چند گزارۀ جدید:
اشتباه بزرگ یا خیانت؛
شاید بشود گفت خسارتبارترین اشتباه طلاب جوان و روحانیون در مقطع بعد از انقلاب این بود که به بهانۀ خدمت، درس و بحث حوزه را رها کردند و بهعنوان کارمند در نهادهای دولتی استخدام شدند. البته عکس این قضیه هم صادق است. یعنی بزرگترین اشتباه دولتها هم این بود که طلاب و روحانیون را از حوزه علمیه منفک کردند و بدون نیازسنجی، آنها را به خدمت دولتی پذیرفتند. در این باره اگر نگوییم خیانتی در کار بوده، حتماً و حکماً بیتدبیری و بیدقتی مسئولان بوده که منجر به تصمیم غلط شده است و حالا معتقدم که هرچه زودتر باید جلوی این اقدام خسارتبار گرفته شود.
آمار تلخ؛
براساس اطلاعات ثبت شده در مرکز آمار و اطلاعات حوزه علمیه، بالغ بر 157 هزار طلبه به صورت رسمی جذب نهادهای دولتی شده و در مشاغل حکومتی اشتغال دارند. این درحالیست که متولیان حوزه معتقدند که با کمبود طلبه مواجه هستند.
استخدام سفارشی
با ضرس قاطع میشود گفت که غیر از نمایندگان مجلس و شاغلین دفاتر نمایندگی ولی فقیه، 95 درصد روحانیون شاغل در نهادهای دولتی به صورت سفارشی یا رابطهای، استخدام شده و مراحل آزمون استخدامی و گزینش را به صورت واقعی طی نکردهاند. هرکسی هم باور ندارد، میتواند نمونه ارائه دهد و خلاف ادعای بنده را ثابت کند.
شیفتۀ خدمت یا شهوت قدرت؟
جمعیت قابل توجهی از روحانیون تشنۀ قدرت نیز بعد از اتمام دورۀ نمایندگی مجلس (با صلاحدید جناحهای سیاسی) به نهادهای حاکمیتی منتقل و بهعنوان شیفتگان خدمت به سِمَت معاون، مدیر یا مشاور منصوب شده و کماکان مواجببگیر دولت هستند و یا بازنشسته شده و حقوق بازنشستگی دریافت میکنند!!
سهمیه، شهریه و اوضاع مالیه؛
اکثر قریب بهاتفاق روحانیون شاغل در ادارات، علاوه بر حقوق دولت، هنوز شهریهبگیر حوزه هستند. که البته چرایی این مسئله، برمیگردد به نقص قانون یا اشکال مدیریتی و سیاستگذاری غلط که با توجیهات بهظاهر شرعی، راه گرفتن شهریه را برای طلاب شاغل باز گذاشته و حضرات طلاب هم که بحمدالله توجیهپذیر خوبی هستند، شهریه را میپذیرند. این درحالیست که طلاب و روحانیون غیر شاغل در قم و مشهد و اصفهان با وجود تأهل و داشتن چند فرزند، شهریۀ بسیار ناچیز دریافت میکنند. (حدود 30درصد کمتر از حقوق پایۀ کارگری)
*** *** *** ***
توصیههای رهبری:
امروز بیش از هر روز، تاثیرگذاری روحانی، به زهد و پارسایی او وابسته است. جامعه، به روحانیای که تعلق به مظاهر دنیا، درزندگی و عمل او جلوهگری میکند، دل نمیبندد و دریچه روح و جان خود را به سوی او باز نمیکند ممکن است سر به تعظیم خم کند و به ظاهر، ادب و حرمت نگه دارد؛ اما در دل، واژهای به تکریم و تجلیل او نمیسراید و هیچ علقهای به او احساس نمیکند.
از اینرو، روحانی باید بین «تنعّم و رفاه» و «عمل به تکلیف تبلیغی» یکی را برگزیند. او نمیتواند با یک دست، هر دو را بردارد و بر یک قامت هر دو لباس را بپوشاند.
برادران عزیز! از خودمان باید شروع کنیم. مردم به عمل ما نگاه میکنند. روحانی، آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد که به زخارف دنیا بیاعتناست و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیامداران حاکم است، بر او حاکم نیست. (در دیدار با روحانیون و وعاظ)