https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بی حجابی» ثبت شده است

امروز پنج نفر خانم بی‌حجاب آستین کوتاه، با دوتا سگ، ایستاده بودند توی پارک و داشتند در بارۀ انگیزۀ قاتل شهید آیت الله سلیمانی اظهار نظر کارشناسی می‌کردند!  یکی‌شون با ضرس قاطع می‌گفت که ایشون رفته بوده بانک سه ملیارد از شش میلیارد پس اندازش را بگیره، بعد نگهبان بانک براش سئوال میشه که چرا این آخوند باید شش میلیارد تومان سپرده داشته باشه و او هیچی نداشته باشه! به همین دلیل نگهبان بانک عصبانی می‌شه و می‌زنه ایشون رو می‌کشه!... بعد هم ادامۀ تحلیل‌ها و اظهار نظرهای سیاسی 

بگذریم که روی آستین دو نفر از این خانم‌ها هردو طرفش پرچم آمریکا و روی تی‌شرت یکی دیگه‌شون پرچم انگلیس نقش بسته بود!

بگذریم که طبق گفتۀ خودشون، هر سگ حداقل 40 میلیون تومان براشون آب خورده و نگهداری هر سگ هم روزانه 80  تا 100 هزار تومان براشون هزینه داره!

***   ***   ***

+ یک استاد جامعه شناسی دانشگاه آزاد می‌گفت بی‌حجابی معلول مشکلات اقتصادیه! می‌گفت بی‌حجابی معلول گرانیه و می‌گفت بی حجاب‌ها درد زندگی دارند! coolcool

- بهش گفتم، این‌ها همه از برکت یک چیز است: اینستاگرام و ‌سواد رسانه‌ای بالا!

- گفت آقامرآت این‌قدر تیکه ننداز.

- من: صدبار گفتم، بازهم میگم، آدم وقتی اینستاگرام داشته باشه، یعنی همه چی داره. هم فرهنگ، هم سیاست، هم اقتصاد، هم دانش، هم بینش، هم تمدن، هم جامعه شناسی، هم جرم‌شناسی، هم خودستایی، هم خودبینی، هم شهرت‌طلبی و هم تخصص توهّم‌پردازی!!

و در ادامه: اصلاً ملتی که اینستاگرام داشته باشه، همه چیزش تکمیله، امنیت، اقتصاد، غیرت، عزت، خودباوری، سلامت، شادابی، وطن‌دوستی، ادب، حق‌شناسی، رضایتمندی، امید به زندگی... و مخصوصاً پرواز درعالم هپروت!!

به نظر شما این جور نیست؟ :)

 

۷ نظر ۱۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۱۴
مرآت

با نورافکن هزار وات، بالا و پایین شما را ورانداز کردم، دیدم جز رذیلت و خودفروختگی و جز انگاره های لذت جویانه، چیزی در چنته ندارید... آخه شما که ملیّت خودتون رو به رسمیت نمی شناسید، شما که آرمانی جز ویرانی و سرمایه ای جز فرومایگی ندارید، شما که عفت و ناموس تان رو به حراج گذاشته اید؛ از کدام زن، از کدام زندگی و از کدام آزادی حرف می زنید؟!

 

پ.ن: برای لیدرهای اغتشاشگران

 

۱ نظر ۲۲ آبان ۰۱ ، ۲۲:۵۰
مرآت

از افتخارات بانیان انقلاب اسلامی این است که در تظاهرات خیابانی علیه دیکتاتوری شاه، نه سنگی پرتاب کردند، نه شیشه شکستند، نه مغازه ای را آتش زدند، نه آمبولانس را جزغاله کردند، نه پلیس را کشتند، نه به روی مأمور نظامی تیغ کشیدند و نه حتی به یک ساواکی شکنجه گر، ناسزا گفتند! بلکه روی لولۀ تفنگ مأموران حکومت نظامی شاه خائن، گل های محبت نشاندند...

