https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۲۹ ب.ظ

سفر عشق (5)

ماجده و ساجده.

روز سوم در شرایطی قدم به جاده گذاشتیم که مثل روز قبل همه‌مون قبراق و سرحال بودیم و عزممان جزم بود ‌که تا موقع اذان ظهر پیوسته اما بی شتاب حرکت کنیم تا بتونیم در شب اربعین به کربلای اباعبدالله برسیم... اما از موانع ما دو چیز بود. اول اینکه در این مسیر از عمودهای شماره‌گذاری شده خبری نبود که بتوانیم در عمود مشخصی قرار بعدی را مشخص کنیم. دوم اینکه خدمات رومینگ همراه اول و غیر اول، زائران اربعین را در این مسیر همراهی نمی‌کرد و همراهان ما هم همه سیم‌کارت عراقی نداشتند... به همین دلیل باید به گونه‌ای حرکت می‌کردیم که هیچ‌کس عقب نماند و در ازدحام جمعیت سرگردان نشود. مخصوصاً دخترخانم‌های جوان که بیش از بقیه به همراهی و مساعدت نیاز داشتند. به قول یکی از دخترخانم‌ها که می‌گفت. «ما گمگشتۀ محبت آل رسولیم در همه حال. اما خدایا تو نگذار که با حال نزار گم بشویم»

راه فرات هم مثل جادۀ اصلی نجف -کربلا، پر از موکب‌های جورواجور است که با انواع خدمات رفاهی، بهداشتی و روش‌های خنک کننده سنتی و غیر سنتی به زائران اربعین خدمت‌رسانی می‌کنند و زائران عزیز هم به نسبت روحیات خودشون و به اندازۀ نیازی که دارند، از این موکب‌ها بهره‌مند می‌شوند. اما تجربۀ چندین ساله حکم می‌کند که زائران اربعین سرگرم این موکب‌ها نشوند و وقت ارزشمندشان را در این مسیر معنوی، بیهوده تلف نکنند! بر اساس همین تجربه بود که در این سفر نمونه‌های زیادی از این آدم‌های با تجربه را دیدیم که از لحظه لحظۀ مسیر برای خود فرصت‌سازی می‌کردند.

دسته‌ای از زائران لبنانی (خانم و آقا) نمونه‌ای از این آدم‌های با تجربه بودند که زیارت عاشورا را با صد لعن و صد صلوات در حال حرکت و به صورت هماهنگ همخوانی می‌کردند. جوری که تا پایان زیارت، نه بگو مگوهای سرگرم کننده داشتند، نه توقف داشتند و نه تمایلی به آب و استراحت و غذا...

گروهی دیگر، دانشجویان خارجی دانشگاه بین‌المللی قزوین بودند که به گفتۀ خودشون اولین بار بود که از این مسیر می‌رفتند. این‌ها هم برای خودشون هدف‌هایی را برنامه ریزی کرده بودند که هر روز سه بار زیارت اربعین را در حال حرکت همخوانی کنند. ذکر صلوات داشته باشند و نوحه‌خوانی و سینه‌زنی کنند.

بر و بچه‌های همراه ما هم هرکدام به صورت انفرادی برای خودشون مشغول دعا و ذکر و صلوات و زیارت بودند. یکی‌شون نذر هزار صلوات داشت در هر روز، دیگری به نیابت از پدر و مادرش استغفار می‌کرد. آن یکی به ذکر روزهای هفته مشغول بود. یک آقا هم همراه ما بود که اگرچه خوش مشرب و بذله‌گو بود، اما عشق صلوات داشت و در طول پیاده روی لاینقطع و ناایستا صلوات می فرستاد. یکی از همراهان هم که قاری قرآن بود، گاهگاهی در بین راه می‌ایستاد و آیه‌ای از قرآن را با صوت زیبا و تحسین برانگیز تلاوت می‌کرد و حال خوشی به زائران می‌داد. آقا پسرهای گروه هم بلد بودند که کمک حال خانم‌ها باشند و در حمل کوله‌های سنگین یاری رسانی کنند... خدا خیرشون بده که وجودشون برای گروه بسیار مغتنم و پرفایده بود...

