این قدر وقیحانه برایش تصمیم سازی و تصمیم گیری می کنند!!

و من به همین دلیل بود که باورم شد دشمنان نظام و مخالفان جمهوری اسلامی نه آدم درست و حسابی در چنته دارند و نه برای ایرانی ها بیش از این ارزش و احترام قائل هستند!

 

+ این بدبخت ها حتی به عقلشان نرسید که حداقل یک مخالف دانش آموخته را برای همراه کردن افکار عمومی پیشنهاد بدهند.. این جا بود که مطمئن شدم دشمن در کینه ورزی و عنادش با جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت موفق نخواهد شد. فقط عِرض خود می بَرَد و زحمت ما می دارد :(

۴ نظر ۱۶ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۵۰
مرآت

... از یک سو دوست ندارم با شما آشوبگران حرف بزنم. چون می دانم گوش هایتان را بسته اید و جز از کانال لندن و آمریکا و عربستان، هیچ سخنی را نمی شنوید. اما از سوی دیگر، حق شهروندی و خون ایرانی شما را از خود می دانم و دوست دارم ایرانیت شما خرج بدمستی تبار ضد ایرانی نشود و اسلامیت شما در حلقۀ اتصال به معصومیت آل رسول، خورشیدانه تر بدرخشد. از این رو، با این که می دانم شاخک شنیداری شما به سمت بیداری نمی جنبد. اما از باب روایتگری حقایق، بخشی از آن چه را که شما به اسم انقلاب تاراج کرده اید و آن چه را که از ابتهاج، به اعوجاج کشانده اید، فرازی را باز می گویم که هم به عقوبت سکوت مؤاخذه نشوم و هم اگر روزی روزگاری، منصفانه به قیاس نشستید، اهالی بیان را به قصور و کم کاری متهم نسازید.

... تفاوت دیگر انقلاب 57 در این است که یاران خمینی نه تنها رسانه ای در اختیار نداشتند. بلکه رسانه های داخل و رادیوهای پر سر و صدای بی بی سی و میهن پرستان هم نوعاً در مسیر اهداف خودشان فعال بودند. اما شما اغتشاشگران، سوار بر انبوهی از رسانه ها، ناجوانمردانه بر ذهن و فکر و اندیشه و باور این مردم تاختید و از دروغ و تهمت و شایعه و فریب و هیجان سازی های کاذب، چیزی فروگذار نکردید. خروار خروار توئیت ارسال کردید،  به وسیلۀ بات ها و ربات ها میلیون میلیون هشتگ زدید و صدهزار صدهزار استوری های فریبنده گذاشتید، مدام، و بی محابا علیه قانون و آرامش کشور جوسازی کردید. تا مردم را بفریبید و از احساسات مردم برای غارتگران بین المللی پیروزی بسازید.

انقلابی های 57 بیش از آن که به فضاسازی های کاذب دامن بزنند، به انجام وظیفه اخلاقی و به رفتار اندیشمندانه می اندیشیدند، هیچ وقت به خود و به همراهان خود وعدۀ پیروزی دروغ ندادند. شاید به دلیل همین رفتار صادقانه و خالصانه بود که خدا نصرت و پیروزی شان را تسریع کرد که حتی انتظارش را هم نداشتند. اما شما آن قدر مردم بیچاره را در توهّم های خودساخته فرو بردید و آن قدر وعدۀ پیروزی دو روزه به همراهان دادید که دیگر خودتان هم باور کردید و برای پیروزی خیالی تان قرار جشن و پایکوبی گذاشتید... اما وقتی وعده های شما محقق نشد و نوبت به مجازات قاتلان خیابانی رسید، تلاش کردید با هشتگ های تبعض آمیزِ «نه به اعدام» جوّ جامعه را طوفانی و آتش فتنه هایتان را شعله ور نگه دارید که البته این ترفند هم مثل بقیۀ خبرها و شانتاژهای شما بر موجی از دغلبازی و نیرنگ و دروغ رسانه های معاند شکل گرفت...