دأب بچه مسلمان های پیرو امام خمینی در دوران مبارزات این بود که در کنار تلاش های روزمرۀ شخصی، مطالعه کنند، سخن حق بشنوند، فهم اجتماعی خود را بالا ببرند، خودسازی کنند و به درجه ای از رشد معنوی و سیاسی برسند تا در مسیر انقلاب اسلامی خط خدا را از خطوه های شیطان تشخیص دهند و به بهانۀ غلبه بر استبداد شاهنشاهی، هر خَبط و خُدعه ای را روا ندانند.

پیروان خمینی، انقلاب را از درون خود آغاز کردند، به حرمت ها و سنت های الهی احترام گذاشتند، مسئولیت پذیری را آموختند. وقتی هم که قدم به میدان قیام گذاشتند، طول خیابان انقلاب تا میدان آزادی را جوانمرادانه و با غیرت پیمودند. آن ها در دسته های فشردۀ زن و مرد و کودک به خیابان آمدند، شعار دادند، اعلام موضع کردند، زندان کشیدند، زیر شکنجه رفتند، شهید شدند، زخم زبان شنیدند، اما شجاعانه ایستادند و بر عهد و پییمانشان استوار ماندند و افتخارشان این بود که نه دل بستۀ کمونیزم شرق بودند و نه دل باختۀ کاپیتالیزم غرب شدند. نه راه دریوزگی پیمودند، نه در چاه هرزگی افتادند و نه طهارت جامعه را به قاذورۀ هیزگی آلودند.

از افتخارات انقلاب اسلامی این است که در طول مبارزات قبل از انقلاب، حتی یک مورد هم نداریم که امام انقلاب تجویز خشونت کرده باشد یا برای آتش زدن اموال دولتی و غارت اموال مردم مجوز داده باشد...

سئوال: پس مسجد جامع کرمان چگونه آتش گرفت؟ آتش سوزی بانک ها، فروشگاه ها و سینماها کار چه کسانی بود؟

چواب: اکثر سینماها را عوامل ساواک به آتش کشیدند تا به جامعه القاء کنند که انقلابیون مسلمان با هنر مخالفند. مسجد جامع کرمان را هم عوامل ساواک آتش زدند تا شایعه کنند که انقلابی ها مارکسیست هستند و با این ترفند بین امام خمینی و سایر مراجع تقلید تفرقه بیندازند (همانطور که لقب مارکسیست های اسلامی را شاه برای انقلابیون مسلمان به کار برد) آتش زدن بانک ها، فروشگاه های بزرگ و اتوبوس های واحد هم به صورت واضح و روشن کار منافقین و چریک های فدایی خلق و یک سری اراذل و اوباشی بود که مجری دسیسه های ساواک بودند... جاسوسی به نفع شوروی سابق و برخی خرابکاری های درون ارتش هم کار نفوذی های حزب توده بود.

حتی آتش زدن مشروب فروشی ها هم، خوراک دائمی منافقین بود که در هسته های مذهبی نفوذ کرده بودند و قصدشان این بود که بچه مذهبی های نوجوان را وارد فاز خشونت کنند و از ظرفیت آن ها برای خود عامل نفوذی بسازند! که با این تزویر، البته به بخشی از اهداف خود رسیدند، اما بالاخره نقشۀ آن ها بر ملا شد و در ماه های آخر مبارزه کوس رسوایی شان به صدا درآمد...

بله، خشونت، هرزگی، ناپاکی، قتل، غارت، شرارت، سرقت، ناسزاگویی و بی عفتی، وصلۀ ناجوری است که به رفتار انقلابیون مسلمان نمی چسبد و سابقۀ ننگینش در فرهنگ اسلامی ما جایی ندارد. این وحشی گری ها، شیوۀ ابرار نیست،. فرهنگ اشرار است و کار وحشی های نابکار....این غارت گری ها منطق دیکتاتوری و چماق است وکار وارثان نفاق و شقاق است

 

مستندات متن: قریب هشتاد شماره از آرشیو روزنامه های قبل از انقلاب، دورۀ ده جلدی تاریخ انقلاب اسلامی و کتاب الف لام خمینی...