عکس‌ها ، بنرها و تصاویر نقاشی شدۀ مراجع تقلید کثیرالمقلد ایران و عراق، حضرت آیت الله سیستانی و مقام معظم رهبری، جزو نمادهای پرتکرار موکب‌های این مسیر بود. اما در کنار این تصاویر پر طرفدار، تصاویر سردار شهید سلیمانی و شهید مهندس ابومهدی هم بیشترین فراوانی را داشت. به نظرم با همین نمادهاست که سیاستمداران جهان و  قدرت‌های جهانی جهت گیری فکری و سیاسی زائران و موکب‌داران اربعین را به سمت انقلابیگری و ضد استکباری ارزیابی می‌کند.

...عادت موکب‌های عراقی این بود که پیش از اذان، صدای قرآن پخش می‌کردند تا زائران از نماز اول وقت غافل نشوند. موکب‌های بزرگ‌ هم که سالن یا فضای مناسب داشتند، به زائران تعارف می‌زدند که برای نماز و استراحت مهمانشان شوند...

نماز ظهر و عصر را در یک ساختمان مجهز و نوساز داخل  یکی از نخلستان‌ها خواندیم. بعد هم مختصری ناهار و کمی استراحت در همان باغ که می‌گفتند صاحبش اهل حلّه و مهندس نفت است. اما، ما با وجود کنجکاوی زیاد، تا آخر نماز و ناهار و استراحت، ایشان را ندیدیم. تا اینکه موقع خروج از باغ، بالاخره یکی از خادمان همون موکب، محمد عامر (صاحب باغ) را نشان‌مان داد که دیدیم خودش هم لباس خدمت پوشیده و مشغول تخلیۀ تانکر آب شرب به داخل مخزن بود.

خب از آن‌جا که ایشان مشغول کار بود، مزاحمش نشدیم و با دعا برای سلامتی خودش و خانواده‌اش و دعا برای زندگی‌ و عاقبت بخیری‌اش از خادمان موکب خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم. قریب 3/5 ساعت دیگر پیاده رفتیم. با پیشنهاد خانم‌ها کنار یکی از شاخه‌های انشعابی رود فرات نشستیم تا آبی به سر و صورت بزنیم و شست و شویی بکنیم...

در این محل افراد گروه حدود سه ربع ساعت وقت داشتند تا با آب خلوت کنند، با آب حرف بزنند، چیزی بگویند و چیزی بشنوند... دیدم که یکی از افراد گروه، آب را ملامت می‌کرد که چرا عمو را از خیمه گرفت و چرا خیمه را بی عمو کرد، نفر دیگر گروه، از آب روان تشنگی و عطش را می‌آموخت و جاری بودن و ساری بودن و حیاتبخشی خود را از امواج آب عاریت می‌گرفت و خلاصه آب فرات برای آن‌ها شده بود مایۀ گفت و شنود از عالم غیب و شهود...

همین که پایمان به جاده رسید و عزم حرکت کردیم، چند نوجوان پسر، ما را به مبیت خودشون دعوت کردند. اما چون تازه نفس بودیم. عذرخواهی کردیم و به مسیرمان ادامه دادیم. اما یک ساعت بعد، دوخانم عرب با دو نوجوان گاری به دست راهمان را سد کردند و با اصرار و سرسختی تمام، وسائل خانم‌های گروه را روی گاری دستی گذاشتند تا به کنار جاده ببرند.

وقتی زنان روستایی عراق، وسایل زائر را می‌گیرند و به سمت خانه می‌برند، معنی‌اش این است که دعوتش جدی‌ست و عذر مهمان چه زن باشد چه مرد، پذیرفتنی نیست. منم بر اساس تجربه می‌دانستم که مقاومت و مخالفت و نپذیرفتن ما بی فایده است. فقط نگاهی به خانم های گروه انداختم و مطمئن شدم که رضایت در چهره‌شان دیده می‌شود.