 زندان های شاه در انقلاب 57 ، محل شکنجه بود. شکنجه هایی که راحت ترینش ناخن کشیدن بود که صدای زندانی را به عرش می برد. اما سوزاندن موی صورت با آتش سیگار، شکنجه محسوب نمی شد، اسمش نوازش بازجو بود. با این وصف، اگر از شکنجه های فنی ساواک و نحوۀ استنطاق زندانی های ساواک چیزی نگویم بهتر است. چون آن قدر دژخیمانه و ترس آور است که می ترسم خواندنش موجب اضطراب شما شود. اما توصیه می کنم تا زنده هستید و تا فرصت دارید، سری به موزۀ عبرت بزنید و ابزارهای شکنجه ساواک را ببینید. فقط یادتان باشد که دیدن آن ابزارها و شنیدن توضیحات کارشناس موزه، دل و جرأت بسیار قوی نیاز دارد. چون خودم دیدم که بعضی از بازدید کننده های محترم، موقع شنیدن توضیحات کارشناس موزه، از هوش رفتند. به همین دلیل بود که زندانی های قبل از انقلاب بعد از پایان حبس، تازه می بایست فرایند درمان جسمی و روحی را با هزینه های شخصی خود دنبال می کردند.

در عین حال، زندان ساواک برای انقلابی های سال 57 نه امتیاز داشت، نه سازمان حمایت از زندانیان بود که خانواده هایشان را تحت پوشش قرار دهد و نه در قبال سابقۀ محکومیت و سابقۀ سیاسی، به کسی پناهندگی یا اقامت می دادند. اما زندان جمهوری اسلامی محل استراحت و محل تعلیم و تعلم است. بعلاوه این که هر متهم از اولین ساعت بازداشت تا آخرین روز، اجازه دارد با پدر، مادر، همسر، فرزند، نامزد و حتی خانوادۀ نامزدش تماس تلفنی داشته باشد. آنهم نه فقط یک بار، بلکه هر تعداد بار که بخواهد!!

در جمهوری اسلامی خانوادۀ زندانیان هر روز تا غروب آفتاب می توانند با افراد بازداشتی خود ملاقات کنند و برای زندانیانی که حکمشان صادر شده باشد، حتی مرخصی های نوبه ای هم در نظر گرفته اند. در بازداشتگاه های جمهوری اسلامی نه تنها شکنجه برای متهم وجود ندارد؛ بلکه شکنجه فقط سهم بازجوی پرونده و زندان بان بیچاره است که دروغ های متهمین را می شنوند، اما  نمی توانند حرفی کمتر از گل به آن ها بگویند.

در بازداشتگاه های ساواک، نماز خواندن عقوبت داشت، روزه گرفتن مخفیانه بود. تماس تلفنی تا قبل از پایان بازجویی به هیچ وجه امکان پذیر نبود، متهمانی که تعیین تکلیف نشده بودند، به هیچ وجه امکان ملاقات نداشتند. اصولاً اگر متهم در خیابان یا دانشگاه یا در محل کار توسط ساواک دستگیر می شد؛ خانواده اش تا ماه ها از سرنوشت او بی اطلاع بودند...

رژیم پهلوی،  انقلابی های سال 57 را در میدان 17 شهریور تهران (ژالۀ سابق) از زمین و هوا به رگبار بست. از زمین با تیربار ام. ژ.ث و تیربار تانک. از هوا هم با تیربار هلی کوپتر، در حالی که مردم هیچ وسیله ای برای دفاع از خود نداشتند. چون اصولاً برای درگیری نرفته بودند. اما شما رفتارتان در اغتشاشات برعکس بود، شما در مقابلتان پلیس و بسیجی بی سلاح داشتید که با قمه و چاقو و سنگ آن ها را می زدید، می کشتید و حتی آتش می زدید.

