https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیداری» ثبت شده است

نزدیک اذان صبح تماس گرفت و پرسید خوابی؟ گفتم خواب نیستم، ولی می‌خواهم خودمو بزنم به خواب!

پرسید چرا؟

گفتم: برای این‌که نبینم و نشنوم و ندانم!

پرسید: از دیدن و شنیدن و دانستن چه مَظلِمَت دیده‌ای که ‌خواهی کر و کور و لال شوی؟

گفتم: می‌خواهم بدانم از نشنودن چه سودی زاید، از ندیدن چه بویی تراود و از ندانستن چه خورشیدی برآید؟

گفت: پس مراقب خواب خوش‌ات باش!

گفتمش:

خوشبخت مرا که هیچ خوابم نَبرَد

بدبخت تو را که برنیایی از خواب! :)

گفت: من گرفتار خواب بی تعبیرم.

گفتمش: یک بار هم نگران نماز بی تکبیرت باش!

گفت: 

غمنامه حیات مرا نیست پشت و روی

بیداری‌ام به خواب پریشان برابرست

گفتمش:

گر تو از خواب درآیی ور از این باب درآیی

تو بدانی و ببینی به یقین مشعله‌ها را...

                          

                         *** * ***

گفت: مزاحم شدم ببینم برای کار امروز  قرار ما چیه و ... ... ...؟

 

 

پ.ن: خروس بد محل :))

 

۱ نظر ۱۴ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۲۰
مرآت

طوفان الاقصی جغرافیای دنیا را تکان داد، وجدان‌های خفتۀ را بیدار کرد. حتی خواب را از چشم بیدادگران دنیا گرفت، اما عده‌ای از وطنی‌های خودمون هنوز خوابِ خوابِ خواب‌اند.

و غم‌انگیزتر، حال اون جماعتی است که برای فرار از مسئولیتِ بیداری، خود را به خواب می‌زنن! جوری که هرچی تکانشون بدیم، هرچی قلقلکشون بدیم و هرچی التماس‌شون کنیم، بی فایده است...

*** * ***

می‌خوام بگم گاهی پیغام و پسغام و فلسفه و کلام برای این جماعت افاقه نمی‌کند. شاید منتظرن صدای پای قشونِ اشقیاء را پشت دیوار خانه‌هایشان بشنوند؟!  به قول جناب صائب:

 

دل بیدار ازین صومعه‌داران مَطَلب

کاین چراغی است که در دیر مغان می‌سوزد

 

 

پ.ن- پیام امیر کلام:  مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ «عَدُوِّهِ» کسی که به هنگام یاری پیشوایش بخوابد، با لگدهای دشمن بیدار خواهد شد!

۱ نظر ۰۸ بهمن ۰۲ ، ۰۰:۰۲
مرآت

 

باید عادت خوبِ کم خوردن و کم خوابیدن را همچنان ادامه دهم و نهال باورم را بارور کنم تا فرصت بیداری را دریابد و بداند که وقت برای خفتن و برنخاستن بسیار است.

 

پ.ن: 

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست

قرار چیست، صبوری کدام و خواب کجا..؟

۶ نظر ۱۰ آذر ۰۰ ، ۲۱:۲۶
مرآت