راهپیمایی من امسال با سالهای قبل تفاوت داشت. اول این که تنها بودم و آزادی عمل بیشتری داشتم. دوم اینکه از میدان فردوسی شروع کردم و تا میدان آزادی رفتم،
خیلی از غرفهها و موکبها را ورانداز کردم. چندتا از خبرنگارها و گزارشگران معروف را دیدم و سوژههای خوب به سمتشون فرستادم. جلوی خیلی از غرفههای سرود ایستادم، گوش کردم و با بعضیهاشون هم همراهی کردم 😊
از تفاوتهای دیگه این که بر خلاف سالهای قبل که از غرفههای صلواتی هیچوقت خوراکی نمیگرفتم، امسال سهجا چای و کیک و آش و عدسی خوردم. چون قصد داشتم وقت بیشتری بگذارم و حتی صحنههای پس از مراسم را هم ببینم 😊
اما نتیجه:
- نزدیک درب اصلی دانشگاه تهران غرفه خطاطان سنتی که تراکتها و پلاکاردهای تظاهرات قبل از پیروزی انقلاب و راهپیماییهای دهه اول و دوم بعد از انقلاب را مینوشتند، خیلی جالب، هنرمندانه و خاطرهانگیز بود.
- تولید سرودهای جدید افزایش چشمگیری داشت. بعضیهاش خیلی جالب بودند و بیشتر برای من جلب توجه میکرد. اما سرودهای گروه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خیلی پرمحتواتر و هنرمندانهتر از بقیه بود...
- در بین خبرنگاران، بازار مصاحبههای آقای یوسف سلامی خیلی داغتر، پربارتر و پرماجراتر از بقیه بود. بعضی مصاحبهشوندهها موضوع مشکلات کشور و راه حلها را کارشناسانهتر، واقعبینانهتر و کاربردیتر از مسئولان بیان میکردند. (کاش صدا و سیما بدون سانسور همه مصاحبهها را پخش کند)
- سخنرانی معاون سیاسی حماس خیلی به دلم نشست. هم شجاعانه بود، هم اندیشمندانه و مبتنی بر آموزههای قرآنی و هم نسبت به کمکهای مردم ایران حقشناسی جالبی داشت. ولی آقای مترجم، نتوانست آنطور که باید در برگردان سخنرانی ایشان حق مطلب را ادا کند (هرچند که میدانم ترجمه را از قبل تنظیم کرده بودند)
- امسال بعضی مسئولان کشوری و لشگری، مردمیتر از سال قبل در مراسم حضور داشتند.
- حضور خانمها بازهم پررنگتر از آقایون بود..