انقلابی های سال 57 به دلیل پلیسی بودن اوضاع و استقرار تانک های ارتش در میادین و خیابان ها و به دلیل حکومت نظامی که تردد های شبانه ممنوع بود، با ابتکار خودشان شب ها بر پشت بام ها  رفتند و ذکر الله اکبر و شعارهای ارزشی سردادند، اما شما علی رغم آزادی هایی که داشتید و دارید، با شبیه سازی روش های انقلاب 57  فقط با این هدف که شناخته نشوید به پشت بام رفتید و با سر و روی پوشیده و بعضاً در حال نشسته شعارهای مزخرف را هوار کشیدید. اما دیدید که اکثریت قریب به اتفاق مردم، شما را همراهی نکردند.

انقلاب 57 تاریخ را تحریف نکرد، تاریخ را به نفع خود تعریف نکرد تاریخ را تصحیف هم نکرد. انقلاب 57  از هیچ انقلابی برای خود شبیه سازی نکرد بلکه از تمام انقلاب های دنیا عبور کرد، انقلاب 57 حرف های بسیار نو برای گفتن داشت و تنها انقلابی بود که قلب ملت ها را تسخیر و انسان ها را متحول کرد. انقلاب 57  دنیایی پر از امید را به روی محرومان و مظلومان جهان گشود. اما، انقلاب جعلی شما، آغازش تحریف تاریخ، چاشنی اش دروغ- شایعه- تهمت و ادامه اش هرزگی و فحشاء و ترور  بود و  نتیجه اش هم کشتارهای ناجوانمردانه ای بود که در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، البرز، خوزستان، زاهدان و خاش رقم خورد...

در مجموع، انقلاب اسلامی 57 از شروع تا پایان، یک پدیدۀ نادر و استثنایی بود که بر پایۀ آموزه های قرآنی، خشم و شدت را فقط علیه ظالمان، ستمگران و جنگ طلبان تجویز می کرد. به همین دلیل بود که بنیانگذار عزیز انقلاب، فرمود هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید! اما در بین خودتان وحدت کلمه داشته باشید! و باز به همین دلیل بود که پیروان امام خمینی، رحمت الله علیه هیچ گاه در برابر بیگانه دچار خود تحقیری نشدند، به بیگانه سواری ندادند، با شعارهای عزتمدارانه پیش رفتند و جوانمردی و اخلاق را برای شکم و زیر شکم قربانی نکردند. اما شما آن چه از عزت و غیرت و ثمرۀ خون شهیدان به یادگار داشتیم، همه را یک جا برای خوشایند غرب غارتگر و سلبریتی های خودشیفته، به باد دادید...

این ها را نوشتم که شاید از جوزدگی دست بردارید و خود را باز شناسید و بیش از این در کجراهه دست و پا نزنید و عاقبت تان را خرج شیطان و فاحشه های هرجایی نکنید... باشد که رستگار شویم.

و تکرار بیت حضرت حافظ برای یادآوری خودم:

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد؟

حسابش با کرام الکاتبین است.

۱۰ نظر ۲۸ آذر ۰۱ ، ۲۳:۴۷
مرآت

روزهای اول اغتشاشات هرچه به این اراذل و اوباش گفتیم که اعتراضات را به سمت خشونت نبرید، شیشه نشکنید، جایی را آتش نزنید، آمبولانس و ماشین های بیت المال را نسوزانید، توجه نکردند! هرچه خواهش کردیم بانک ها را و مغازه های مردم را غارت نکنید و آدم کشی به راه نیندازید، به حرف ما اعنتا نکردند! و خلاصه هرچه داد زدیم و گفتیم که از وحشی گری فاصله بگیرید و مطالبات منطقی مردم را با خشونت هایتان به حاشیه نرانید، متأسفانه گوش نکردند که نکردند. در نتیجه، آن قدر بی منطق و احمقانه رفتار کردند که جز فحش رکیک، جز هرزگی، جز  قمه، پنجه بوکس،چاقو و جنایت و وحشی گری هیچ خاطره دیگری از خود به یادگار نگذاشتند...

و حالا متأسفم برای آن ها که آلت دست تعدادی سلبریتی خودفروخته شدند و عقل و احساس شان را فقط ارزانی مشتی فاحشه و ولگرد بین المللی کردند. متأسفم برای آشوبگرانی که وعده های دروغ رسانه های معاند را باور کردند و شرافت و امنیت و اعتبار کشور را به بیگانگان فروختند...

