https://blog.ir/panel/a-ghannadian/template_edit/current

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

خدا را رحمی ای مُنعم که درویش سر کویت + دری دیگر نمی‌داند رهی دیگر نمی‌گیرد

گذرگـاه فــکر و ذکـــر

........... بسم الله الرحمن الرحیم ...........

این جــا کلبــۀ کـــلام و رشـحات قـلمی من است. روزنگاشتــه‌های این جــا نوعاً کوتاه و مختصـر است که گـهـــگاهی رنگ دیانت بـه خــــود می‌گــیرد، گــــاهی با بـوی سیاست عجـین می‌شود، گــاهی بـه مسائل تربیتی و رخــدادهای زنــدگی می‌پردازد، گــاهی با حس و حال خـانواده و سبک زندگیِ مؤمنانه می‌درخشـد و در پـاره‌ای اوقـات نیـز با الفـاظ شاعرانه به وادی ادب و هنر اصیل این مـرز و بوم ورود می‌کند...
یادداشت‌ هـای این وبـلاگ گــاهی با طعــم واژه‌هایی از جنس سپیده و سحر می‌آمیزد. گاهی با صبغــۀ فـرهـنگ و اخـلاق نگاشتــه می‌شود و گـــاهـی نیــز با تیـشۀ عـقـــل و اندیشه، ریشه‌های جـهل و خرافه را هــدف می‌گیرد
نویسنده این وبلاگ خود را مدیون شهیدانی می‌داند کـه در روزهای عسرت و گــلولــه و خون مردانه جنگیدند و از حریت و استقلال و آزادی کـشور حـراست کـردند. از ایـن جـهت تـلاش دارد تا از تجـلیــل و نکــوداشت یـاد و حماسۀ آن‌ها نیز غفلت نورزد و هـر از گاهی با قـــلم صـداقت و مـهر، یاد و نام و خــاطرۀ شهامت و اخلاصشان را زینت‌افـزای صفحات این وبـلاگ کـند. باشد تا یادشان جاودانـه و راهشان ماندگار شود.
هــیـچ یــک از سیـاهــه‌ هــای ایـن وبــلاگ، کـپی‌پـیست نیست. امـــا کـپی بـــرداری از مــــطالب ایـن‌جــــا با ذکــــر مـنبــع و آدرس بــلامـانـع است...
پیشنهادها و نـقـدهــای منصفـانۀ دوستان و کاربـران عـزیز را پذیرایم،
از کامنت‌های چالشی و پرسشی عزیزان استقبال می‌کنم. ولی با عرض پوزش از پاسخ بـه کامنت‌هـای ناشناس معذورم. به کامنت‌های بدون آدرس هم در صورتی که آشنا نباشند پاسخ داده نخواهد شد.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بندرشهید رجایی» ثبت شده است

کسی را در نظر بگیرید که بندرعباس رو خوب بشناسد، وجب به وجب بندر شهید رجایی را دیده باشد، تعلق خاطر به اون استان داشته باشد، حداقل با 30 نفر از بندرعباسی‌های خونگرم رفاقت و صمیمیت داشته باشد، کلی خاطرات خوش و ناخوش از بهار و تابستان و ساحل اون شهر و صیادهای صبورش و کارگرهای عزیز شاغل در بندرگاه داشته باشد، سه نفر از دوستانش جزو جانباختگان حادثه باشند، خواهرِ دونفر از همکارانش هم در شیراز بستری باشند.

بعلاوه این که از فردای روز حادثه تا همین الآن درگیر راست و ربست کردن وضعیت دوستانش و تسکین داغ اون‌ها باشد. از همه مهم‌تر این که خودش هم وضعیت مشابهی را قبلاً تجربه کرده باشد و دردسرهای مصیبت‌های بعدی ماجرا را هم بداند و...

اما برای این که کام دیگران را تلخ نکند، این‌جا نه فقط حرفی نمی‌زند و چیزی نمی‌نویسد، بلکه شرایطش را عادی جلوه می‌دهد تا کمتر خاطر این و آن مکدر شود. به نظر شما این آدم با این وضعیت چه حال و روزی می‌تواند داشته باشد؟

حالا اگر در چنین شرایطی یک آدم بدبین و بددهن و لاشخور صفت بیاید و در بارۀ حادثۀ بندرعباس برایش فحش و ناسزا بنویسد، زخم زبان بزند و داغ دلش را تازه کند. با کی باید درد و دل کند؟!

 

باور کنید ناراحت نشدم، نفرینش نکردم. اما دلم سوخت.

راه نظراتش را بستم و آرزو کردم که حداقل به اندازۀ یک مثقال فهم اجتماعی و ادب انسانی یاد بگیرد.

 

۷ نظر ۰۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۲۱:۴۰
مرآت