هیچ کس را گریز از مرگ نیست. فقط خدای حی قیوم است که باقیست.
اما چه بهتر که مرگ ما شهادت در راه خدا باشد و چه بهتر که به دست اشقی الاشقیاء زمان خودمون به شهادت برسیم.
*** *** ***
برای شهادت سید مقاومت که عزیزتر از جانم دوستش داشتم. سوختم، گریستم، اما برایش خوشحالم که در دشوارترین و خطرناکترین منطقۀ جنگی دنیا چهل سال عاشقانه به جهاد ایستاد و با اخلاص و شجاعتی مثال زدنی پرچم مبارزه با صهیونیستها را برافراشت و عاقبت با خلعت شهادت به ملاقات محبوبش شتافت...
در عوض برای خودم و امثال خودم بسیار ناراحت و نگرانم. نگران عقیده و ایمانم هستم. نگران باتلاق منیتها و رقابتهای سخیف دنیایی و نگران آزمونهای سخت روزهای پر از نیرنگ و ظلم که سیاستمداران و حاکمان زر و زور و تزویر، فرهنگ غنودن در بستر مستی و بیهویتی را بر حفظ ارزشها و کرامت انسانی ترجیح میدهند!
نگران آیندۀ سرنوشت سازی هستم که با سرعت دارد به سمت ما میآید. آیندهای که آشکارا هویت دینی و انسانی ما را نشانه رفته و ما را با آزمونهای بسیار سنگین مواجه خواهد کرد و من نگرانم که در آن شرایط تقابلی، ایستادگی من و جامعهام تا کجا خواهد بود؟
و نگران و ناراحتم از این که نمیدانم در آن تقابل تاریخی اسلام و استکبار که بر اساس قرائن و شواهد، عنقریب رقم خواهد خورد، با چه شرایطی مواجه خواهم شد و چگونه عقیده و ایمانم را میآزمایند و سرانجام در کجای ماجرا خواهم ایستاد.
از این رو، به سید بزرگوار مقاومت میبالم و به عاقبت زیبایش غبطه میخورم. شادم برای آن عزیز که از تمام تنگناها سربلند برآمد و سید مقاومت نام گرفت. هنیئاً له الجنه.
مبارزه با ظالم و حمایت از مظلوم راهیست که همیشه باقیست و بر عهدۀ ماست که سلاح را بر زمین نگذاریم و دست از مبارزه برنداریم. آزادی قدس و فلسطین آرمان امام ماست و ما بر سر آرمانهای انقلاب خواهیم ایستاد. انشاءالله...
خدا قبول کند بدرقۀ راه این شهید عزیز و تمام همرزمان شهیدش یک ختم کامل قرآن هدیه خواهم کرد...
+ امروز از ساعت 10 صبح تا الآن، در تدارک یک سری برنامههای خیابانی و پایگاهی بودم. با همین عذر، پاسخ کامنتهای پست قبل به تأخیر افتاد.