متأسفم برای عده ای که وعده سرنگونی جمهوری اسلامی را ساده لوحانه پذیرفتند و با پشتوانۀ معدودی اراذل و اوباش بی مخ، خون یک عده بی گناه را ریختند و نام آن را انقلاب گذاشتند، اما نفهمیدند که انقلاب یک شبه و یک هفته اتفاق نمی افتد. نفهمیدند که انقلاب قاعده و قانون دارد، انقلاب رهبر می خواهد، فرهنگ می خواهد، تفکر و قدرت تصمیم گیری می خواهد. انقلاب باید اجزاء و ارکانش قوی باشد، باید هدف داشته باشد، باید قبل از هر چیز، از حمایت کامل مردم برخوردار باشد.

متأسفم که مشتی عربده کش و چاقو به دست با اتکاء به هشتگ های جعلی در فضای مجازی، مثل آب خوردن آدم کشتند و منافعش را به حاکمان آمریکا و انگلیس و عربستان تقدیم کردند...

اما شما ای آقایان قاتل و خانم های بیگانه پرست! می دانم که فریب تان دادند و به شما گفتند که از انقلاب 57 ایران کپی بگیرید. اما نمی دانید که انقلاب ۵۷ چه  بود و چه ویژگی هایی داشت. به همین دلیل دچار اشتباه بزرگ شدید. کاش می دانستید که انقلاب  57 ایران یک رهبر دینی داشت که اجازه نداد حتی از یک سنگ ریزه علیه مأموران ساواک استفاده کنند! کاش می دانستید که انقلابی های سال 57، شهید دادند، اما کسی را نکشتند. انقلابی های 57  به مأموران حکومت نظامی گل هدیه می دادند و حتی یک بی احترامی هم به آن ها نکردند. اما شما جز بی حرمتی به قرآن و عربده کشی و قتل و غارت هیچ هنری نداشتید. کاش می دانستید که سال 57، اصناف و پیشه وران عزیز، در اعتراض به حکومت شاه، با ارادۀ خودشان پیشتاز اعتصاب می شدند، اما شما بازاری های بیچاره را با تهدید و ارعاب وادار به تعطیلی مغازهاشون می کنید. کاش می دانستید که انقلابی های 57  مربیان و معلمانی مثل شهید مطهری، بهشتی، مفتح، باهنر، هاشمی نژاد، شریعتی، صدوقی، مدنی و دستغیب داشتند که پایگاهشان محراب و مسجد و حسینیه و دانشگاه بود و خودشان پیشتازان شهادت بودند. اما شما به فاحشه ای مثل مصی علی نژاد و به تن فروخته ای مثل گلشیفته فراهانی اقتدا کردید و دانشگاه را به ابتذال کشاندید. شما به علی کریمی دل خوش کردید که جز درآمد و رفاه شخصی هیچ دغدغه ای ندارد. نه ذره ای درد مردم را می فهمد و نه از مرام و معرفت و غیرت سهمی دارد. به همین دلیل خیلی زود فرار را بر قرار ترجیح داد و از کشور گریخت. اما شاید با سوادترین لیدر شما علی دایی باشد که او هم این روزها حال و روز خوشی ندارد و عنقریب به عذاب وجدان گرفتار می شود.

کاش می دانستید که انقلابی های 57 در خیابان های تهران، اصفهان، شیراز و مشهد، عراده های توپ و تانک و مسلسل را مقابل خود می دیدند، اما شما در خیابان های شهر، پلیس و بسیجی غیر مسلح و مردم بی دفاع را سلاخی می کنید.

