و اما بعد...
آقای علی معلم دامغانی توی ترانۀ لالۀ عاشق میگه:
- برید از اونا بپرسین
- که شنیدهها را دیدن
اما من شاید تا مدتها نتونم دیدههام را برای کسی بگم.
حتی شاید نتونم بگم کجا بودیم، چه جوری رفتیم و چه کردیم؟
و حتیتر در لفافه هم شاید مصلحت نباشد به این ماجرا اشاره کنم.
فقط میتونم بگم که بعضی صحنهها اصولاً گفتنی نیستند. ترسیمی و تصویری هم نیستند.
بعضی جاها را فقط باید رفت. بعضی صحنهها را فقط باید دید و بعضی ناملایمات را به هر قیمتی باید چشید! همین.
اما بعد:
- در احکام مبطلات روزه فرقی نداره که کسی از اول صبح روزهش را بخوره یا نزدیکای غروب آفتاب روزهش رو باطل کنه. در هر دو صورت او روزه نگرفته و حکم روزه خواری بر او جاری میشه...
- حافظ اسد (پدر بشار اسد) در جنگ هشتساله با ما خوب رفتار کرد. بشار هم در جبهه مقاومت و مبارزه با صهیونیستها و داعش تا جاهایی خوب آمد. اما در ادامه راه گفت که ارتش او عزمی برای مقابله مستقیم با اسرائیل و گروههای تروریستی ندارد و بالاخره توی دقیقۀ 90 همه چی را خراب کرد، او البته به باغ سبز عربستان و امارات و پیغام پسغامهای آمریکا هم خوشبین شده بود و در نتیجه فرجام بدی را برای مقاومت و مردم سوریه رقم زد.
- نابسامانی سوریه نتیجه لجبازی یک عده آدم تهی مغز و خائن وهابی است که مطمئناً مردم سوریه حالا حالاها روز خوش نخواهند دید اما من برای شیعیان، علویان و مسیحیان سوریه بیشتر دلم میسوزد.
- براساس یک قاعدۀ کلی، هزینۀ تسلیم و سازش همیشه بیشتر از هزینۀ مقاومت است.
- در انجام تکلیف، تلخیها هم برای ما شیرین است و ما باور داریم که سرنوشت جهاد و مقاومت به زلف هیچ حاکم و حکومتی گره نخورده است.
پ.ن: ممنونم از دوستان و عزیزانی که نگرانم شده بودند...
الحمدلله
که سالم و خوبین
ان شالله سوریه هم دوباره برمیگرده، به قول اون فرمایش شهید شهر و دوباره پس میگیریم، باید مراقب باشیم ایمانمان سقوط نکنه