خانۀ میزبان نزدیک بود. با 50 متر فاصله از جاده وارد خانه شدیم. ابتدای ورود، هیچ مردی در خانه نبود. فقط یک بنر بزرگ از عکس شهید سردار سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و عکس دوشهید از حشدالشعبی عراق به نام ... و ... روی دیوار داخل حیاط نصب شده بود.

هرچند با دیدن این بنر متوجه خیلی چیزها شده بودم. اما از صالح (همون پسری که کیف و کولۀ خانم‌ها را آورده بود) در بارۀ نسبتش با این خانه سئوال کردم و سراغ صاحبخانه را گرفتم. گفت یکی از خانم‌ها مادر او و دیگری خالۀ او و نوجوان دوم هم پسرخالۀ اوست. در باره پدرش پرسیدم. خیلی راحت گفت: پدرش و عمو (شوهرخاله‌اش) هردو در چنگ با داعش شهید شده‌اند. دستی به سرش کشیدم و پیشانی‌اش را بوسیدم. پرسیدم کجا شهید شدند؟ گفت هردو در نینوا (آزادسازی موصل) با فاصلۀ یک ماه شهید شدند.!

وقتی از ماجرای این خانواده با خبر شدم به خانم‌های گروه سفارش کردم که هم مراقب رفتار و گفتارشان باشند، هم آنها را خیلی به زحمت نیندازند و هم در کارهای خانه حتی المقدور با آنها همکاری کنند.

برای من خیلی عجیب بود که  هردو بانوی این خانه (ماجده و ساجده) هم مهتر بودند و هم کهتر. یعنی هردو همزمان هم امور خانه و رسیدگی به مهمانان را مدیریت می‌کردند، هم  آورد و بُرد و کارهای پذیراتی از مهمانان را شخصاً انجام می‌دادند و صالح و عماد هم با ششدانگ حواسشون گوش به فرمان مادرها بودند..

در همین حال فرصتی یافتیم تا سهم سوغاتی این خانواده عزیز را تقدیمشان کنیم و تا اذان مغرب هم  هر فرصتی که پیش می‌آمد در بارۀ زئدگی‌شان پرس و جو می‌کردیم. در جریان کنجکاوی‌های هدفمند و آموزنده به این نتیجه رسیدم که چقدر ما (خودم) با این خانواده تفاوت داریم و اصلاً ما کجا و این‌ها کجا.

با همین کنجکاوی‌ها معلوم شد که پدر بزرگ مادری صالح و عماد و دو دایی آن‌ها در مسیر جاده مشغول طبخ نان هستند و در طول روز نان گرم به زائران می‌دهند. مادر بزرگ مادری آن‌ها هم در خانۀ همسایۀ بغلی مشغول آشپزی است برای شام مهمانان. اما پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری و سه عموی صالح به اتفاق پدربزرگ و مادربزرگ پدری عماد و دو عمویش هم کربلا بودند که با لباس حشدالشعبی در تأمین امنیت زائران حسینی انجام وظیفه می‌کردند. با این شرح و احوال بود که از خودم خجالت کشیدم و فهمیدم که: 

هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو این جاست

نه هر که سر بتراشد قلندری داند...

ادامه دارد.

نظرات  (۵)

سر مزار شهدای گمنام این پست رو خوندم

و...

خب...

من بدجور تسلیم...

پاسخ:

چه جالب!

ان‌شاءالله امسال روزی شما بشه

و یه همچین جایی دیگران سفرنامۀ شما رو بخونن ...

۲۷ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۴۵ سوسن جعفری

خدایا چقدر زیباست. حقیقتاً که پیاده‌روی اربعین زمینه ساز ظهور است. 

چقدر این مردم فرق دارند. 

پاسخ:
14 مهر سال 1400 یک پست نوشتم توی همین وبلاگ. بعنوان مقدمه ای برای یادداشت های اربعین 
اشاره به همین موضوع دارد.
در آرشیو موجوده.
وقت داشتید بخونید.

بعداً نوشت:
لینگ پست: این‌جا
۲۷ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۳۵ ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

اما تجربۀ چندین ساله حکم می‌کند که زائران اربعین سرگرم این موکب‌ها نشوند و وقت ارزشمندشان را در این مسیر معنوی، بیهوده تلف نکنند!...

