علم معانی و بیان با حرف سیاسی.
علم معانی و بیان از درسهای اختصاصی رشته زبان و ادبیات فارسی است. این علم اصولاً برای فهم و درک و شناخت زیباییهای فصاحت و بلاغت در کلام عرب (نظم و نثر) ابداع شد. اما به تدریج در ادبیات فارسی وارد شد و در تشخیص کلام عالی از پست و جلوگیری از خبط و خطای طبع شاعران و نویسندگان کاربرد جدی پیدا کرد.
با تکیه بر علم معانی و بیان میشود مفاهیم پنهان در یک جمله یا یک بیت شعر را رهگیری کرد و به مقصود و منظور اصلی نویسنده یا خطای کلامی ایشان پی برد. به عنوان مثال عزیزی در بارۀ قانون اساسی کشور ما میگفت:
«از قانون اساسی مواردیش مورد قبول بنده است که منطبق با موازین قرآن و عترت باشد وگرنه ارزشی نزد من ندارن»
این حرف، در ظاهر مفهومی ارزشی، الهی و دینمحور دارد. اما در علم معانی و بیان یا به قول امروزیها از نظر مفهومشناسی چندتا معنی متفاوت میتونه داشته باشه:
- یک مفهومش اینه که بعضی از اصول قانون اساسی منطبق با موازین شرعی نیست!
- مفهوم دومش اینه که نویسندگان قانون اساسی و اونهایی که این قانون را تأیید و تصویب کردند، فهم و درک جامع و دقیقی از احکام الهی نداشتند و یا دچار بی دقتی شدهاند!
- مفهوم دیگرش این است که دانش این عزیز بالاتر و عمیقتر از اونهاییست که قانون اساسی را تصویب و تأیید کردهاند!
- مفهوم بعدی حرف ایشان این است که حتی از علمای امروز هم کسی متوجه مغایرتهای شرعی در قانون اساسی نشده و یا متوجه هستند ولی سکوت کردهاند!
- یک مفهوم دیگر این است که شورای نگهبان و رهبری نظام، هیچکدام متوجه این موضوع نیستند و دارند در برخی موارد خلاف موازین شرعی عمل میکنند!
- آخرین مفهوم این حرف این است که بعضی از قوانین موضوعه در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان برخلاف موازین شرعی تصویب شده است!
نکته: ممکن است گوینده محترم، آگاهانه و هدفمند این جمله را گفته باشد که در این صورت حرجی نیست و حتماً برای اثبات ادعای خودش باید دلیل ارائه کند. اما ممکن است از روی شتابزدگی یا به خاطر عادت به گردگویی، این جمله را گفته باشد که در آن صورت ناخواسته در مورد علم و دانش خودش دچار مبالغه شده است..
+ هدف این بود که بگم نه فقط در مناظرات علمی و سیاسی، بلکه حتی در محاورات روزمره هم مراقب کلام و بیان خود باشیم. از شتابزدگی بپرهیزیم و واژهها را با دقت بیشتری وارد جملههامون کنیم.
پ.ن: این بحث شاید ادامه داشته باشد.
شاید هم هیچکدوم ازین مفاهیمی که گفتید نباشه.
(خیلی سخت و پیچیده اش کردین :))
اینکه من توی کامنتهای قبلی یه همچین حرفی زدم، حتما منظور و هدفی داشتم.
هیچ حرفی رو بی دلیل نمی زنم.
اون بخش عادت به گردگویی و شتابزدگی تون منو به فکر فرو برد.
بگذریم.
هرچی می کشم ازین علم معانی و بیان و علوم مختلفه می کشم :))
ازین به بعد باید بیشتر مراقب جملات و بیاناتم باشم.
(هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد)
توفیقاتتون مزید