نوبت به صلحِ من نرسید.
در جلسهای بودیم که معدودی از چهرههای اصلاحطلب حاضر بودند و داشتند بیانیۀ اخیر اصلاحطلبان را نقد وبررسی میکردند. اکثراً مخاصمه با آمریکا و اسرائیل (رژیم صهیونی) را نهی میکردند و با گوشه و کنایه جمهوری اسلامی را بهانهجو و مقصر جلوه میدادند...
نوبت حرفزدن بهمن نرسید و فکر کنم مدیر جلسه نخواست به بعضیها فرصت حرفزدن بدهد. بههمین دلیل، چکیدۀ حرفم را در قالب چندسطر نوشتم و دادم به ایشان که از قضا خودش هم مدافع اون بیانیه مزخرف بود.
اگر مایلید بخوانید:
... شاید صلح، آنجور که شما میگویید یک واژۀ آسمانی و بهشتی باشد! اما یک ابهام شخصیتی در عملکرد جنابعالی و جناح سیاسی شما وجود دارد که عملاً واژۀ زیبای صلح را و مفهوم و مصداق این واژه آسمانی را در تناقضی آشکار به مسلخ میبرد و صلح را قطعهقطعه میکند. بنابراین، کسانی اجازه دارند به ماهیتِ صلح لبخند بزنند که وجنات وجودیشان جاده صافکن جنگ نباشد، کسانی صلاحیت دارند در سایۀ صلح بیاسایند که اول از جنایتکاران جنگی بیزاری بجویند، بعد برای ملت نسخۀ صلح بپیچند. به عبارت دیگر، کسانی میتوانند با صلح بیامیزند که بتوانند با ضد صلح درآویزند!
تکبیرررررررر