وارثان نفاق و شقاق،
از افتخارات بانیان انقلاب اسلامی این است که در تظاهرات خیابانی علیه دیکتاتوری شاه، نه سنگی پرتاب کردند، نه شیشه شکستند، نه مغازه ای را آتش زدند، نه آمبولانس را جزغاله کردند، نه پلیس را کشتند، نه به روی مأمور نظامی تیغ کشیدند و نه حتی به یک ساواکی شکنجه گر، ناسزا گفتند! بلکه روی لولۀ تفنگ مأموران حکومت نظامی شاه خائن، گل های محبت نشاندند...
دأب بچه مسلمان های پیرو امام خمینی در دوران مبارزات این بود که در کنار تلاش های روزمرۀ شخصی، مطالعه کنند، سخن حق بشنوند، فهم اجتماعی خود را بالا ببرند، خودسازی کنند و به درجه ای از رشد معنوی و سیاسی برسند تا در مسیر انقلاب اسلامی خط خدا را از خطوه های شیطان تشخیص دهند و به بهانۀ غلبه بر استبداد شاهنشاهی، هر خَبط و خُدعه ای را روا ندانند.
پیروان خمینی، انقلاب را از درون خود آغاز کردند، به حرمت ها و سنت های الهی احترام گذاشتند، مسئولیت پذیری را آموختند. وقتی هم که قدم به میدان قیام گذاشتند، طول خیابان انقلاب تا میدان آزادی را جوانمرادانه و با غیرت پیمودند. آن ها در دسته های فشردۀ زن و مرد و کودک به خیابان آمدند، شعار دادند، اعلام موضع کردند، زندان کشیدند، زیر شکنجه رفتند، شهید شدند، زخم زبان شنیدند، اما شجاعانه ایستادند و بر عهد و پییمانشان استوار ماندند و افتخارشان این بود که نه دل بستۀ کمونیزم شرق بودند و نه دل باختۀ کاپیتالیزم غرب شدند. نه راه دریوزگی پیمودند، نه در چاه هرزگی افتادند و نه طهارت جامعه را به قاذورۀ هیزگی آلودند.
از افتخارات انقلاب اسلامی این است که در طول مبارزات قبل از انقلاب، حتی یک مورد هم نداریم که امام انقلاب تجویز خشونت کرده باشد یا برای آتش زدن اموال دولتی و غارت اموال مردم مجوز داده باشد...
سئوال: پس مسجد جامع کرمان چگونه آتش گرفت؟ آتش سوزی بانک ها، فروشگاه ها و سینماها کار چه کسانی بود؟
چواب: اکثر سینماها را عوامل ساواک به آتش کشیدند تا به جامعه القاء کنند که انقلابیون مسلمان با هنر مخالفند. مسجد جامع کرمان را هم عوامل ساواک آتش زدند تا شایعه کنند که انقلابی ها مارکسیست هستند و با این ترفند بین امام خمینی و سایر مراجع تقلید تفرقه بیندازند (همانطور که لقب مارکسیست های اسلامی را شاه برای انقلابیون مسلمان به کار برد) آتش زدن بانک ها، فروشگاه های بزرگ و اتوبوس های واحد هم به صورت واضح و روشن کار منافقین و چریک های فدایی خلق و یک سری اراذل و اوباشی بود که مجری دسیسه های ساواک بودند... جاسوسی به نفع شوروی سابق و برخی خرابکاری های درون ارتش هم کار نفوذی های حزب توده بود.
حتی آتش زدن مشروب فروشی ها هم، خوراک دائمی منافقین بود که در هسته های مذهبی نفوذ کرده بودند و قصدشان این بود که بچه مذهبی های نوجوان را وارد فاز خشونت کنند و از ظرفیت آن ها برای خود عامل نفوذی بسازند! که با این تزویر، البته به بخشی از اهداف خود رسیدند، اما بالاخره نقشۀ آن ها بر ملا شد و در ماه های آخر مبارزه کوس رسوایی شان به صدا درآمد...
بله، خشونت، هرزگی، ناپاکی، قتل، غارت، شرارت، سرقت، ناسزاگویی و بی عفتی، وصلۀ ناجوری است که به رفتار انقلابیون مسلمان نمی چسبد و سابقۀ ننگینش در فرهنگ اسلامی ما جایی ندارد. این وحشی گری ها، شیوۀ ابرار نیست،. فرهنگ اشرار است و کار وحشی های نابکار....این غارت گری ها منطق دیکتاتوری و چماق است وکار وارثان نفاق و شقاق است
مستندات متن: قریب هشتاد شماره از آرشیو روزنامه های قبل از انقلاب، دورۀ ده جلدی تاریخ انقلاب اسلامی و کتاب الف لام خمینی...
سلام
اینایی که جدید میخوان انقلاب کنن نه ادبیاتش را بلدند و نه ادب دارند و نه میدانند معنی شعارهایشان چیست
تک تک که ازشان سئوال میکنی میبینی فقط تاثیر هیجان است
حتی نمیدانند فردای این که نظام مثلا اگر سقوط کرد چه میشود و یا حتی چه کسی رهبریشان را بعهده می گیرد
به منافقین فحش میدهند و به ربع پهلوی هم ناسزا میگویند
فقط هیجان