یک پدیدۀ عجیب :)
امروز داخل ایستگاه مترو، منتظر قطار ایستاده بودم، یک خانم باوقار در فاصلۀ یک متری روی صندلی نشسه بود و سرش توی گوشی موبایل بود. ناخودگاه نگاهم به گوشیاش افتاد، صفحهای شبیه وبلاگ من جلویش باز بود. یه نموره دقت کردم دیدم دقیقاً خودشه. وبلاگ گذرگاه فکر و ذکر!!
به این ترتیب یکی از کاربران وبلاگم را دیدم. بی آنکه بشناسمش.
برایم یک پدیده عجیب بود و حس جالبی داشت.
شاید اگر آقا بود میرفتم جلو و سر حرف را باز میکردم و باهاش آشنا میشدم 😊
+ آدمیزاد و دلخوشیهایش. اصلاً دلم نیومد ننویسمش :))
:)))