 

۲ نظر ۰۲ آبان ۰۱ ، ۲۳:۲۴
مرآت

یک سئوال از علی دایی: حالا که سیر تا پیاز پروندۀ «اسرا پناهی» برای تو مشخص شده و حتی بیشتر از رسانه های محلی جزئیات مرگ ایشان را می دانی؛ چرا، روی حرف دروغ اصرار می ورزی؟ چرا حرفت را برای مردم اصلاح نمی کنی؟ مگه از چیزی می ترسی؟

علی دایی اما در برابر این سئوال سکوت کرده و از پاسخ طفره می رود!

***   ***   ***

در این زمینه با یک جمع نخبگی هفت نفره جدا جدا صحبت کردم. ماحصل این گفت و گو، چند نکته و گمانه بود که به نظرم جالب و تقریباً نزدیک به هم است. بخوانید:

  • اصلاح یک موضع گیری غلط با یه خط عذرخواهی، کار سختی نیست، فقط جگر می خواهد که فکر می کنم علی دایی جگرش رو داره، حالا چرا ایشان حاضر نشده حرفشو پس بگیره؟ باید بگیم که احتمالاً یک جای کار علی دایی لنگ می زنه!
  • من علی دایی رو از نزدیک می شناسم. از شخصیت او شناخت دارم، به نظر من علی دایی در این ماجرا ناشی گری کرده، او اهل این مناقشات کور نبود. به نظرم آخرش بر می گرده
  • معتقدم که علی دایی به دام افتاده و معتقدم که او پل پشت سرش رو خراب کرده و الآن به لحاظ ویژگی قومی، عذرخواهی کردن را دون شخصیت خود می داند.
  • این موضع گیری، اولین تجربۀ علی دایی در بازی های سیاسی است. حالا اگر بخواهد نظرش را اصلاح کنه هزینه اش بالاست و براش گرون تموم میشه...
  • غلط نکنم علی دایی بدجوری سر دوراهی شیطان و وجدان گرفتار شده که تصمیم گیری را برایش دشوار کرده است! ولی او در نهایت به اشتباهش اعتراف خواهد کرد..
  • علی دایی به خاطر اقامت دخترش در لندن و رابطۀ مالی اش در بانک های خارج نگران است! شنیدم پیغام و پسغام از اونور بهش رسیده که اگر از حرفش برگرده، منافع مالی و موقعیت دخترش به خطر می افته.
  • وقتی ایتستاگرام صفحۀ شخصی نیما نکیسا را به خاطر دفاع از میهنش و به خاطر محکوم کردن آشوب های اخیر، حذف می کند، غیر مستقیم یک پیام است از طرف اروپایی ها برای علی دایی که به فکر دخترش و به فکر بلوکه شدن اموالش باشد...

وَالعاقِبةُ لِلمُتّقین...

 

۷ نظر ۲۹ مهر ۰۱ ، ۲۱:۲۰
مرآت
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۵ مهر ۰۱ ، ۲۱:۳۴
مرآت

چند روزی هست که برای خودم زیادی کار تراشیده ام. روزها به کارهای جاری و همیشگی مشغولم و شب ها مثل آشوبگران، با بعضی از دوستان همدل، کف خیابان را گز می کنم. کار ما در شب گردی ها این است که با یک سری آدم ها که ریگی به کفش ندارند، حرف می زنیم و استدلال می کنیم تا شاید یک نفر را از ادامۀ آشوب های بی منطق منصرف کنیم. البته در این میان، بارها مشت و لگد هم نوش جان کردیم. فحش و ناسزا و حرف های رکیک حیوانی هم که متأسفانه مثل نقل و نبات نثارمون کردند.

اصولاً در فرهنگ دینی و ملی ما، شنیدن حرف های رکیک و تحمل آن مرسوم نیست. اما من معتقدم که در مسیر روشنگری آدم ها می شود این شرایط تلخ و غیر انسانی را هم تحمل کرد. به همین دلیل ناسزاها را فعلاً تحمل کردیم تا ان شاءالله به مرور زمان همه را به فراموشی بسپاریم. البته یقین دارم که در مقابل شهیدان عزیز که خون پاک شان را برای حفظ دین و ناموس این سرزمین نثار کردند؛ شنیدن چهارتا ناسزا از یک هموطن، چندان کار دشواری نیست. به همین دلیل اگرچه گفتن و شنیدن این حرف های زشت را برازندۀ شأن هیچ شهروندی نمی دانم، اما تحملش را به خاطر اصلاح رفتار هموطنم، همیشه یک ضرورت عقلانی می دانم و معتقدم که این، حداقل کاری است که می توانم انجام دهم.

