جشن پیروزی انقلاب در 22 بهمن امسال بسیار عالی بود، بسیار چسبید، موتوری اش یه جور حال داد، راهپیمایی اش یه جورِ دیگر،
جمعه ای که گذشت، به اندازۀ چهل و سه سال به هیجان های درونم پاسخ مثبت دادم، و به اندازۀ چهل و سه سال از قشرهای گوناگون مردم انرژی مثبت گرفتم. از سالخوردگان دهه 40 فریاد ایستادگی را شنیدم. در چهره مردان رنجور دهه 50 استقامت را دیدم. بر پیشانی جانبازان عصا به دست و ویلچرنشین سال های دفاع مقدس، قصۀ غیرت و صداقت و صبوری را خواندم، در چهرۀ اهالی هنر ایران زمین، وفا و صفا را نظاره کردم. در چابکی نونهالان نسل تحول خواه امروز، نشاط و شادابی را دیدم و امید را به ودیعه گرفتم.. از عزم طوفانی زنان و مادران و دختران عفیف کشورم مثل همیشه پیشاهنگی را، ایثار را و حرکت های شورآفرین را آموختم. از آدم های ریز و درشت این سرزمین یکرنگی، اتحاد و آرمان خواهی را یاد گرفتم. و خلاصه این که امسال تجدید بیعت مردم در جشن پیروزی انقلاب، برای من بسی شعف انگیزتر، شوق برانگیزتر و متفاوت تر از سال های قبل بود!
پ.ن:
- همین که امسال صدای نحس آدم دروغگو، دغلباز، دزد و خیانت پیشه ای مثل حسن روحانی از بلندگوهای مسیر انقلاب تا آزادی به گوش نمی رسید، خودش به تنهایی شکوه جشن ملت را دوچندان کرده بود! :)
- امسال در موج های کوتاه و بلند، با نسل های جورواجور حرف زدم. فریادم را با فریاد یک امت درآمیختم و کوهی از صدای عزت خواهی را در مسیر طولانی انقلاب تا آزادی با گوش جان شنیدم و از شادمانی و ایستادگی حیرت انگیز ملت، به اندازۀ یک عمر بارقۀ امید بر دلم تابید...
- خوشا مردان میدان و خوشا زنان غیرتمند این مرز و بوم که هوشمند تر از آنند که ندانند حساب عده ای خائن و خودباخته و بی تدبیر، از آرمان های بلند انقلابشان جداست.
- خدا کند مسئولین محترم هم، گامی در همقدمی با مردم بردارند، از نخوت و رخوت فاصله بگیرند و در سرو سامان دادن به اوضاع آشفتۀ اداری و اقتصادی کشور نعل وارونه نزنند.
+ این یادداشت را قصد داشتم جمعه شب بنویسم. اما به خاطر سفر یک روزه ام به کردستان امکان پذیر نشد...