کاش می آموختید که انقلابی های 57 برای رسیدن به استقلال و نجات از استبداد شاهنشاهی، از هیچ وسیلۀ نامشروع استفاده نکردند. چرا؟ چون مثل ماکیاولیست ها معتقد نبودند که هدف وسیله را توجیه می کند، بلکه اعتقاد داشتندکه در مسیر انقلاب، باید حرمت ها را حفظ کنند و از خط قرمزهای اخلاقی عبور نکنند. اما شما متاسفانه هیچ یک از اصول اخلاقی را رعایت نکردید. شما به فرمان فاحشه ها و به تحریک منافقین آدم کش جلو افتادید و برای این که به درجۀ بالای بی رحمی برسید، طبق آموزش های دیکته شده جرعه جرعه مشروب سر کشیدید تا صدای عربده هایتان نگذارد صدای وجدانتان شنیده شود. شما از امثال سلبریتی هایی درس می گیرید که برای قاتل آدم های بی گناه هشتگ نه به اعدام می زنند؟ اما وقتی سارق گوشی موبایل دخترشان از او طلب بخشش می کند، به هیچ قیمتی او را نمی بخشند و قانون را در مورد او اجرا می کنند!

انقلاب 57 وابستگی به دولت های خارجی نداشت، انقلاب 57  با شعار نه شرقی نه غربی، راه خود را ادامه داد و حتی از دسیسۀ سه قدرت آمریکا و انگلیس و شوری سابق هم با افتخار عبور کرد. اما شما چشم به حمایت رسانه های خارجی دوخته اید و با آموزش فاحشه ها عربده می کشید! هنر شما این است که با پشتوانۀ مالی ولیعهد عربستان آدم می کشید و با هدایت آن ها سرمایه های ملت را به آتش می کشید... پس حالا ببینید ثمرۀ انقلابتان را و ببینید که چگونه عقل تان را شستشو دادند و احساساتتان را به نفع خود و علیه امنیت کشورمان مصادره کردند. ببینید این خسارت ها و نتیجه هایش را. ببینید و مطمئن باشید که در تمام خسارت های مالی، روحی، امنیتی و در قطره قطره خون هایی که در این دو ماه به ناحق بر زمین ریخته شد، سهیم هستید و باید در برابر تاریخ و وجدان های بیدار انسان ها پاسخگو باشید... و البته که حساب قیامت شما هم با کرام الکاتبین خواهد بود.

 

تو پنداری که بدگو رفت و جان برد

حسابش با کرام الکاتبین است

 

و حالا بیایید تا دیر نشده، خود را دریابید. بیایید از فاز توهم فاصله بگیرید و اشتباهات رفتاری تان را جبران کنید. بیایید آبروی خود و دستاورد 300000  شهید این مرز و بوم را به بیگانگان نفروشید. شاید مورد عفو و عنایت قرار بگیرید...

 

پ.ن: به خاطر یک دوست، کمی طولانی نوشتم و به خاطر بقیۀ عزیزان از 60 درصد متن صرف نظر کردم :))

 

 

۸ نظر ۲۲ آذر ۰۱ ، ۲۳:۵۸
مرآت

جبهۀ عبری، با محوریت آمریکا، با هم پیمانی اتحادیه اروپا و با هزینۀ سعودی ها، در اغتشاشات اخیر چهار راهبرد را دنبال می کند 1- می خواهد جامعه را از ارزش های پرافتخار خود تهی کند 2- می خواهد وضع کشور را آشفته و بحران زده نگه دارد 3- می خواهد عزت و غیرت و جهاد را از فرهنگ طرفداران نظام بزداید 4- می خواهد عیاشی و فحاشی و قمه کشی اوباش را انقلاب جلوه دهد. به همین دلیل می بینیم که کل گروه های برانداز و تجزیه طلب در ناامن سازی کشور، اشتراک نظر دارند و دنبال این هستند که با شایعه و دروغ و دغلبازی و توهین و هرزگی و آدم کشی، آشوب ها را استمرار دهند. حتی به شیوۀ وحشی های داعشی.

 

انقلابی که گفتمانش وابستگی، ادبیات گفتاری اش دروغ و تحریف، سلاحش وحشی گری و آرمانش آزادی های مبتنی بر فساد باشد؛ قبل از پیروزی، تابوت آزادی اش را به دوش خواهد کشید...

۸ نظر ۱۶ آذر ۰۱ ، ۲۱:۳۱
مرآت