اما پریشب بر حسب تصادف با یک خانم و آقای زیادی روشنفکر مواجه شدم که متأسفانه جز حرف زشت زدن و توهین به مقدسات ملت، چیز دیگری بلد نبودند. جملۀ کلیدی شان این بود که می گفتند «این حرکت مردم، یک انقلاب فرهنگی تمام عیار است و ما تا آخر پای حرف مان می ایستیم» بعد هم برای این که با من مقابله کنند؛ عریان ترین واژه های رکیک را حواله ام کردند که محترمانه ترینش گاو و گوساله و گوسفند و لاشخور بود! اما من به احترام ایرانی بودن این خانم و آقا، پاسخم فقط چند سئوال بود که لابلای پرخاش های آن ها مطرح می کردم و البته جواب مناسبی هم نشنیدم. سئوال های من این ها بود:

این چه فرهنگی است که قرآن را به آتش می کشد؟ این کدام فرهنگ است که اجازه می دهد مسجد را به آتش بکشند؟ این چه فرهنگی است که پیروانش حجاب از سر زن مسلمان بر می دارند و او را به باد کتک می گیرند؟ کدام فرهنگ می گوید آدم بی گناه را زنده زنده بسوزانید، کدام فرهنگ است که استدلال و منطقش فقط فحش و لگد و توهین است. کدام فرهنگ می پسندد که روی زن حامله دست بلند کنند و باعث قتل او و فرزندش شوند. آیا بدن نمایی و تن فروشی زنان فرهنگ است؟ آیا سوزاندن درختان خیابان و غارت اموال عمومی فرهنگ است، آیا هم آغوش شدن دختر و پسر و رقص زن و مرد به صورت دسته جمعی در کوچه و خیابان، فرهنگ است؟ آیا عریان شدن زن ها در ملأء عام و نمایش فیلم آن در رسانه ها، نشان فرهنگ است؟!

و در آخر بهشون گفتم اگر این ها فرهنگ محسوب می شود، بهتر است هرچه مدال افتخار داریم به گردن گرگ و الاغ و خوک بیاویزیم و ریاست دانشگاه هایمان را به آن ها بسپاریم...

 

+ به تلافی این گستاخی و بی شرمی، داستان متفاوت دیگری دارم که مربوط به دیشب است! اگر فرصت شد حتماً می نویسم.

۹ نظر ۱۲ مهر ۰۱ ، ۱۵:۲۹
مرآت

کاری که آشوب گران و آدم کش ها در این چند شب گذشته انجام دادند، نتیجه اش برای ملت ما این ها بود:

  1. ویرانی و غارت اموال و سرمایه های ملت در چندین شهر کشور .
  2. کشته شدن تعدادی پلیس، تعدادی مأمور امنیتی و تعدادی آدم های بی گناه که خانواده هایشان داغدار و عزادار شدند.
  3. مجروح شدن عده ای آدم باگناه و بی گناه.
  4. آتش زدن قرآن به عنوان بی سابقه ترین حرمت شکنی در کشور.
  5. توهین به مقدسات و آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی.
  6. هیاهو و جنجال عده ای هوس باز بیگانه پرست.
  7.  صحنه گردانی معدودی سلبریتی های شکم سیر.
  8. خوشحالی شاهزاده های سعودی و شادمانی صهیونیست ها و خندیدن به ریش ایرانی ها.
  9. توقف تلاش های تیم مذاکره کننده ایرانی برای احیای برجام و رفع تحریم ها.
  10. به حاشیه رفتن اثرات عضویت ایران در نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای
  11. تضعیف حکومت و تنها گذاشتن رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل (درست در زمانی که رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل در حال سخنرانی و ملاقات با سران حکومت ها بود و نیاز به اقتدار و حمایت مردم داشت)

اما چیزی که در حوادث این روزها مغفول و مفقود بود و اصلاً دیده نشد، یک چیز بود:

  • مطالبات حقیقی مردم که در طوفان آشوب ها و شرارت ها ناپدید شد!

