پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۴۰۰، ۰۸:۳۸ ب.ظ
در انتظار بهاری نیکوتر
وقتی فانوس دلنوشته هایم روشن بود، با گلواژه های موجود، هرچه بود و نبود در میدان قیام و قعود به یادگار می نوشتم و بر سینۀ بهار می آویختم. اما اینک که بهار جوانی ام دست فرسود خزان شده است، دل نگاره هایم را با کلامی از جنس انتظار آرایه می بندم و در آرزوی بهاری نیکوتر، به صندوق آرزوهایم می ریزم. شاید از این میان یکی کارگر شود.
همیشه بهار باشید الهی