من و عذاب وجدان
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
معطوف به این و این هرماه به اندازه بضاعتم مقداری کمک مالی برای مردم مظلوم غزه و فلسطین تقدیم میکردم. اما اخیراً به این نتیجه رسیدم که حجم آسیبها زیاد است و این مقدار کمک چندان کارساز نیست. به همین دلیل کلی عذاب وجدان گرفتم.
این که ما چرا در آرامش و سلامت باشیم و اونها هر روز زخمهای زندگیشان بیشتر شود، چرا این قدر قطره چکانی کمک میکنیم؟ چرا باید حزب الله و سید حسن نصرالله تمام قد پای کار باشند و من و امثال من نه؟ چرا امثال یحیی سنوار و افراد مقاومت، زیر بمبارانهای وحشتناک بدون غذا و دارو باشند و ما در ناز و نعمت باشیم؟ اینها سئوالهایی بود که وجدانم را آزار میداد و گاهی بدجور عذاب وجدان میگرفتم.
با خودم میگفتم مگر اسلام اونها با اسلام من فرق دارد؟ مگر خدای اونها با خدای من یکی نیست؟ مگر خون من از خون اونها رنگینتره؟ اگر به خاطر بی تفاوتی من و اگر به خاطر کم توجهی من خدای نکرده رژیم غاصب صهیونیستی پیروز بشه، اونوقت چه جور میتونم جواب خدا را بدهم؟ آیا میتونم در برابر قرآن و عترت پاسخگو باشم؟ آیا دلیل قانع کنندهای دارم؟ آیا میتونم در حضور پیامبر و ائمۀ معصومین بگم که مردم غزه سنیاند ومن شیعهام؟ آیا امام زمان چنین عذری را از من میپذیرد؟ آیا واقعاً شیعه بودن من کافیست و میتونه منو از عقوبت الهی نجات بده؟ والله که نه!
خلاصه به این نتیجه رسیدم که اگر به اندازۀ یک اپسیلون کوتاهی کنم و کاری که از من و خانوادهام برمیاد انجامش ندهم و یا با تأخیر انجام بدهم؛ قطعاَ در قتل عام زنان و کودکان غزه، در گرسنگیشان، در زیر آوار موندشان، در جنایت وحشیانۀ صهیونیستها و در بمبارانهای لبنان شریک جُرم خواهم بود.
به همین دلیل، بعد از فتوای رهبری و مراجع تقلید دربارۀ کمک به مردم لبنان و غزه، تصمیم گرفتم از تمام ظرفیت و اعتبارم در این راه استفاده کنم. همون موقع به یک تصمیم جدی رسیدم و اول از خودم و همسرم شروع کردم:
- حجم کمکهای ماهانهام را اضافه کردم. (تقریباً سه برابر قبل)
- خدارو شکر، بین بستگان، همکاران، همسایگان، دوستان و بعضی دانشجویان و دانشآموزان یه نموره اعتبار و مقبولیت دارم. با خودم گفتم بهتره از این آبرو و اعتبار که خدا عنایت کرده استفاده کنم. دونفری شروع کردیم به پیغام و پسغام و تشویق و ترغیب دوست و آشنا (تلفنی و حضوری) مسیر کمکها را هم به سمت دفتر وجوهات نهاد رهبری سوق دادیم.
- همسربانوی محترم هم مقداری طلای قابل توجه هدیه کردند.
به این ترتیب، دیروز اولین کمکها به دفتر وجوهات رهبر عزیزمون تحویل و برای صاحبانش رسید صادر شد.
- سرویس طلا 78.84 گرم// سرویس طلا، 81.32 گرم// نیم ست 31.73 گرم// النگو 10.11 گرم// دستبند 12.09 گرم// زنجیر تک 8.12 گرم// پلاک 3عدد 7.06 گرم (جمعاً حدود 230 گرم اهدایی همسر محترم و همکاران) با ارزش بیش از یک میلیارد تومان
- پول نقد ریالی 834400000 ریال
- پول نقد دلاری 350 دلار.
+ پویش ما همچنان ادامه دارد، شما هم اگر براتون ممکنه، لطفاً دست به کار بشید و در جمعهای فامیلی و دوستانه پویش راه بیندازید و منشأء اثر باشید.
++ دفاتر سایر مراجع هم کمکهای مردمی را قبول میکنند. (هم حضوری و هم از طریق حساب بانکی)
+++ بادتون باشه که عنوان کمکها باید تفکیک و مشخص بشه (مردم مظلوم غزه، شیعیان لبنان، حزب الله لبنان، مردم یمن، انصارالله یمن و...)
مردم غزه و لبنان دارند از جانشان و از تمام دار و ندارشان مایه میگذارند.انصاف نیست که ما بی تفاوت باشیم و کاری نکنیم. کمک مالی حداقل کاریه که میتونیم انجام بدیم.