 

+ کاش مصلحت سنجی را خوب بلد بودیم. کاش موقع شناس بودیم. کاش اهل تشخیص بودیم و خیرخواه و بدخواه خودمون را بهتر می شناختیم. کاش در عصر رسانه های رنگارنگ و در روزگار فتنه و نیرنگ، راه صحیح اعتراض کردن را بلد می شدیم، کاش راه صحیح مطالبه گری را می آموختیم و فریب بی بی سی فارسی و سعودی و منافقین و کومله های خون آشام را نمی خوردیم...کاش اجازه نمی دادیم، خواسته های به حق مان دستاویز مطامع دشمنان شود...

خدایا ما را ببخش که باز هم زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال رفتار ما ماند!

 

۷ نظر ۰۳ مهر ۰۱ ، ۲۲:۲۶
مرآت

این روزها پدیدۀ بی حجابی، ذهن خیلی ها را بخودش درگیر کرده  است. من هم مثل خیلی ها در این زمینه حرف برای گفتن دارم. اما از میان همه فقط یک نکته را اشاره می کنم:

در جامعه ما اگر افرادی بخواهند به ارزش های حاکمیت دینی دهن کجی کنند و هنجارهای قانونی را زیر پا بگذارند؛ دو واکنش تقابلی را می توان انتظار داشت:

  • یا حکومت، مقتدرانه جلوی هنجارشکنان می ایستد و در چارچوب ظرفیت های قانونی آن ها را مجاب می کند.
  • یا این که مردم خود وارد میدان می شوند و تکلیف هنجارشکنان را مشخص می کنند.

واکنش اول، کاملاً منطقی، قانونی، محترمانه، موجّه و نتیجه بخش است و ملت ما هم همین را از حکومت انتظار دارد. اما واکنش دوم، اگرچه می تواند نتیجه بخش باشد، اما نامقبول، بدعت آمیز، غیرمحترمانه و همراه با هرج و مرج است که طبیعتاً خسارت های غیر قابل پیش بینی را هم به دنبال خواهد داشت.

 

+ خدشه دار کردن حیا و عفت این جامعه توسط عده ای هنجارشکن، برای نظام دینی اصلاً قابل تحمل نیست. پس بهتر است، تا دیر نشده خود مسئولان در چارچوب موازین قانونی، وارد عمل بشوند و جلوی گستاخی بی حجاب ها را بگیرند. وگرنه، ممکن است مردم با روش های خارج از قانون وارد کار شوند و مقابل حرمت شکنان بایستند. آن وقت، هم اعتبار قانون زیر سئوال می رود، هم مجریان محترم از تعلل خود شرمنده می شوند و هم شخصیت خانوادگی هنجار شکنان در هرج و مرج های احتمالی له خواهد شد.

++ طبیعتاً هر آدم منصف و با شخصیتی، راه اول را می پسندد، بنده هم اگرچه بی حجابی را ماهیتاً یک اقدام ضد فرهنگی و ضد امنیتی می دانم و مثل خیلی ها از آن رنج می برم، اما دوست دارم در این مورد، قانون و مراجع قانونی حرف آخر را بزنند و نگذارند مردم به شرایط استیصال برسند،

 

پ.ن: در خبرها آمده بود که رهبر ضد مسلمانان در نروژ، نسخه ای از قرآن را به آتش می کشد. اما چون مقامات آن کشور در برابر این هتک حرمت واکنشی نشان نمی دهند، یک بانوی مسلمان، شخصاً مجرم را تعقیب و او را درحال رانندگی کله پا می کند.!! این جا

 

۷ نظر ۲۰ تیر ۰۱ ، ۲۲:۴۵
مرآت