 

سلام جناب استاد مرآت. زیبا پیش می‌ری. با بینش بالایت که مستند کردم کامل موافقم. وقتی هم رسیدم آنجا که گفتی خونه‌ی آن عراقی مسیر، عکس شهید حاج قاسم عزیز بود خیلی فروزان شدم. قلم آن عزیز هم  روان است و آدم را روانه می‌کند. هر بار هم کمی از محسنّات ادبیاتت را بگویم هم، مرا به مبالغه سرکوفت! می‌زنی! پس، جلوتر نرم. فقط در امتداد سخنان شما، من هم ۱۳ یا ۱۴ قسمت کوتاه برای یک گروه اربعین طی ۱۴ روز اخیر نوشتم که پس از این کامنت، جهت انتشار در همین پست‌تان می‌گذارم، شاید گذر کسی به آن افتد. 

پاسخ:
سلام جناب دارابی عزیز،
مثل همیشه ممنونم که می‌خوانید.
از محبت و تحسین شما هم سپاسگزارم.

به خاطر شرافت اربعین، تمجید شما را می‌پذیرم و تحمل می‌کنم :)

اربعین نوشت‌هایت زیبا و دیباست. محظوظ شدم.
از این که اینجا را قابل دونستی برای مرقومه‌های خودتون باعث افتخار است.
ان شاءالله کاربران عزیز بخوانند و فیض ببرند.
۲۷ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۳۷ ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مسیر صحیح اربعین

 

به قلم ابراهیم طالبی دارابی دامنه

متن‌هایم برای پیاده‌روی اربعین: در گروه «راهیان اربعین داراب‌کلا»

 

مسیر صحیح (۱) سلام. اربعین خود مسیر است؛ مسیری مقدس. و قیام امام حسین علیه السلام یک علتش این بود جامعه‌ی گمراه‌شده‌ی آن زمان را به مسیر صحیح بازگرداند. پس زائرین اربعین در حقیقت می‌خواهند با شرکت در اربعین، مسیر صحیح دین گم نشود.ی ادآوری: ازین که تشخیص داده شد این بنده‌ی کوچک هم، درین صحن محترم دعوت شوم، متشکرم.

 

مسیر صحیح (۲) سلام. اربعین قدرت تجهیزی و معنوی شیعه است، ولی آنچنان اثرگذار شد که شامل همه‌ی کسانی گردید که عشق و عقیده به امام حسین ع دارند؛ چه اهل سنت و چه عقاید و مذاهب و ملل و نِحَل دیگر. زائرین اربعین هنگام شتافتن به این زیارت، چنان عمیق در شوقی شَدید و غرق عبادت عظیم‌اند که هیچ سخن تلخِ اهل جهالتی آنان را خَمود نمی‌کند، مهم برای اربعین‌رفتگان، عَمود است؛ هر شماره‌ای که توی مسیر نجف به کربلا که شد.

 

مسیر صحیح (۳) سلام. یقینا" زائرین اربعین چون متوجه‌اند حرم نجف اشراف را بیش از حد مورد توجه قرار می‌دهند و از درک آن غافل نیستند؛ زیرا آن حرم درست است که یک ضریح است و یک قبر، اما سه تن و یک سر را در خود جای داده است: حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام. حضرت نوح شیخ الانبیاء علیه السلام. حضرت امام علیِ وصی علیه السلام. و به استناد برخی از بزرگان دین، سرِ مقدس حضرت امام حسین علیه السلام. لذاست که اربعینیان محترم در کنار حرم نجف، نهایت ادب و عشق و حرمت و ارادت را بر جای می‌گزارند و با درک کامل آن، سمت حرم کربلا روانه می‌شوند.

 

مسیر صحیح (۴) سلام. چه زیاد جای افتخار دارد مناسک عظیم اربعین را خودِ زائرین نگذاشتند حَشو گیرد و چیزهایی خرافی و زائد بر آن بار شود. خود پیشتاز ممانعت از ورود ناخالصی برین خلوص شدند. حبّذا ای زائران که عبادت اربعین را همچنان سالم و دور از دستبرد نگه داشتید و نگذاشتید هیچ گزندی به آن رسد. این راه عرفانی را باید همین‌طور سالم و بدون بدعت مصون نگه داشت.

