چیزی که مغفول بود و مفقود ماند.
کاری که آشوب گران و آدم کش ها در این چند شب گذشته انجام دادند، نتیجه اش برای ملت ما این ها بود:
- ویرانی و غارت اموال و سرمایه های ملت در چندین شهر کشور .
- کشته شدن تعدادی پلیس، تعدادی مأمور امنیتی و تعدادی آدم های بی گناه که خانواده هایشان داغدار و عزادار شدند.
- مجروح شدن عده ای آدم باگناه و بی گناه.
- آتش زدن قرآن به عنوان بی سابقه ترین حرمت شکنی در کشور.
- توهین به مقدسات و آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی.
- هیاهو و جنجال عده ای هوس باز بیگانه پرست.
- صحنه گردانی معدودی سلبریتی های شکم سیر.
- خوشحالی شاهزاده های سعودی و شادمانی صهیونیست ها و خندیدن به ریش ایرانی ها.
- توقف تلاش های تیم مذاکره کننده ایرانی برای احیای برجام و رفع تحریم ها.
- به حاشیه رفتن اثرات عضویت ایران در نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای
- تضعیف حکومت و تنها گذاشتن رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل (درست در زمانی که رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل در حال سخنرانی و ملاقات با سران حکومت ها بود و نیاز به اقتدار و حمایت مردم داشت)
اما چیزی که در حوادث این روزها مغفول و مفقود بود و اصلاً دیده نشد، یک چیز بود:
- مطالبات حقیقی مردم که در طوفان آشوب ها و شرارت ها ناپدید شد!
+ کاش مصلحت سنجی را خوب بلد بودیم. کاش موقع شناس بودیم. کاش اهل تشخیص بودیم و خیرخواه و بدخواه خودمون را بهتر می شناختیم. کاش در عصر رسانه های رنگارنگ و در روزگار فتنه و نیرنگ، راه صحیح اعتراض کردن را بلد می شدیم، کاش راه صحیح مطالبه گری را می آموختیم و فریب بی بی سی فارسی و سعودی و منافقین و کومله های خون آشام را نمی خوردیم...کاش اجازه نمی دادیم، خواسته های به حق مان دستاویز مطامع دشمنان شود...
خدایا ما را ببخش که باز هم زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال رفتار ما ماند!
متاسفانه هنوز خیلی از مسئولین کشور این اغتشاشات را محکوم نکردند یا اینکه اخبارش منتشر نشد. آقای صفار هرندی که امروز گفتند غافلگیر شدند. به نظرم هنوز خیلیها باور نکردهاند که مردم پای کار نظام هستند.