دخمه های خیانت!
عصر فتنه ها، لبریز از باروت شبهه ها و شباهت هاست. پتانسیل نسل شادی نیز شبیه گشادی دروازه هاست. در غبارستان فتنه، شعر و ترانه نیز چنگ در پردۀ ابهام می زنند...! یابوی هیـاهـو مـیدان داری می کـند و زاغ و زغن نغمـه خـوان می شوند! در فریبستان فتنه، ابهام و ایهام هر دو بهانه اند برای تحسین گمانه ها، گمانه ها نیز بهانه اند برای تحریف حقیقت و تصحیف حُرّیّت، برای واژگونه پردازی اسطوره ها و دیگرگونه سازی ذائقه ها!
فکر نکنید دولت دغلباز روحانی به گوشه ای خزیده و دست خیانتشان بسته است. گمان نکنید غبار فتنه های این فرقۀ خودباخته فرو نشسته و حلقوم زهرآگینشان زخمی و خسته است! خیر، این روزها دست دسیسه و نیرنگ فرقه فریدونی ها بازتر و پای تزویرشان از گذشته درازتر است. هنوز صدای شوم شایعه های سیاه و سرخشان را از رسانه های لندنی و شبکه های آن ور آبی می توانیم بشنویم و خدنگ خدعه هایشان را از دخمه های مخفی خیانت در شمال شهر تهران می توانیم ببینیم. پس لازم است با لباس بصیرت و هوشیاری، همچنان انگشت بر ماشۀ آتش به اختیار بر انجام وظیفه بیندیشیم و در جد و جهد بسیجیان عرصۀ خون و شهادت سهیم باشیم.
جناب مرآت سلام
فقط بروم روی تصحیف. واژهی تصحیف را چهزیبا آمدید. چون کافیست کسی «زیر، زبَر، پیش» لغت حُرّیت را جوری دیگر ببیند. هر چند من بارها از آن حیوان زحمتکش -که در جبههی کردستان از تانک به ما بیشتر مدد کرد- دفاع کردهام که برخیها چقدر نسبت به بارکش شکیبا، بیرحمی میکنند و نه فقط سیخونک میزنند و بدان بسنده نمیکنند حتی در محاورهها هم نام آن حیوان را دستاویز علیهی همدیگر میکنند.