 

مسیر صحیح (۵) سلام. اربعین در یک معنا به تعبیر بنده یعنی این دو پیام: ۱. از امام حسین ع در عمل به اسلام و پیاده‌سازی محیط دینی مسلمین هرگز نمی‌گُسلیم. ۲. با اجتماع عظیم خود در راه زیارت آن حضرت، که اسلام را نجات و حیات دوباره داد، از هیچ سخنِ سخیفِ سُخره‌کنندگانِ سست‌عنصر، ابایی در تعظیم شعائر دینی نداریم و تا پای جان در مسیر صحیح‌ایم.

 

مسیر صحیح (۶) سلام. یک نکته در اربعین این است عنودان از قدرتِ بسیجگری و انسجام‌بخشی شیعه هراسناک شدند. این که یک مکتب بتواند از ملت‌های مختلف، در یک زیارت مستحب، این مقدار جمعیت عظیم میلیونی بسازد، باعث رشک و دسیسه‌ی‌شان شده است، لذاست زائر اربعین تمام آداب این زیارت را که در ذیل نماز اول وقت و ایثار و گذشت و اخلاق در درجه‌ی اعلایش هست، پاس می‌دارد و نمی‌گذارد دشمن و غافلان از آنان نقطه‌ضعف پیدا کنند.

 

مسیر صحیح (۷) زائرین اربعین به علت حجم عظیم زائران در آن ایام، ممکن است از عظمتِ خلوتِ اُنس در هنگام زیارت محروم شوند، بهترین شیوه این است هر زائر در سکوت ذهن خود لانه کند تا به درک والاتری از زیارت و زمزمه با خدا نائل شود؛ یک راهش این است همیشه سعی نکند در جمع باشد.

 

مسیر صحیح (۸) زائر اربعین خود می‌داند در اربعین‌های قبل، شخصِ خودش چه نقطه‌ضعف‌هایی داشته و چه نقطه‌قوت‌هایی. اینک در اربعین پیش‌رو، طبق آموزه‌ای که اسلام به انسان آموخته (که مؤمنین می‌بایست خود را همیشه محاسبه کنند) دست به حسابِ خود می‌زند و ضعف‌های قبلی‌اش را جبران می‌کند؛ اربعین، به‌یقین بهترین فرصت و فُرجه‌ی خودشناسی و خودسازی‌ست.

 

مسیر صحیح (۹) سلام. سفره‌ی نذری، هم از سوی عراقی و هم از سوی ایرانی بر روی زائرین اربعین پهن است. آنقدر هم فراوان و متنوع که چشم آدم ازین‌همه خوانِ نعمت و نهایت سخاوت، درمی‌آید و شگفت‌زده می‌شود. خواستم بگویم زائرین با تمام این وفور و کثرت، حتی یک دانه خرما را هم هدر ندهند، یادشان باشد راهی زیارت جاهایی هستند که امام اول‌مان علی ع نون جوین می‌خورد و امام سوم‌مان حسین ع حتی آب برای خردسالان نداشت. نخواستم بگویم زائرین به خود سختی دهند، نه، هرگز، حیف و هدر ندهند. همین.

 

مسیر صحیح (۱۰) صدام در آخرین وصیت خود پای چوبه‌ی دار مکافات، همه‌ی خلق عرب را علیه‌ی ضدیت با ایران دعوت کرد، اما اربعین، تمام این دسیسه‌چینی را باطل کرد و قلب عرب و فارس را به هم تألیف و الیف کرد. نقش رهبر معظم و ذاکرین و موکب‌داران درین حرکت عظیم اربعین و خنثی‌سازی تفرقه، بسیار ستودنی بود. این عظمت یعنی اربعین‌رفتن باید حراست شود، عظمت زیارتی که سیل جمعیتش شبیه حَشر در فردای قیامت است.

 

مسیر صحیح (۱۱) من در یک زیارت اربعین در بین‌الحرمین با یک مادرِ پیر عرب عشایر بادیه‌نشین با حجابی فوق‌العاده قشنگ و فاخر و کامل، مواجه شدم که با بالاترین ادب، کنار شارع جنوبی بین‌الحرمین با امام حسین علیه السلام دردِ دل می‌کرد با آن لهجه‌ی قشنگ عراقی‌اش. ایستادم تا دقایقی فقط به او خیره شدم که چه حرمت عظیمی به حرم می‌کرد. عکسی هم از آن صحنه‌ی معنوی‌اش انداختم. خواستم بگویم: واقعاً باید با رعایت کامل‌ترین ادب، در حرم، با آقا اباعبدالله ع و حضرت عباس س حرف زد و اگر جا بود و ضیق نبود، کمی هم در سمت باب‌الرأس کنار قتلگاه، به آن قطعه‌ی بیرونی ناحیه‌ی مقدسه‌ی حرم، اَدای حرمت نمود و ندا و نجوا و اشک و آه. در سایر اوقات، جا را باز باید گذاشت تا جمعیت انبوه، به ازدحام دچار نشود و بخت به همه برسد که زیارت دلخواه کند.

 

مسیر صحیح (۱۲) سلام. هیچ پیامبر خدا و امام معصومی اربعین ندارد مگر امام حسین علیه السلام. اَسرار آن هم نزد عُرفا و عُلما و در درجه‌ی نخست اولیای الهی است. اما زائر اربعین دست‌کم از میان رازها یکی را سر در می‌آورَد که زیارت حضرت سیدالشهداء -علیه السلام- در روز اربعین شاید نوعی همپیوندی با مفهوم چهل و اندی روز اسارت بانوی بزرگ دین حضرت زینب سلام الله علیها هم باشد که پس از ظهر عاشورا، تا کوفه و آن گاه تا شام با پای تاوَل‌زده و اوج اندوه و نهایت غم، چه سختی‌هایی را به جان خرید جهت حفظ پیام عاشورا. پس؛ اربعین میثاق با اندیشه‌ی زینبی نیز هست. حالیا ای زائر اربعین! تَلّ زینبیه -کنار باب القبله و باب الرأس- را تا اعماق جان، زیارت کن.

 

مسیر صحیح (۱۳) سلام. عاشورا بُعد درونی مردم ایران برای عزاداری و اظهار عقیده و ابراز محبت و دلدادگی به مکتب اهل بیت علیهم السلام و پیمان دائمی با انقلاب آقا امام حسین علیه السلام است. و اما اربعین، بُعد بیرونی تجمع عظیم زیارت است که ایرانی‌ها را در عراق، چون سیل خروشان جمع می‌کند. کربلا و نجف مغناطیس این رُبایش عشق است که کاظمین و کوفه و سامرا هم در آن موج دارد. این دو بُعد دو بال شیعه شد که ظهور امام زمان عج را انتظار می‌کشد. زائرین اربعین حبّذا احسنت به این آئین‌تان.

 

مسیر صحیح (۱۴) سلام. زائرین در خاک عراق مهمان حساب می‌شوند. اخلاق و اسلام برای هم میزبان و هم میهمان حقوق متقابل برقرار کرد که رعایت دقیق آن وجدان را آسوده می‌کند و اجر را تباه نمی‌سازد. بگذاریم دو سمت ماجرا در هر اربعین تا صدها روز پس از زیارت، از نیکی و سجایای هم بگویند نه از خدای‌ناکرده ضعف‌ها و اشکالات احتمالی آن. زائرین این اربعین و این هم حقوق متقابل. روسفید است هر آن کس به رعایت حقوق متقابل دقیق است.

سلام 

بسیار خواندنی بود 

من یک قسمت عقبم از سفرنامه، ان شاء الله برسم به شما به زودی 

این سفرنامه رو با این جزییات در حین سفر نوشتید؟

پاسخ:
سلام بر شما،
ممنونم.

معمولاَ مهمات سفر رو در حین سفر یادداشت می‌کنم، اما با این جزییات را در ایام اغتشاشات سال قبل تایپ کردم.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">